eitaa logo
جوانان عاشورایی
1 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
724 ویدیو
184 فایل
کانال گزارش برنامه ها، فعالیتها و اطلاع رسانی
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب الشهدا... 🔶 حلقه صالحین حلقه شهید سرتیپ خلبان عباس بابایی 🔶مورخ ۱۳۹۹/۱۲/۷ 🔰پایگاه امام حسین (ع)
هدایت شده از M.emami
سرداران شهیدحاج حسین خرازی وحاج علی قوچانی 🌷 ✔️خادم الشهداء لنجان 🇮🇷
هدایت شده از M.emami
 ✔️شهید حسین خرازی🌷 سال 1336 ه.ش در يكي از محله‌هاي مستضعف‌نشين شهر شهيدپرور اصفهان بنام كوي كلم، در خانواده‌اي آگاه، متقي و با ايمان فرزندي متولد شد كه او را حسين ناميدند. از همان آغاز، كودكي باهوش و مودب بود. در دوران كودكي به دليل مداومت پدر بر حضور در نماز جماعت و مراسم ديني، او نيز به اين مجالس راه پيدا كرد. از آنجا كه والدين او براي تربيت فرزندان اهتمام زيادي داشتند، او را به دبستاني فرستادند كه معلمانش افرادي متعهد، پايبند و مراقب امور ديني و اخلاقي بچه‌ها بودند. علاوه بر آن، اكثر اوقات پس از خاتمه تكاليف مدرسه، به همراه پدر به مسجد محله ؛مي‌رفت و به خاطر صداي صاف و پرطنيني كه داشت، اذان‌گو و مكبر مسجد شد. شهيد خرازي با شروع جنگ تحميلي بنا به تقاضاي همرزمان خود، پس از يك‌سال خدمت صادقانه در كردستان راهي منطقه جنوب شد و به سمت فرمانده اولين خط دفاعي كه مقابل عراقيها در جادة آبادان-اهواز در منطقه دار خوين تشكيل شده بود و بعداً در ميان رزمندگان اسلام، به «خط شير» معروف شد؛ منصوب گشت. خطي كه نه ماه در برابر مزدوران عراقي دفاع جانانه‌اي را انجام داد و دلاوراني قدرتمند را تربيت كرد. اين در حالي بود كه رزمندگان از نظر تجهيزات جنگي و امكانات تداركاتي شديداً در مضيقه بودند، اما اخلاص و روح ايمان بچه‌هاي رزمنده، نه تنها باعث غلبه سختيها و مشكلات بر آنها نشد بلكه هر لحظه آماده شركت در عمليات و جانفشاني بودند. در عمليات شكست حصر آبادان، فرماندهي جبهه دارخوين را به عهده داشت و دو پل حفار و مارد را كه عراقيها با نصب آن دو پل بر روي رود كارون، آبادان را محاصره كرده بودند، به تصرف درآورد. او با آنكه يك دست بيشتر نداشت ولي با جنب و جوش و تلاش فوق‌العاده‌اش هيچ‌گاه احساس كمبود نمی ‌كرد و برای تامين و تدارك نيروهای رزمنده در خط مقدم جبهه، تلاش فراواني مي‌نمود. در بسياری از عملياتها حاج حسين مجروح شد. اما براي جلوگيري از تضعيف روحيه همرزمانش حاضر نمی ‌شد پشت جبهه انتقال يابد. در عمليات كربلای 5، زماني كه در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشكل مواجه شده بود، خود پيگير جدي اين كار شد، كه در همان حال خمپاره‌اي در نزديكي‌اش منفجر شد و روح عاشورايي او به ملكوت اعلي پرواز كرد و اين سردار بزرگ در روز هشتم اسفندماه 1365 در جوار قرب الهي ماوا گزيد. یادش گرامیباد. - الشهداء- لنجان 🇮🇷
هدایت شده از M.emami
احمدرضا حاج رحیمی ریزی❤️ به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. هشتم اسفند 1365، با سمت معاون گردان در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به فیض شهادت نائل گردید. نام: احمدرضا نام خانوادگی: حاج رحیمی ریزی نام پدر: مرتضی تاریخ تولد: 1343/10/15 تاریخ شهادت: 1365/12/08 ✔️سردارشهیداحمدرضاحاج رحیمی ریزی، در پانزدهم دي 1343، در شهر زرین شهر از توابع شهرستان لنجان چشم به جهان گشود. پدرش مرتضی، کاسب بود و مادرش حبیبه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند.مدتی هم به طلبگی پرداخت به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. در هشتم اسفند 1365، با سمت معاون گردان حضرت رسول (ص) تیپ 44قمربنی هاشم (ع) در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به فیض شهادت نائل گردید . مزار او در گلزار شهدای زرین شهر واقع است. الشهداء لنجان 🇮🇷
هدایت شده از Mohammad.f
هییت منتظران پایگاه بسیج شهید شاهمرادی جمعه شب مقارن با شب وفات حضرت زینب جلسه سخنرانی و مداحی با حضور اعضا حلقات صالحین پایگاه تشکییل گردید
هدایت شده از M.emami
هدایت شده از M.emami
اسفندماه سالروز شهادت سردار شهیدمحمديار خدادادي،❤️ @ششمين فرزند الله يار و خانم بيگم جان خدادادي، در سوم تير ماه سال 1342 در روستاي سفيد ديوان از توابع فارسان چشم به جهان گشود وبعدازمدتی درزرین شهرسکنی گزید. تاریخ شهادت وی نهم اسفندماه سال 65عملیات کربلای 5درسمت فرمانده محورعملیاتی شلمچه میباشد. ✔️خادم الشهداء لنجان🇮🇷✔️سردارشهیدمحمديار خدادادي، ششمين  فرزند الله يار و خانم بيگم جان خدادادي، در سوم تير ماه سال 1342 در روستاي سفيد ديوان از توابع فارسان به دنيا آمد. خانم بيگم جان خدادادي، مادرش، مي گويد: « بعد از به دنيا آوردن چند دختر مورد سرزنش قرار گرفتم كه پسر ندارم. به همين خاطر نذر كردم پاي پياده به امام زاده ا ي كه در خوزستان است بروم و از خداوند خواستم كه به من فرزند پسري عنايت كند. دوره ابتدايي را در روستا گذراند و براي ادامه تحصيل به مسجد سليمان رفت، دوران متوسطه را در زرين شهر ادامه داد و در منزل عمويش به سر مي برد. مقداري زمين كشاورزي- كه متعلق به پدر محمديار بود – در روستاي محل سكونتش وجود داشت. وي با كار و فعاليت زياد آنها را كشت و برداشت مي كرد. او از نيرو جسماني خوبي برخوردار بود و به كشاوري علاقه مند بود. با شروع انقلاب او نيز متحول شده بود و به همين دليل وارد صحنه هاي مبارزه شد او همانند ديگر جوانان اين مرز و بوم در تظاهرات حضور داشت . اكثر اوقات به فعاليت هاي انقلابي مي پرداخت. اعلاميه ها و پوسترهاي حضرت امام خميني (ره) را پخش مي كرد و روي ديوارها شعارهاي انقلابي مي نوشت. محمديار در برابر مشكلات خيلي صبور بود و با ياد خدا قدم بر مي داشت و در مصيبت ها خيلي بردبار و متين بود. وي در 19 سالگي با خانم اشرف خدادادي ازدواج كرد و مدت زندگي مشترك آنها سه ونيم سال بود. همسرش مي گويد:« من و محمديار دختر عمو وپسرعمو بوديم . چون خانواده من درخوزستان زندگي مي كردند، تابستان ها براي هواخوري به زرين شهر مي آمديم و اين مدت را با خانواده عمويم زندگي مي كرديم . آشنايي من و محمديار هم از همانجا آغاز شد. محمديار پسري پاك و جواني خوش اخلاق و مومن بود و در فاميل زبانزد همه بود از نظر تقوي نمونه بود نمازش را اول وقت مي خواند و به مسايل ديني اهميت مي داد.» خانم خدادادي همچنين مي گويد:« من و محمديار با روحيات يكديگر آشنا بوديم. با شناختي كه نسبت به هم داشتيم زندگي را شروع كرديم. با اينكه مشكلات مادي فراواني در زندگي داشتيم، ولي به اين چيزها اهميت نمي داديم. حاصل ازدواج ما يك دختر و يك پسر است. زماني كه فرزند اولمان، فاطمه، به دنيا آمد، محمديار چنان خوشحال بود كه وقت ملاقات به ديدن من كه آمد، تمام پرستاران و كاركنان بيمارستان را شيريني داد. حتي به بعضي ها پول مي داد. او از اينكه صاحب دختري شده بود، خدا را شكر مي كرد. هنگامي كه دخترش فاطمه به دنيا آمد به همسرش گفت كه وقتي به او شير مي دهد بايد وضو بگيرد و ايشان نيز همين كار را انجام مي دادند. محمديار بچه ها را خيلي دوست داشت و مي گفت: بايد به بچه ها محبت كنيم. با خوش رفتاري و حوصله با آنها بازي مي كرد و آنها را سرگرم مي نمود. در امور زندگي كوشا بود و خيلي مراعات حال مرا مي كرد.» همسرش مي گويد: با همان حقوقي كه از سپاه مي گرفت، زندگي را مي گذرانديم. در منازل سازماني سپاه فولادشهر ساكن بوديم. ايشان در سپاه فعاليت مي كرد و بعضي اوقات هم به ذوب آهن مي رفت. محمديار خدادادي به مسايل حلال و حرام خيلي حساس بود و اگر چنين موردي پيش مي آمد، خيلي عصباني مي شد. اين عصبانيت فقط در چهره اش مشاهده مي شد وگرنه چيزي نمي گفت. سعي مي كرد با صبر و حوصله مشكلات را حل كند و حتي موقعي كه مشكلي براي خانواده همسرش در خوزستان پيش مي آمد، با وي تماس مي گرفتند و از محمديار هم فكري و كمك مي خواستند. ايشان كمك فكري خوبي براي همه بود. انگيزه اش از رفتن به جبهه تنها عشق به امام و اسلام بود . ايشان از طريق سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به جبهه هاي حق عليه باطل اعزام شد. همسر ايشان در ادامه مي گويد: محمديار به مادرش علاقه مند بود و هر گاه مي خواست قسم بخورد به جان مادرش قسم مي خورد. محمديار خدادادي در 9 اسفند ماه سال 1365در منطقه عملياتي شلمچه در عمليات كربلاي 5 به شهادت رسيد. شهيد خدادادي در قسمتي از وصيت نامه خود نوشته است : همسرعزيزم، اميدوارم كه خداوند صبر و شكيبايي به تو عطا كند.فرزندانم را- كه يادگاري از من هستند- به خوبي مواظبت كن و اخلاق اسلامي به آنها بياموز. در طول اين مدت همچون مادر براي من و فرزندانم زحمت كشيدي، مرا حلال كن و هر وقت سرمزارم آمديد حمد وسوره برايم بخوانيد. پيكر شهيد محمديار خدادادي را در استان اصفهان در گلستان شهدای زرين شهر به خاك سپردند.  وبرادردیگراوشهیدبهرام خدادادی میباشد. ✔️خادم الشهداء لنجان 🇮🇷
بسم رب الشهدا... 🔶 نشست بصیرتی سخنران اقای رنجبر 🔶مورخ۱۳۹۹/۱۲/۸ 🔰پایگاه امام حسین (ع)
هدایت شده از M.emami
2.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کنه به کسانی که به نام وجایگاه شهداء توهین می کنند.. اینها با دست منافقین را ازپشت بسته اند که به ‌شهیدتوهین مینمایند..امام خمینی رهر فرمودند نگذارید انقلاب بدست نااهلان ونامحرمان بیفتد چون یک روز شاهد می‌شویم با توهین به نام شهید... واین نااهلان ونامحرمان به نام شهید هم توهین می کنند الشهداءلنجان 🇮🇷
هدایت شده از M.emami
سالروز سردارشهيدابراهیم خلیلی نوگورانی❤️❤️ نام و نام خانوادگی :ابراهیم خلیلی نوگورانی » نام پدر : مهدی » شماره شناسنامه : - » محل وتاریخ تولد : (1338/07/01) » وضعیت تاهل : مجرد » محل و تاریخ شهادت : 62/12/11طلاییه » عملیات منجر به شهادت : خیبر » مسئولیت : فرمانده گردان {فرمانده گردان امام حسن(ع)} لشگر14امام حسين(ع) ومعاونت طرح وبرنامه لشگر 14امام حسین (ع) زندگی نامه: ابراهیم/يكم مهر 1338، درروستاي نوگوران از توابع شهرستان لنجان چشم به جهان گشود. پدرش آقا مهدی بود و مادرش مریم خانم نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته ریاضی درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. یازدهم اسفندماه 1362، باسمت فرماندهی گردان امام حسین لشگر14امام حسین ع در طلاییه بر اثر اصابت ترکش شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع درگلستان شهدای شهرباغشاد است. برادرش اسماعیل نيز شهيدشده است. راهشان جاودانه باد الشهداء لنجان🇮🇷
🌹سردار شهید عبدالرسول زرین «برترین تک تیرانداز تاریخ نبردهای نظامی، با بیش از ۳۰۰۰ شلیک موفق» ❤️ولادت: ۱۳۲۰ در شهرستان گچساران. شهادت: ۱۱ اسفند ۱۳۶۲ در جزیره مجنون، توسط ترکش خمپاره. 🌹شادی روح پاکش بخوانیم حمد و سوره و صلوات. @javanane_ashooraee
هدایت شده از شهدای مدیسه