️داستان "یاسمن اشکی" دروغ بود
🔹توضیحات پروفسور کرمی، بنیانگذار و موسس انجمن بیوتکنولوژی ایمنی زیستی و انجمن پدافند غیر عامل در خصوص مطالب مطرح شده در برنامه ماه عسل
کرمی: طبق تحقیقات ما، اساساً داستان ایشان دروغ بود و ایشان اصلاً بیماری ژنتیکی ندارد.
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷
درنشر لینک حذف نشود
🔹آیات عظام مکارم شیرازی و نوری همدانی از مردم وفادار و انقلابی برای حضور باشکوه در راهپیمایی روز قدس دعوت کردند.
🔹مجلس خبرگان رهبری هم با صدور بیانیه ای مردم ایران اسلامی را به حضور در راهپیمایی روز قدس فراخواند.
#القدس_لنا
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷
درنشر لینک حذف نشود
آیتالله مکارم شیرازی:
🔹سند ۲۰۳۰ و فضای مجازی و رسانههای فاسد تجربه اندلس است، جوانان باید بیدار شوند.
🔹در حادثهای که در یکی از دبیرستانهای تهران اتفاق افتاد، دیدیم که آن فرد کارهای غیراخلاقی را از فضای مجازی یاد گرفته بود و فیلمهای مستهجن در بین دانشآموزان پخش کرد.
🔹ریشه بسیاری از طلاقها در فضای مجازی است.
fna.ir/bmn5tw
به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
اسرائیل بیآبرو شد!
🔺پس از ادامه اعتراضات مردم #آرژانتین نسبت به انجام بازی دوستانه تیم ملی کشورشان با رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی، این دیدار در نهایت لغو شد.
#اسرائیل_سقطت
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷
درنشر لینک حذف نشود
خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
🔊قربون کبوترای حرمت امام رضا... 🔹نجوا با امام رضا علیه السلام 🔸️بیاد شهدای عملیات رمضان #پیشنهاد_دان
هدایت شده از 🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
#حتما_بخونید_خیلی_جالبه😳
بعد از شهادت آقا #محسن علی زیاد زمین می خورد، همه نگران بودند و میگفتند شاید به خاطر اتفاقات این مدت مشکلی براش پیش اومده ونگران بودیم ومی خواستیم او را پیش #دکتر ببریم که شبی آقا #محسن به خواب یکی از نزدیکانمان آمد وگفت: نگران نباشید #علی وقتی داره بازی میکنه می دود که بیاد بغل من ولی امکانش نیست می خوره زمین...
علی مشکلی نداره وسالمه نگران نباشید...
🌟راوی #همسر شهید مدافع حرم محسن حججی.
برای شادی روح شهدا #صلوات
🌸
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
http://eitaa.com/golestanekhaterat
🔴واکنش گزارشگر بی بی سی به کمپین روشنفکرنماها، علیه کمیته امداد: هیچ ملتی در تاریخ علیه کمک به گرسنه های ملتی دیگر کمپین نکرده!
🔵امیدواریم که هیاهوی این جماعت غربزده به گوش دیگر ملت ها نرسد، که چه بدنامی و رسوایی شومی برای ایران به بار می آورد...
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷
درنشر لینک حذف نشود
💢نجفی:ایران نمی پذیرد که به اجرای تعهداتش همزمان با تحریم ها ادامه دهد
نماینده دائمی ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی:
🔹ایران نمی پذیرد که به اجرای تعهداتش همزمان با تحریم ها ادامه دهد
🔹ایالات متحده باید در قبال عواقب اقدام زیانبار و خطرناک خود که در چالش آشکار با منشور ملل متحد و حقوق بین الملل است مسئول شناخته شود.
🔹 شورای حکام باید به مسئولیت خود در این زمینه بطور جدی عمل کرده و اجازه ندهد که یک عضو برای دیگر اعضاء تصمیم بگیرد.
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷
درنشر لینک حذف نشود
خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
@mohamadrezahadadpour 🖊#کف_خیابون 50 نمیدونم چطوری باید پیگیری پرونده هایی که بچه ها به صورت کاملا
@mohamadrezahadadpour
🖊#کف_خیابون 51
ابوالفضل یکی دو بار فاز ارتباطش را با افشین عوض کرد... عبداللهی هم خیلی در ارتباط ابوالفضل با افشین کمک و راهنمایی کرد... در طول کمتر از یک هفته باید نتایجی که میخواستیم میگرفتیم... اما حقیقتا افشین مرده بود... زنده بودا اما دیگه خودش نبود... دیگه اون نوجوون کاری و پرانگیزه نبود...
ابوالفضل تقاضای جلسه مشورتی کرد... دوس نداشت بی گدار به آب بزنه... فورا تشکیل دادیم... گزارش مختصرش این میشه که:
عبداللهی در جلسه مشورتیمون گفت: «من خیلی درباره افشین تحقیق کردم... با بعضی از بچه های امنیت، شاخه سلامت روان هم مشورت کردم... اما آخرش به این نتیجه رسیدم که افشین خیلی بیشتر از این حرفها نیاز به مراقبه داره... افشین جراحت برداشته ... جراحت غیرتی و احساسی... مادر در زندگی هر کس، نماد پاکی و زلال بودن هست... نماد نخ تسبیح هست اما مادر زندگی افشین از هم پاشیده... پوکیده زندگیشون... ما ازش چه انتظاری داریم؟»
درست میگفت... همه تایید کردند...
233 هم حرف جالبی زد و گفت: «ببینید قربان! من مادرم... مادر بچه های قد و نیم قد... وقتی میخوام به بچم نفوذ کنم، فقط به اندازه خودم میتونم نفوذ کنم... اندازه من، مادر بودن منه... نه بیشتر... یه شب که زیر پل رو به روی هتل اسلام آباد پاکستان پست میدادم، با خودم فکر میکردم اگر بخوام جای شوهرم یا عمو و دایی بچه هام را پر کنم باید چیکار کنم؟ آخرش به این نتیجه رسیدم که هیچی... نمیتونم... الان هم پیشنهادم اینه که از روش شاهرودی استفاده نکنیم! روش شاهرودی مال خودشه! اون مرحوم میخواست کارش پیش بره، در اومد به افشین وعده انتقام از کوروش داد... اما الان وضعیت فرق کرده... کسی که منتظر انتقام باشه و یا برنامه ای برای انتقام داشته باشه، دیگه موهاش جو گندمی نمیشه ... خورد و گوشه گیر نمیشه... بنظرم افشین نه جرات انتقام داره و نه دیگه الان پس از مدت دو سه ماه از اون ماجرا مثل گذشته به انتقام فکر میکنه... پس بهتره آقا ابوالفضل جای خودشو پیدا کنه و سر همون جاش وایسه!»
من گفتم: «از خانم های تیم دو تا چیز فهمیدم: یکی اینکه افشین نیاز به مراقبه بیشتری داره... و دوم اینکه باید راه شاهرودی را نریم و ابوالفضل جای خودشو باز کنه پیش افشین! خوبه... منم موافقم... اما ابوالفضل جان! خیلی فرصت نداریم... یه کاری کن... نمیدونم چه کاری... اما هر کاری میکنی زود...»
ابوالفضل که خیلی تو فکر بود، گفت: «حاجی! فقط یه راه دارم...»
ابوالفضل تصمیم گرفت که آخرین راهش را هم بره... بهش گفت که رفیق شاهرودی بوده... بهش گفت که از حالا قراره اون به افشین کمک کنه و کاری کنه که اوضاع خونشون برگرده... بهش گفت که به کمکش نیاز داره و باید فاز زندگیش را عوض کنه...
من بارها گفتم و در جلسات مختلفی که رفتم تاکید کردم که تاکید و ترویج دوستی با شهدا و فرهنگ شهادت، خیلی بر نسل جوون و نوجوون اثر مثبت داره... افشین هم بالاخره درسته که جراحت دیده اما فقط یک چیز تونست نجاتش بده... اونم یاد و خاطره و خون شهید شاهرودی بود و بس!
تا اینکه ابوالفضل برام زنگ زد... گفت: «حاجی! دستم به دامنت! پیش افشین بودم... تا اسم شاهرودی بردم و فهمید که شاهرودی شهید شده، نفهمیدم چی شد... یهو شروع به خودزنی کرد... هر چی دست و پاش را گرفتم نشد... به خودش لطمه میزد... خیلی به صورت و دهان خودش سیلی زد... به خودش فحش میداد... الان هم هنوز حالش خوب نیست...»
گفتم: «میفهمم... خدا صبرش بده! حالا چته تو؟ چی شده؟»
ابوالفضل گفت: «حاجی! وقتی افشین را بعد از کلی گریه و خودزنیش، یه کم آروم کردم، بهش گفتم افشین میخوام حرف بزنیم... میترسم دیر بشه! وقتی ازم پرسید چی میگی؟ بهش گفتم از مامانت چه خبر؟ کجاست الان! خبر داری کجا میره و میاد؟ حرفی زد که نمیدونم چیه؟ نمیدونم چرا اینو گفت...»
گفتم: «مگه چی گفت؟»
ابوالفضل گفت: «افشین گفت نمیدونم مامانم کجاست... اما وقتی چادر رنگی تیره اش را برمیداره، میرن قم!! ... حاجی! مامان افشین داره میره ظهر میره قم... امروز چهارشنبه است... معمولا دو شب میمونند و صبح جمعه میان!!»
قم؟!! ینی چی؟! قم دیگه چه خبره؟! یه زن با اون اوضاع و احوالش... قم؟!
و این فصل آغازین همه دردسرهای پرونده ما در سال 88 بود!
ادامه دارد...🚸
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷
درنشر لینک حذف نشود