eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
918 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) به نام عشق..به نام خدا…به نام حسن به نامِ نامىِ مولا که شد امامِ حسن شب ولادت او ماه میهمانى شد خودِ خداست دمِ دّر به احترامِ حسن خوشا به حال کسى که غلامِ حیدر شد خوشا به حالِ خودم که شدم غلامِ حسن تمام قافیه‌ها بهرِ مصرعى آمد حسن تمامِ خدا و خدا تمامِ حسن هواىِ شعرِ من امشب هواىِ باران است لبِ خدا به خدا گرمِ یا حسن جان است نشان بده به همه عینِ لایزالى را بیا و پُر بکن این دست‌هاى خالى را میانِ شورِ مناجات نامِ تو کافیست چه احتیاج ابوحمزه‌ى ثمالى را ؟ تویى که هر قدمت شان کبریا دارد تویى که سبز نمودى همه حوالى را کریم آلِ عبایى…نشد ندارى تو و مستجاب نمودى تو هر محالى را قسم به کعبه که عیناً خودِ مطافى تو غریب آل على..عین و شین و قافى تو چقدر با کرمت مستجابمان کردى تو که زِ خجلت خود قطره آبمان کردى همیشه بیش تر از حد انتظارى تو مَویز بوده‌ایم و تو شرابمان کردى همینکه نوکر تان گشته‌ایم ممنونیم همینکه خاک قدومت حسابمان کردى چقدر یکه و تنها چقدر درویشى چقدر از غم غربت خرابمان کردى به لطف گامِ تو گُل شد گلاب آقاجان و نوکرت شده عالیجناب آقاجان خدا سپرد فلک را به اختیار شما که حیدرى شده شان اقتدار شما هنوز پرچم تو بین أولیا بالاست حسین فاطمه نازد به اعتبار شما میانِ کوچه نشین تا که راه بند آید در این میان خدا گشته بى قرار شما اگر نبود کسى پا رکابتان باشد ببین که هست سرم بى قرارِ دارِ شما تمام ایل و تبارم فداى تو آقا منم گداىِ گداىِ گداىِ تو آقا مگر نه اینکه همه کبریا براى توست؟ به روى عرش خداوند رد پاى توست تو بى نهایتِ مطلق ! تو عشقِ زهرایى مقام خصرِ نبى تازه ابتداى توست تویى که طایفه‌ات یک به یک سُلیمانند حسین فاطمه بیمار و مبتلاى توست همیشه حاجت ما را تو با کَرَم دادى همیشه دستِ دلم بر پَر عباى توست مگر نه اینکه خودت صاحبِ کَرَم هستى چرا ؟ براى چه آخر تو بى حرم هستى دلم همیشه هواى تو را به سر دارد هواى خاک مزارت دم سحر دارد براى طرح حرم نقشه‌ها به سر داریم که صحن مادرِ تو جلوه‌ى دگر دارد ورودى حرمت صحن مادر سقاست به روى قبر و ضریحش دو شاه‌پر دارد شما براى فرج لااقل دعایى کن دعا براى فرج از شما اثر دارد عَلم به دستِ علمدارِ کربلا زیباست یقین که روز فرج مرگ این سعودى‌هاست 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) عاشق نشد آنکس که قرن را نشناسد ای وای اگر بوی وطن را نشناسد یعقوب به خود گفت الهی که زلیخا عاشق نشود، یوسف من را نشناسد هرگز به تمکن نرسد در همه ی عمر هر کس که الفبای سخن را نشناسد از اصل خود افتاده نه از اسب کسی که مجذوب عقیق است و یمن را نشناسد پس حاصل یک عمر گدائی من این است بیچاره گدائی که حسن را نشناسد ما عاشق و دیوانه ی او بوده و هستیم سرمست ز پیمانه ی او بوده و هستیم المنت ولله که از بدو تولد مهمان کرمخانه ی او بوده و هستیم دور سر عشاق حسن گشتم از آغاز درمیکده پروانه ی او بوده و هستیم با دست خودش لقمه به سگ داد و از آن پس دربان در خانه ی او بوده و هستیم ما ریزه خور،ریزه خور،ریزه خوران آن سفره ی شاهانه ی او بوده و هستیم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) امشب خدا از شاهکارش رونمایی می کند امشب حسن از عاشقانش دلربایی می کند هر کس درِ این خانه روز و شب گدایی می کند با این گدایی بر جهان فرمانروایی می کند چشم و چراغ خانه ی زهرا و حیدر آمده استاد رزم قاسم و عباس و اکبر آمده ماه علی از راه می آید وقارش را ببین آیینه ی زهراست، حُسن بی شمارش را ببین در چهره ی او شوکت پروردگارش را ببین در دستهای خیبری اش ذوالفقارش را ببین بر خا‌ک نعلینش ابوذرها تیمم کرده اند از هیبتش حتی ملائک دست و پا گم کرده اند روزی عالم می رسد از سفره ی شاهانه اش بار زمین و آسمان را می کشد بر شانه اش نور علی نور است بی شک خشت خشت خانه اش شکر خدا روز ازل من هم شدم دیوانه اش آمد کریمی که به یمن او گدایی باب شد امشب حسین بن علی هم صاحب ارباب شد آرام می گیرد جهان در سایه ی بال و پرش یا للعجب! در حیرتم از خُلق قاسم پرورش دنیا به هم می ریزد از بانگ انا بن الحیدرش آمد که روز و شب بگردد دور زهرا مادرش هر جا نبردی هست شیر کارزارش مجتبی ست جنگ جمل یعنی که حیدر ذوالفقارش مجتبی ست خَلقا شبیه فاطمه، خُلقا شبیه حیدر است مثل علی حتی نفس هایش مسیحا پرور است هر کس که فرزند علی شد ، فاتح صد خیبر است او جای خود دارد… غلامش هم شفیع محشر است وقتی که در تاریکیِ شب ها عبادت می کند بی واسطه او با خدای خویش صحبت می کند آب وضوی او جهنم را گلستان می کند شب های عالم را ، نگاهش نور باران می کند نور وجودش عرش اعلی را چراغان می کند ایوان طلای مجتبی کافر مسلمان می کند اصلا حواسم نیس…ایوانی ندارد مجتبی شمع و چراغی بر مزارش نیست مثل کربلا 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) دلم درگیر ذکری شد سرورآور شراب‌بی‌غش‌شیرین‌شورآور همان‌خورشید‌ظلمت‌سوز نورآور گل‌دشت‌و‌دمن‌عشق‌است کریم‌ذوالمنن‌عشق‌است علی‌و‌فاطمه شادند مولانا‌حسن‌عشق‌است عسل‌تر از عسل ذکر حسن‌جان است قبولی‌عمل ذکر حسن‌جان است دَم جنگ جمل ذکر حسن‌جان است حسن هوهوی مستانه حسن ساقی میخانه حسن شمع‌و‌پیمبرها به دورش همچو پروانه علی خورشید‌حق‌است‌و‌قمرپرور صدف‌زهرا، علی دُر‌و‌گهرپرور امیر بی‌نظیر شیر‌نرپرور حسن‌حیدر، حسن‌زهرا حسن‌پیغمبر طاها همه از خاک پایین‌تر حسن‌بالا، حسن والا شجاعت با حسن اینبار معنا داشت حسن؛ بازوی مرحب‌کش چو‌مولا داشت فقط او از خدای خویش پروا داشت حسن‌مکنت، حسن دولت حسن‌عزت، حسن‌شوکت حسن در فتنه‌ها بوده علی‌هیبت، قَدَر‌قدرت حسن حق کریمی را ادا کرده‌ست ای‌مردم برای دشمنش هم سفره وا کرده‌ست ای‌مردم سه دفعه، نصف‌مالش را عطا کرده‌ست ای‌مردم بهشت‌است‌او، نعیم‌است‌او عطوف‌است‌و‌رحیم است‌او امام سفره‌دار حق کریم‌است‌او، کریم‌است‌او حسن سجاده‌اش عرش خدا باشد ز هرچه جز خداوندش جدا باشد برای شیعه صبرش مقتدا باشد حسن‌روح‌است‌و‌پرواز‌است حسن‌مفتاح‌هر راز‌است حسن‌صلحش به واللهِ امام کربلاساز است چه شد در وعده‌ی زر معرفت گم شد حسادت با خیانت در تفاهم شد حسن درگیر بدعهدی مردم شد نه‌یار‌و‌یاوری‌مانده نه یک‌غمپروری مانده نه در خانه برای او وفای همسری مانده که می‌داند چه اندازه حسن خون‌جگر خورده دلش را ضربه‌ی دستی درون‌کوچه‌ آزرده همان دستی که هوش از مادر مظلومه‌اش برده خودم دیدم‌که در لرزید لگد خورد و پدر لرزید صدا زد فضه را مادر دل‌من بیشتر لرزید 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) بسم رب النور , من هستم مسلمان حسن بوده از روز ازل دستم به دامان حسن آمدم اصلا در این دنیا به فرمان حسن عالمی دارم در اینجا با گدایان حسن شکر حق که مثل اربابم دلم با مجتباست تا قیامت بر لبم , یا مجتبی یا مجتباست ای خوشا آن دم که ذکر لب حسن جان می شود پیش چشمم جنت الاعلی نمایان می شود در دل ویرانه قلبم گلستان می شود درد های گفته و نا گفته درمان می شود هر که با این اسم زیبا عشق بازی می کند روز محشر پیش مردم , سرفرازی می کند دل حسن , دلبر حسن , عالی حسن , اعلا حسن قبله عباس و عشق زینب کبری حسن تا ابد بانی کل مهربانی ها حسن 《لافتی الا علی و لا کریم الا حسن》 هیچ هم گیرد ز سائل بی نهایت می دهد مهربانی را ببین ناگفته حاجت می دهد ای تمامی وجود حضرت خیرالنسا زینت دوش نبی و زینت عرش خدا چهره تو مصطفی در مصطفی در مصطفی بند می آیند هنگام عبورت کوچه ها در جمالت جمع گشته , کل زیبایی حسن یوسفی , ماهی , نه بالاتر از اینهایی حسن و همان هستی که بی منت سخاوت می کنی آسمانی , آسمانی هم عنایت می کنی دم به دم بر عالم و آدم محبت می کنی فاطمه هو می کشد وقتی کرامت می کنی دم به دم لطف فراوانت به خوب و بد رسید مهربانی تو را خوب و بد عالم چشید ای که آقازاده و آقا و آقا پروری مانده ام که مصطفی یا فاطمه یا حیدری تا قیامت از زمین و از زمان دل می بری با وفایی , مهربانی , بی نظیری , محشری یا معز المومنین دست الهی یار توست نایب حیدر شدن تنها در عالم کار توست ای خدای هیبت و خشم و جلال و اقتدار حاصل عمرِ جنابِ حیدر ِدُلدُل سوار کینه توزان جمل را قدرت تو کرده خار یا علی گفتی و شد لشکر تماما تار و مار شیر حیدر , ای حماسه آفرین عالمین کیستی تو که علمدار سپاهت شد حسین سیدی کن گوشه چشمی , من گدای قاسمم هر چه هم بد باشم آقا , خاک پای قاسمم نوکر حلقه به گوشم , بی نوای قاسمم من به زیر منت ِ کوه وفای قاسمم آی ابر با کرامت , رحم کن بر این کویر عشق آقازاده ات را از دلم هرگز نگیر ای که از مظلومیت ماهی دریا گریه کرد بر مزار مخفی تو چشم زهرا گریه کرد پیر شد از بس حسینت بر تو آقا گریه کرد یاد داغ کودکیَت عرش اعلا گریه کرد کوچه تنگ مدینه موسفیدت کرده است آه در خانه زنت ؛ آقا شهیدت کرده است 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) نیمه ی ماه خدا ماه تمامم آمد نام او مثل عسل بود , به کامم آمد جان جانان من و خیرالانامم آمد ایهاالناس ببینید امامم آمد گل بریزید به روی سر زهرای بتول آمد از عرش خدا دلبر و دلدار رسول اولین گل پسر حضرت زهراست حسن همه ی دار و ندار دل دنیاست حسن بر کریمان جهان سرور و آقاست حسن به دل خسته ی ما ذکر معلاست حسن عشق او بر سر ما خیرالعمل میریزد نام او بر لب ما جام عسل میریزد او کریم است و همه دست گدایی داریم با حسن در سرمان حال و هوایی داریم بهتر از یوسف و صد حاتم طایی داریم از همه خلق جهان , حس جدایی داریم شغل ما را همه جا سینه زنی میدانند ای خدا شکر که ما را حسنی میدانند مَلَکِ عرش برای قدمش جان داده حسن امروز به ما پرتو ایمان داده با قدومش به مدینه سر و سامان داده بارها زندگی اش را به فقیران داده می شناسند مرا نوکر نامیِ حسن کاش ما را بنویسند جزامیِ حسن کاش این شهر مرا با حسنم بگذارد کاش آقا قدمی روی تنم بگذارد مهر تایید به روی بدنم بگذارد کاش یک لقمه غذا در دهنم بگذارد ما فقیریم , فقیریم , فقیریم , فقیر و حسن شاه و حسن حضرت سلطان و امیر در جمل ضربه شصتش همه را حیران کرد شتر فتنه گر طایفه را ویران کرد کفر را خوب جدا از تنه ی ایمان کرد ای بنازم که در آن روز چنان طوفان کرد زنَک از ناقه فتاد و همه جا رسوا شد چهره ی واقعی فتنه گرش پیدا شد از همان روز دگر بغض حسن در دل داشت حمله میکرد ولی سُم به میان گِل داشت چند صدتا پسر احمقِ نا عاقل داشت کینه اش عاقبتِ امر چه بد حاصل داشت هجمه ها بود که میبُرد به تابوت حسن تیرها بود که میخورد به تابوت حسن 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) برخیز و ساغر را بگیر در بزم آن نیکو جمال با صلح می گوید سخن تا بشکند تزویر را با صلح تا باقی شود آن مذهب دُردی کشان هرچند در وقت نبرد بازی کند تقدیر را ای دشمن اشتر سوار با فیل هم آیی برون پی می کند هم حضرتش دعوی پر تقصیر را ای ذوالکریم ابن الکریم رخصت بخواه از حضرتش تا من سگ کویش شوم همچون اویس پیر را راهی شوم خمخانه اش تا سر بکویش بشکنم آنگه ز شوریده سری محکم کنی زنجیر را من دردمند از کاروان از ساربان اشکِ روان او صبح و شب هم ناله است این ناله یِ شبگیر را لطفی نما دَردی بده دُردی ببر این خام را تا من به مقصد ره برم آن موسم دلگیر را عشر آن زمان تسع آن زمان من هم که شیدای زمان گفتی که روزم نیست چون روزِ سیاهِ تیر را قسّم که تقسیم میکنم من درد هایت آن زمان با قاسم اما قاسمم واکن ز ید تحریر را من هم برای خدمتت آورده ام این نامه را باشد که حُسن عاقبت باشد مر این تقریر را 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) جان میدهم پای نگاری که گرفتم دارد نفس حسّ بهاری که گرفتم خوشحالم از اینکه قلم وقف حسن‌(ع)شد خوشحال تر از پشتکاری که گرفتم چشمم چه زیبا تر شده از شوق رویش ممنونم از این آبشاری که گرفتم صد دانه یاقوتم از او صدهاهزارو … … خوش رنگ‌تر ; دستم اناری که گرفتم مشغول شغل نوکری هستم هم‌اکنون یک پادشاهم مثل کاری که گرفتم آقا کریم و من کرامت‌خانه‌ هستم نذر خودش دارو نداری که گرفتم نذر نفس های شمابود امشب انگار نان , ازخیابان کناری که گرفتم من بر گدایی خودم امیدوارم بر دست پر مهر حسن (ع) امید دارم آموزگارم را بگو امــلا بسازد در شعر باید از غزل انشا بسازد جمع حسن(ع)باهرگدا وقتی بیاید دیگر نیازی نیست که منها بسازد میخانه آماده بگو حافظ برایش باید ادرکع سن ونا ولها بسازد جاداشت مثل نیمه‌ی شعبان دوباره حتی خدا هم یک شب احیا بسازد حتما خدا میخواسته از ” لاالهش “ باجمله‌ی تکمیله‌ی ” الا ” بسازد ” مرد کریم ” این را صفت دادن بر او کو آن کسی کز این لقب معنا بسازد وقتی که چوب خشک در دست علی(ع)بود گهواره راهم حضرت زهرا(س)بسازد در گفتن این سازه ها من بی زبانم اما پیامم را به گوشش می‌رسانم غوغا به پا کرده , چه‌ها کرده سکوتش خون گلو می‌خورد از دردِ سکوتش وقتی همه تزویر ها تأثیر دارد دین را به روی دست آورده سکوتش فصل زمستانِ امامت را امام است گرماست وصلِ هاله‌ی سرد سکوتش متن ” معالی‌السبط ” میخواند برایت اسلام را جان داد عملکردِ سکوتش شمشیر برّانش ندارد باکِ دشمن لرزه به جان ظلم افکنده سکوتش زیرلبش دست دعا بالا گرفته‌است سجّاده هم با سجده پیگردِ سکوتش دارد زمان را لحظه لحظه می‌شمارد در انتظارش مانده شب , گَردِ سکوتش آواره‌ی خود کرده تدبیرش جهان را بیچاره تر افلاک را , کون و مکان را حُسنش همین بوده که او تودار باشد گاهی به وقتش هم یل و سردار باشد بامصلحت قفل سکوتش بسته مانده ازهیبت و مردانگی سرشار باشد در آخرین ابیاتِ بی پایان تر از قبل چشم غزل شاید کمی خونبار باشد از بی وفایی ها کدامش را بگویم؟ در خانه‌اش اهل جفا بسیار باشد قصدی ندارم روضه خوان باشم برایت صحبت از آن کوچه پر از آزار باشد آقای مارا کوچه ها از پا در آورد وقتی که مادر دست بر دیوار باشد … یا چند لحظه بعد میبیند که مادر پیراهنش از خونِ سر گل‌دار باشد از تو نوشتم این همه با دست خالی باشد برای بعد اگر سر زد مجالی 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) حسن رسیده حُسن را به دلبران نشان دهد کریم آمده به سفره ی فقیر نان دهد فرشته می رسد که گاهواره را تکان دهد نبی نشسته تا به گوش این پسر اذان دهد بدون نام مرتضی اذان سرود باطلیست اذان مصطفی فقط ترانه ی علی علیست تو اولین امام زاده ای بزرگ زاده ای تو بر فراز قله ی کرامت ایستاده ای سر مسیر هر گدا خودت کنار جاده ای حواله ی دل مرا به این و آن نداده ای چه عزتی! چه نعمتی! بدون هیچ منتی تو باب فیض و رحمتی, تو صاحب سخاوتی به خود ندیده هیچ عابدی تعبد تورا مسیر مکه عاشق است این تردد تورا شب تولد تو خواستم فقط خود تورا خدا گرفته میهمانی تولد تورا به عهده ی خود خداست کل کار و بار ها و سی شبانه روز دعوتند روزه داره ها به ناز در دل عجم نشستی ای شه عرب کریم هستی و به نام تو می آید این لقب به ما رسیده از شما بدون خواهش و طلب به یک اشاره ات درخت خشک می دهد رطب به خشک سالی دل کویر هم نگاه کن من خراب را به یک اشاره روبه راه کن تو نسل کوثری به کوری دو چشم ابتران شدند و خاک پای تو چه سروران چه نوکران نمانده با جمال تو دلی برای دلبران چه قاسطین چه ناکثین چه مارقین چه دیگران نمی شوند تا ابد حریف ضرب دست تو گرفته زهر چشم ازین قبیله ناز شصت تو گرفته چشم مستت از شراب کسب و کار را ز خواب خوب مستی اش پرانده هر خمار را نگاه کردن تو کرده کار ذوالفقار را زمین زد این نگاه کردنت شتر سوار را تو بچه شیری و شتر سوار در مقابلت شکست خورده از شکوه و شوکت شمایلت به قول مسلمین حسن به قول عبریان شبر به جز خدا نداشتی هراسی از بنی بشر به مهر یا به قهر تو مثل شده است خیر و شر عقب نرفته ای در اوج لحظه های پر خطر قیام اگر نکرده ای چه آتشین نشسته ای مدبرانه و برای حفظ دین نشسته ای تو و حسین معنی حقیقی برادرید تو برادرت بزرگ خاندان حیدرید امیدهای مرتضی عزیزهای مادرید دلاورید و دلبرید و سرورید و صفدرید به من که نوکر توام ثواب می دهد حسین صدا که می زنم حسن جواب می دهد حسین به زور دلبری نصیب دلبران نمی شود لقب به سادگی نصیب این و آن نمی شود به جز علی کسی امیر مومنان نمی شود پس از علی به جز حسن امیرمان نمی شود خلافت خدا فقط رسد به نسل مرتضی معاویه کجا و دلبری چنان حسن کجا؟ قلندرانه یا حسن حسن کنیم و بعد از آن لباس سبز نوکری به تن کنیم و بعد از آن به شوق ترک خانه و وطن کنیم و بعد از آن ایادی سقیفه را کفن کنیم و بعد از آن علم به دست با شعار یا امیر مومنین مدینه ای درست می کنیم که بیا ببین گسیل می کنیم قطره قطره های رود را و غرق می کنیم نسل باطل ثمود را به خاک می زنیم پادشاهی سعود را و سر به نیست می کنیم دولت یهود را تمام می کنیم کار ناتمام مانده را به قدس می بریم بیرق به شام مانده را 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) کار ما نیست غزل بافتن از نامِ حسن کامِ ما مستِ عسل یافتن از جامِ حسن حسنی نیست لبی کز لب لعلَش نَمکَد صد و ده بار نمک گیر شده کامِ حسن حسن بن علی از بس بغلِ مادر بود مادری شد همۀ عمر و سرانجامِ حسن چند روزیست که زهرا به تبسم گوید مثل پیغمبر اکرم شده اندامِ حسن حسنی بودن ما لطفِ حسینی دارد ای خوش آن صید که افتاد ته دامِ حسن حمزه کُش هم که شود وحشی،اگر احمد خواست آخر الامر حسینی شود و رامِ حسن گفت راوی:نمک سفرۀ ایجاد علی نمکین تر ز حسن نیست به اولاد علی خالقِ روی حسن وجه خودش را رو کرد فتبارک شد و احسنت به خود با او کرد اَحسنِ خلقت خود را که حسن نام نهاد نظر انداخت بر این حُسن و دو صد هو هو کرد قبلۀ روی حسن را که تکامل بخشید مثل محراب بر او نقش ، دوتا ابرو کرد اولین یوسف زهرا که به دنیا آمد یوسف مصر تمنای وصال از او کرد پرده از دسته گل سبز محمد برداشت خَلق شد باغ و بهشت و همه را خوشبو کرد شرحِ کوثر شد و خورشید جهان گستر شد عطری از مُشک دمید و به سرش گیسو کرد مو حسن بوی حسن خوی حسن روی حسن هر طرف مینگری کعبۀ هر کوی حسن حرف بسم اللَه و رحمن و رحیم افتاده فال نیک همه در دست کریم افتاده سائلی بد دهن آمد که کند سبّ کریم ناگهان دید درِ خانه مقیم افتاده یک نبی آید و گوید که نمک گیرش نیست هر رسولی رهش اینجا ز قدیم افتاده فخر مفروش سلیمان ،که ره سرور ما به فقیر و به اسیر و به یتیم افتاده از بهشتِ سر کوی حسن بن علی است به خراباتِ دلِ خسته ، نسیم افتاده بانی کل حرمهای جهان است حسن بغض دجال به تخریب حریم افتاده هرکه آمادۀ نوسازیِ صحن حسن است راه فتح حرم مکه ، مدینه یمن است این چه حالی است که از روز ولادت دارد دیده وا کرد ولی شوق عبادت دارد صوت قرآنِ حزینش دلِ عالم ببرد بیشتر از همه بر قدر ، ارادت دارد لشگرش یک شبه یاران معاویه شدند هرکه همراه حسن ماند سعادت دارد بدتر از جُعده و اُم حَکَمِ ملعونه به حسن یک زن مکاره حسادت دارد شتر سرخ ز یک ضربۀ تیغش پی شد روز صفین نشان داد رشادت دارد به رخش از دل یک کوچه ز یک لحظۀ تلخ غربتی هست که تا روز شهادت دارد جگر پاره چه اسرار که یک یک میگفت با حسین از غم لا یوم کیومک میگفت آید آنروز که آییم به ایوان طلات با چراغ و علم و پرچم و گلدان طلات چارده صحن بسازیم برای حرمت چارده باب شود باز به دالان طلات اسم هر باب بنام یکی از معصومین زینت سر درِ هر باب به عنوان طلات وسط صحن که افتد حرم پیغمبر دور تا دور بسازیم شبستان طلات صوت منصور شود نذر کمیل سحرت چارده صحن کند پخش ز رضوان طلات سی شب ماه مبارک حَرَمت می چسبد هر سحر روضه یاس است و گلستان طلات تازه آنجاست که ما روضۀ مادر داریم پشت هر در سخن از غنچۀ پر پر داریم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) امشب ز لب ماه خدا خنده بر آمد کز خانه خورشید ولایت قمر آمد یا از دل دریا نبوت گهر آمد یا مهر فروزنده ببام سحر آمد پیغمبر و زهرا و علی را پسر آمد در ماه خدا ماه خدا جلوه گر آمد هم آینه حسن خداوند جمالش هم خلق و خصال نبوی خلق و خصالش هم پیر خرد آمده مبهوت جلالش هم عقل ملک آمده حیران کمالش هم مفتخر از او شده پیغمبر و آلش هم او ز نبی و ز علی مفتخر آمد در گلشن دین باغ گل یاسمنش بین در لعل لب بسته عقیق یمنش بین شادابی جان را ز گلستان تنش بین آیات خدا در لب شکر شکنش بین آیینه شو و حسن حسن در حسنش بین گوئی به جهان باز رسول دگر آمد ای ختم رسل بوسه بزن بر سر و رویش ای شیر خدا عطر جنان جوی ز بویش ای عصمت حق شانه بزن شانه به مویش ای مهر ، ستان وام ز رخسار نکویش ای ماه ببر سجده به خاک سر کویش رشگ ملک است این که به شکل بشر آمد در شب نفس صبحدمِ عید ببینید در ماه خدا صورت خورشید ببینید روئی که نبی دید و علی دید ببینید حسنی که ورا فاطمه بوسید ببینید رخسار خداوند درخشید ببینید کز وصف من و مدح شما خوبتر آمد با طلعت او ماه خریدار ندارد مهر است کم از ذره و مقدار ندارد بی یار بود هر که چو او یار ندارد بر دشمن او نخل عمل بار ندارد گر بار دهد بار به جز نار ندارد مهرش ثمر جنت و بغضش شرر آمد ای حسن حسن در حسنت حسن خدایی ای صورت زیبایی هستیت فدایی عالم به سر کوی تو مشغول گدایی با مهر تو جان کرده ز تن میل جدایی از آینۀ دل تو کنی زنگ زدائی شادی شب میلاد تو باز از سفر آمد ای باغ گل یاسمن آل محمد ای قرص مه انجمن آل محمد اوصاف تو روح سخن آل محمد گفتار تو نقل دهن آل محمد ای حسن خدا ای حسن آل محمد روح تو در آینه حق جلوه گر آمد لطف تو خدایی و گدای تو کرامت در سایه سرو قدت افتاده قیامت دل آمده و جسته به کوی تو اقامت نازد به تو توحید و کند فخر امامت از صبر تو دین نبوی یافت سلامت با صلح تو از راه سپاه ظفر آمد نور ابد و جلوۀ حسن ازل از تو است مقبولی طاعات و جزای عمل از تو است تو طوری و انوار خدا مشتعل از تو است رسوایی و نابودی خصم دغل از تو است پیروزی اسلام به جنگ جمل از تو است حقا که علی چون تو پسر را پدر آمد ای صحن بقیع تو چراغ ره انجم وی مهر رخت بوسه گه جد و اب و ام بر فاطمه مانند نبی کرده تکلم اول پسر شیر خدا حجت دوم در پاسخ دشنام به لبهات تبسم از خلق تو گلزار صفا بارور آمد تو شمع شب تار بقیع دل مایی هر جا که کنی جلوه ، گل محفل مایی گر بحر بلا موج زند ساحل مایی وز نخل عمل بار دهد حاصل مایی ما خواب و تو مهمان دل غافل مایی ویرانۀ دل از تو بهشت دگر آمد جبرئیل شراب از لب شیرین تو نوشد کوثر به همه وسعتش از فیض تو جوشد بی چاره کسی کز کرمت چشم بپوشد دریاست دلی کز غم عشق تو خروشد هر کس به کسی فخر و مباهات فروشد "میثم" به تولای شما مفتخر آمد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) خاکِ این خانه زَرَش بیشتر است لُطفَش از دور و بَرَش بیشتر است کارِ ما دستِ کریمی باشد که شلوغیِ سَرَش بیشتر است خانه اش بینِ تمامِ این قوم در کرامت خَبَرَش بیشتر است پسرِ ارشدِ خانه پیداست از بقیه جگرش بیشتر است دین به شمشیر فقط زنده نشد صُلح گاهی اَثَرَش بیشتر است بارِ خرمایِ شما سنگین است مثلِ طوبیٰ ثَمَرَش بیشتر است چهار فصل است پذیراییِ تان باغِ نو برگ و بَرَش بیشتر است رُطَبِ سفره یِ مولا آمد پسرِ ارشدِ زهرا آمد از لبش شورِ ازل ریخته است نورِ حق ، عَزّوَجَل ریخته است رویِ چشمش دو قصیده دارد و سرِ شانه غزل ریخته است زیرِ پایش که پُر از محراب است چقدر تاج محل ریخته است کَرَم و جود و سخا و رافت دورِ او چند بغل ریخته است ضربه هایش به زمین ، لشکر را بینِ میدانِ جمل ریخته است بیوه یِ ناقه سواران فهمید به سرش خشمِ اجل ریخته است قاسمش هم به پدر رفته ببین روی ِلبهاش عسل ریخته است تا که بازی بکند در پیشش تیر و ناهید و زُحل ریخته است باز آوایِ علی می آید پسرش جای علی می اید دستِ ما باده یِ ناب اُفتاده کارِ ما دستِ شَراب اُفتاده تا که بویی زِ تو آورد نَسیم رونق از کارِ گُلاب اُفتاده بَسکه شیرین شُده بوسیدنِ تو دَهَنِ فاطمه آب اُفتاده کوچه بُن بست شده راه برو دلِ این شهر به تاب اُفتاده مَرد و نامرد جدا شُد از هم چون زری که به تُراب اُفتاده سالها هست که از رویِ نفاق بعدِ صلحِ تو نقاب اُفتاده حق و باطل پس از این پیدایَند پَرده از مکرِ سراب اُفتاده دست عُمریست به دامان داریم چه غَمی تا که حسن جان داریم وای اگر دستِ تو شمشیر کِشَد آسمان پیشِ تو تکبیر کِشَد از رجزهایِ تو از نعره یِ تو همه یِ جُمجُمه ها تیر کِشَد مرگ را در نظرِ صد لشکر ملک الموت به تصویر کِشَد تا تو اُسطوره یِ رَزمی،تاریخ خط بُطلان به اَساطیر کِشَد شیوه ات روبَهیان را بیرون از دلِ بیشه و تزویر کِشَد از شکوهِ تو مُرَدَد ماندیم حق بده حرف به تکفیر کِشَد قاسمت دید و به خود اَزرق گفت مجتبیٰ آمده شمشیر کِشَد پسرِ رفته به بابا این است دومین حیدرِ زهرا این است گرچه از دستِ تو کَم هم خوب است خواستن قدرِ دو عالم خوب است بوسه بر رویِ ضریحت حتیٰ شده در خواب و خیالم خوب است تا برای تو بِگریَم دل سیر از همه سال محرم خوب است نامِ ما را تو به زهرا دادی نظرت هست که دَرهم خوب است زائرانِ تو زیادند ، تو را حرمی قَدِ دو عالم خوب است چشمهای تو چه دیدند،بگو گیسویت از چه سفیدند،بگو 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) پرچم حُسن به دستان تو جا خوش کرده هیبت‌ اللهِ علی در تو تراوش کرده چه غم از تاریکی قبر که تو فانوسی همه‌ی دهر چنان نهر و تو اقیانوسی رفته ای دیدن الله تو گاه و ‌بیگاه سر در آورده ای از کار خدا ایوالله «آفریدند تو را تا که فقط ناز کنی» هدف از خلق تو این بود ، که اعجاز کنی «در کرم اهل کرم پیش تو کم آوردند» نشد اندازه‌ی تو هرچه رقم آوردند «رُحَما بینهم» از خنده‌ی تو جاری بود مزه‌ی دیدن تو لذت افطاری بود نحوه‌ی صرف صفات تو همان نحو علیست «وحدهُ» گفتی و چشمان خدا محو علیست ای علمدار جمل! مثل علی کراری معنی لفظ أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّاری ارث جنگاوری از فاتح خیبر داری وای اگر اخم کنی تیغ دو دم برداری در جمل نعره کشیدی و علی میخندید سیف الاسلام چپ و راست به خود میلرزید مرحبا حضرت شبّر ، ز تو ترسید زبیر آفرین گفت به تو در وسط جنگ شبیر طلحه از طرز نبرد تو خودش را میباخت موقع جنگ ، خدا از تو‌ چه تمثالی ساخت سر به روی تن خصم تو چه نایاب شده عکس پیکار تو در عرش خدا قاب شده صاحب کرسی لاهوتیِ دربار خدا اقتدار تو شده رونق بازار خدا خضر هم وقت مناجات و دعا گفت حسن از خدا هرکه نشان خواست خدا گفت حسن یک به صد پیش مقامات تو کم می آورد هرچه جبریل برای تو حرم می آورد صد حرم ساخت که در شأن تو شاید باشد آخرش هم نشد آنگونه که باید باشد یک نفر از پس این قائله بر می آید یک قمر مانده از این قوم که در می آید 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) ای سر پناه دائم بی سر پناه ها ای مقصد رئوف و پر احساس آه ها ای مهربان امام سپید و سیاه ها بر ذمه است گر چه تمام‌ گناه ها درد آمدیم پیش تو درمانمان کنی مشتی گِلیم با دمت انسانمان کنی تنها حلاوت پس هر تلخ کامیم ای شعله ی غیور به هنگام خامیم گر چه اهانت است به تو هم‌کلامیم با خود خیال کن که منم یک‌جزامیم روی مرا مقابل مردم مزن زمین امشب کنار سفره ی خالی من نشین درد جنون و داغ مرا عشق چاره کرد شوقت برای کشتن من استخاره کرد تیغت کفن به جسم نحیفم قواره کرد بند دل مرا به هوای تو پاره کرد مُلکِ توام،به نام تو خورده قباله ام آتش بزن مده به خلائق حواله ام ای بی حرم،‌مدافع کل حریم ها ای سائل دو دست کریمت کریم ها ای گوشه ای ز نور تو عبدالعظیم ها خیرت رسیده است به ما از قدیم ها ساقی!شناختیم همیشه به می تو را صد بار کرده ایم زیارت به ری تو را فکر تمام قومی و بخشش بهانه ات مرز تمام خاک زمین آستانه ات دست خدای عزوجل روی شانه ات درویش خانواده چه خاکیست خانه ات این اختیار در ید طولای جبر توست چادر نماز فاطمه بر روی قبر توست در خاطرات کفر ،نشان یادگاریت تازه است همچنان اثر زخم کاریت نقل است رعد و برق هوای بهاریت خوف زمین به موقع طوفان سواریت با غرش تو حد نصاب اجل شکست تو خواستی و فتنه اهل جمل شکست دست مرا به وادی تو می کشد جنون شور قیامت است در اعماق این سکون دریای صبر تو رسد آخر به دشت خون از گوشه ی سکوت تو زد کربلا برون فریاد شاه کرب و بلا از خروش توست اصلا حسین در یم غم‌ باده نوش توست از اصل نسخه تو عسل می چکد به دست قاسم به تخت شاهی تو تکیه زد،نشست نامت همین که روی لبش رفت و نقش بست سنگی رسید و آینه ی چهره اش شکست خون در مصاف حجله به جای حنا دوید در زیر دست و پا پسرت داد می کشید بزم عروسی است و سَرِ نیزه بانیش گم شد میان عرصه ی میدان نشانیش مانند موم گشت تن استخوانیش طی شد به زیر پای همه نوجوانیش موی حسین فاطمه پیشش سپید شد در نصف روز قامت قاسم رشید شد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) خوبست این شبها که مهمان خدائیم پیوسته مشغول مناجات و دعائیم مهمانسرا باز است و رزق ما فراوان باحق غریبه نیستیم و آشنائیم وقت مناجات سحر با ذکر حیدر بین نجف در زیرِ ایوانِ طلائیم گاهی نجف گاهی مدینه یا که گاهی در کاظمین و مشهدیم و سامرائیم این بهترین فیض است یاد یار هستیم در موقع افطار یاد کربلائیم امشب ولی معطوف جنّات النّعیمیم دعوت شده بر سُفرهء شاه کریمیم اذن از خدای عالی اعلی گرفتیم بین گدایان حسن ما جا گرفتیم کارِ حسن امداد بر ابن سبیل است بودیم در ره مانده امّا پا گرفتیم قبل از شب قدر و جلوتر از بقیه از دست پُر خیر حسن امضا گرفتیم این خانواده اشک ما را پُر بها کرد قطره فرستادیم و یک دریا گرفتیم بابا شده حیدر سرِ مولا شلوغ است عیدیِ خود را از کفِ زهرا گرفتیم بر جان ما زهرا شمیم یاسمن زد بر قلب ما مُهر گدایی حسن زد مثل حسن ما دلبر و یاری نداریم با حاتم طائی دگر کاری نداریم او در نکوبیده گدا را شاه سازد با بودنش دیگر گرفتاری نداریم بَرده رسیده ، قیمت یوسف گرفتیم جُز این کَرَم سیرت خریداری نداریم ایکاش درد ما شفا هرگز نگیرد جُز عشق سوزانش که بیماری نداریم در نیمه ء این ماه جُز ذکر حسن جان شیرینی و خُرمای افطاری نداریم ما روزهء خودرا بنامش باز کردیم مابندگی را با حسن آغاز کردیم نام حسن نامی بلند آوازه باشد کهنه نمیگردد همیشه تازه باشد او دشمنش را هم در آغوشش بگیرد از بسکه لطف و مهر بی اندازه دارد وقتی به حیدر میشود با او رسیدن یعنی حسن هم تا خدا دروازه باشد هرکس فقط صلح حسن را دیده حتما در خواب غفلت یا که در خمیازه باشد جنگ جمل را خوب در خاطر بیاور نابودیِ این لشگر و شیرازه باشد آگاه باشید اوست تیغ آبدیده بابای قاسم شیر اَزرَق کُش رسیده او طالع سبزی است بر دامان مادر او سرّ لبخند است بر لبهای حیدر او لؤلؤِ قرآن و مرجان هم حسینش قرآن ندارد غیر او تفسیر دیگر کعبه به دور او بگردد بُرد کرده هر کس جُز این اندیشه دارد هست کافر سایه ندارد قبرش امّا میرسد که سایه بیاندازد به کُلّ اهل محشر راه و مسیر کربلا را او نشان داد صبرش کُند با روز عاشورا برابر اینست تحلیل درست اصل مکتب صبر حسن یک جلوه اش رفته به زینب در کودکی محنت کشیدن صبر دارد از غصّه و ماتم خمیدن صبر دارد از بی کسی باشی غریبه بین شَهرَت از عالم و آدم بریدن صبر دارد بر منبر بابای خود در بین مسجد از بی حیا تُهمت شنیدن صبر دارد فرزند ارشد باشی و در بین کوچه پیش تو بر چادُر دویدن صبر دارد با مادری که صورتش خورده به دیوار از کوچه تا خانه رسیدن صبر دارد راز دلش را گفت:خیلی غُصّه خوردم دیر آمدی ای زهر من در کوچه مردم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) تا نشستم با ادب هر بار، پای سفره ات شد کرَم پشتِ کرَم تکرار، پای سفره ات راه دادی و چه تحویلم گرفتی باز هم چشم‌ پوشی کردی از بدکار، پای سفره ات من گدایی نابلد! أنت کریم إبن کریم روی چشمانم قدم بگذار، پای سفره ات همنشینِ زائران و دوستدارانت شدم تازه شد با أغنیا دیدار، پای سفره ات با جُزامی هم-غذا شد دستهایِ گرم تو قاسِمت(ع) نان خورد با بیمار، پای سفره ات شیوهٔ نَقلِ حدیثت در عمل بود و نشست- جملهٔ «ألجّار ثمّ ٱلدّار»، پای سفره ات نان-خورِ عهد قدیم ِ خانه ات هستم اگر پرورش دادم برایت یار، پایِ سفره ات روزیِ بی منّتِ فرزندهایم دست توست با همان پیمانهٔ سرشار، پای سفره ات! 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) نازل شده به دفتر ما «حاوسین‌و‌نون» بارانِ وحی، آمده با حاوسین‌و‌نون درگیرِ لکنت است، زبانِ فرشتگان شد «عین‌ و را و شینِ» خدا حاوسین‌و‌نون گفتیم، اسم اعظمِ پروردگار چیست ؟! درجا ندا رسید، که «یا حاوسین‌و‌نون» ما هر چه خواستم، نوشتند، «مستجاب» چون خوانده‌ایم، قبلِ دعا حاوسین‌و‌نون حالا که گفته‌اند، به عشقش نفس بزن باید «حسین» دم شود و بازدم «حسن» ما سائلانِ دست، به دامان گرفته‌ایم کشکول، زیر نم‌نمِ باران گرفته‌ایم از قطره‌های آبِ وضویت؛ همیشه آب … از نان‌خورانِ خانه‌ی تو نان گرفته‌ایم ما از جُذامیان سرِ راهت از قدیم … دارو برای نسخه‌ی درمان گرفته‌ایم وقتِ سلوک، از لبِ دکّانِ اهلِ ذکر ذکرِ «حسین جان» و «حسن جان» گرفته‌ایم از لحظه‌ای که در به درِ در زدن شدیم موقوفه‌ای برای حسین و حسن شدیم وقتی بساط مستی‌مان جور می‌شود نامت شراب می‌شود انگور می‌شود «حا»ی حسن حلاوتِ حلوایی از بهشت «سین»اش میان سفره‌ی ما سور می‌شود ما بی‌نوا و نان و نوا «نون» نام توست با گفتن از تو روزی‌مان نور می‌شود رحمی کن و نقاب بزن؛ دارد آفتاب از شدت درخشش تو کور می‌شود نام تو را ادامه‌ی کوثر نوشته‌اند از روی «حا»ی حضرت حیدر نوشته‌اند موسی همین که گفت «حسن جان» کلیم شد با لقمه‌های علمِ تو لقمان حکیم شد عیسی شفا گرفت و مسیحا شد و سپس در چارمین حریمِ شفایت مقیم شد جبریل، با بهانه‌ی وحی آمد و نشست از عشقِ آب و دانه‌ی تو یاکریم شد حتی گدای خانه‌ات از سفره‌دارهاست از همنشینی‌ات رمضان هم کریم شد روزی هزار شکر، در این خانه نوکریم انت‌الکریم، ابن‌کریم و اخ‌الکریم ای واژه‌ی سکوتِ پر از حرف؛ امام صبر ! ای آنکه ریختند، به کام تو جام صبر ای پِی کننده‌ی شترِ فتنه‌های شوم ای ذوالفقارِ خسته میان نیام صبر وقتی نمازِ راهِ علی در قعود، بود برپا نگاه داشتی‌اش با قیام صبر یک داستان نوشته‌ام از زندگانی‌ات با نام گریه‌دارِ «امامی به نام صبر» ای صبرِ تو تجلّی پیکارِ کربلا باید تو را نوشت، جلودارِ کربلا 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) گرفته دست مرا بارها مرام حسن رسیده است به من لطف مستدام حسن من احترام شدم محض احترام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن هزار بار بمیرم دوباره زنده شوم به بارگاه امام کریم بنده شوم مرا ز کوی کریمان جدا شدن هرگز و هر دری به جز این خانه را زدن هرگز و صبح و ظهر و شب اینجا نیامدن هرگز من و جدایی از دامن حسن هرگز خدا مرا به هوای دگر رها نکند من و جدا شدن از مجتبی خدا نکند شمایلی ز بهشت آمد و هویدا شد به نور چهره ی او ممکنات زیبا شد گره ز کار جهان و جهانیان وا شد ستاره ای بدرخشید و ماه زهرا شد به آفتاب جمالش ، به کعبه ی خالش به هوش بودم از اول… ربود تمثالش هماره روح دعا ، کعبه ی عبادات است شفیع روز جزا ، قبله گاه حاجات است حسن نمود حسن هاست ، جمع خیرات است امام زاده و سر سلسله ، به سادات است کریم چارم دنیای پنج تن آمد خبر دهید که آقایمان حسن آمد سر ارادتم از افتخار خم گردد گدا به حرمت ارباب محترم گردد خدا بخواهد اگر پرچمی علم گردد امام زاده ی ما صاحب حرم گردد مدینه الحسنی در بقیع میسازیم رواق و گنبد و صحنی وسیع میسازیم رواست محتشمی وصف مجتبا بکند و دست فرشچیان طرح نو به پا بکند زنی النگوی خود نذر آن بنا بکند که گنبد حرمش را چو کربلا بکند در ورودی باب الکریم در زدنی ست ورودی حرمش صحن جامع حسنی ست چراغ صحن ، برایش ز ماه میسازیم دخیل پنجره هایش ، نگاه میسازیم و باب ساعت مخصوص شاه میسازیم برای قاسم او حجله گاه میسازیم رواست دور ضریحش همیشه هجمه شود رواست صحن عتیقش بنام نجمه شود قرار و وعده ی ما صحن مجتبی باشد شب زیارتی اش هم دوشنبه ها باشد همیشه دور ضریحش سر و صدا باشد و مثل کرببلا هم برو بیا باشد شبیه هر شب جمعه ، شبیه کرببلا دوشنبه های بقیع و زیارت زهرا 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد رمضان تازه از امشب رمضان خواهد شد خبر آمدنش بین گداها پیچید همه گفتند فراوانی نان خواهد شد با قدم رنجه‌ی این ‌شاه پسر بیش از پیش قیمت سائل این خانه گران خواهد شد عشق عرش است همین شیر که در گهوارست سید و شاه جوانان جنان خواهد شد متجلا شده از هر نفس او الله از ید او کرم الله عیان خواهد شد اعتقاد دلم این است که فردای ظهور «اشهد اَنَّ حسن…» جزء اذان خواهد شد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) نام تو را تاج کریمان می‌نویسم با خط زر در عرش رحمان می‌نویسم از تو سخن گفتن اگر چه کار من نیست مدح تو را در حد امکان می‌نویسم آنگونه که زهرا تو را می‌خواند من هم بعد از حسن هر بار یک جان می‌نویسم وقتی خدا شأن تو را معلوم کرده من هم به توصیف تو قرآن می‌نویسم اللهُ یَهدی مَن یَشا، با حُسنِ خلقت پس مرد شامی را مسلمان می‌نویسم باید به راه روشن تو اقتدا کرد یعنی تو را خورشید ایمان می‌نویسم آنقدر زیبایی که تمثالی نداری زیبایی‌ات را وجه یزدان می‌نویسم یک روز می‌آید که با حُسنِ جمالت یک مثنوی نه بلکه دیوان می‌نویسم شهر مدینه روزی از دست تو خورده است بر سفره‌ات یک شهر مهمان می‌نویسم جنگ جمل در حیرت از جان‌بازیِ توست جنگ جمل را جنگ حیران می‌نویسم تیغ دو دم هر چند دست مرتضی بود اینجا تو را شمشیر بُرآن می‌نویسم هیهات‌من‌الذله با صلحت شد آغاز کرببلا را خط پایان می‌نویسم وصف کریم آل طاها بودنت را شیواتر از تصویر باران می‌نویسم دست کریم فاطمه از برکت توست این سفره‌هامان را پر از نان می‌نویسم وقتی تصور می‌کنم شش گوشه‌ات را از گنبد و از صحن و ایوان می‌نویسم معماری صحن و سرایت را به دستِ معمارهای قوم سلمان می‌نویسم بر طاق سقاخانه‌ات با اشک دیده از غربت ساقیِ عطشان می‌نویسم آقا اگر اذنم دهی حالا برایت این سطر را با چشم گریان می‌نویسم جانم فدای آن ضریحی که شکستن 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) مادر شده ای اهل جهان مادر دنیا از شوق ببین سبز شده ساغر دنیا این شاه کرم کیست که از عرش گذشت و آمد به زمین تا که شود سرور دنیا گفتند به ماه رمضان ، ماه مبارک بگذاشت قدم تا که حسن بر سر دنیا ای اهل جهان دوره یوسف به سر آمد ماه علی و فاطمه شد دلبر دنیا هم شادتر از شاد شده ، هم متحیر انگار ظهورش نشده باور دنیا تبریک به عشاق که بدجور فرو رفت در لاک حسادت زن فتنه گر دنیا یک بار ِ دگر رفت ز رو دشمن ابتر امشب که خدا داد ولیعهد به حیدر من از کرم حضرت زهرا حسنی ام هر روز کنم شکر خدا را حسنی ام انگار که پاداش حسینی شدن این است مانند علی اکبر و سقا حسنی ام او با کرمش داد به من جان دوباره تا هست نفس مردم دنیا حسنی ام دیدم همه ی ناشدنی ها شدنی شد غم نیست میان دل من تا حسنی ام اصلا به دلم نیست غم و غصه فردا حتما شده خوشبختی ام امضا حسنی ام یک عمر گناهم حسنه گشت همین که گفتم به مناجات : خدایا حسنی ام ! آقا نبری آبرویم را به قیامت گفتم به همه مردم دنیا حسنی ام یک عمر عطا و کرمت داد نجاتم ای شاه قدم رنجه نما وقت حیاتم از هرچه که آید به خیالم سری آقا از هر چه که آرم به زبان بهتری آقا هر کس به تو دل داد در این دوره زمانه هرگز نشود بسته به رویش دری آقا سادات همه مادری هستند ولیکن اندازه تو نیست کسی مادری آقا بر دوش حسینت بدرخشد عَلَم تو داری چه علمدار و عجب لشکری آقا در پاسخ دشنام فقط لطف نمودی والله ِ که آئینه پیغمبری آقا کوچک تر از آنم که تو را مدح نمایم تو معجزه ای ، بی بدلی ، محشری آقا باید که تو را مدح کند حضرت حیدر خوب است دهد قیمت زر را خود زرگر لرزید ز پا تا به سر ِ لشکر کفار هر وقت بنا شد که بگردی تو علمدار در جنگ جمل بود که ماندند خلایق هستی تو حسن یا که علی حیدر کرار همراه ابالفضل و حسینت که بیایی کار سپه کفر شود زار تر از زار از بی کسیت غم نخور ای مرد حماسه کس نیست حریف تو چه بی یار ، چه با یار عالم به علی نازد و مولا با ابالفضل چون یاد گرفته ز حسن شیوه پیکار افسوس که گفتیم کم از قدرت بازوت از ما بگذر جان حسین ، حضرت سردار وقتی چنین گشته پر آوازه سکوتت دیگر چه کند خشم و جلال و جبروتت قربان تو و قصه جانسوز غم تو حتی به غم و غصه رسیده کرم تو حالا که دل سنگ شده آب ز داغت من آمده ام تا که شوم محتشم تو ای حیدر بی چاه ، چه آمد به سرت که گشته است چهل سال سکوت هم و غم تو مربوط به آن نعره سیلی است به کوچه این آه ، به لب داشتن ِ دم به دم تو گردد ز همه سینه زنان پیر تر از چه هر کس که شود سینه زن پا علم تو ما سوختگانیم مُردّد که بمیریم از غصه بی یاری تو یا حرم تو هر چند شدی کشته تو در خانه ات آقا لبریز به کوچه شده پیمانه ات آقا 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) سلام عشق، علیک السلام هم دارد کسی که شد حسنی احترام هم دارد اگر قلم بزنی ، صد کتاب خواهد شد فضائلی که به لطفش غلام هم دارد عجیب نیست ببینی که بر سر سفره گدا نشسته کنارش جذام هم دارد حرم اگر که پناه است، مجتبی عمریست که در دلم حرم مستدام هم دارد بنام حضرت عشقی که دست و دل باز است همیشه نام حسن بهترین سرآغاز است علی و فاطمه مجذوب در عباداتش دل از خدای خودش برده در مناجاتش عجیب نیست می افتند یاد پیغمبر کنار آینه وقتی که می رود ذاتش ملقب است به حلم و به عزت و به ادب تواضع است پذیرایی ملاقاتش چه‌ کافران که به مهرش خدا پرست شدند ندیده غیر محبت به خلق، اوقاتش دلی که خانه ی عشقش نشد، دگر دل نیست کسی شبیه حسن معدن الفضائل نیست طنیده اند کرم را به تار و پود حسن علی و فاطمه جمعند در وجود حسن حضور قلب نمازش مثال بندگی است به ذوق آمده معبود با سجود حسن رسیده دست عطایش به بی نیازی محض نیازمند کسی جز خدا نبوده حسن سیاه رویی من نیز راه حل دارد سپرده ام گره ی کور را به جود حسن کشیده است به حیدر ، کریم دوران است کسی که در وجناتش، علی نمایان است جمل گواه، جگردار با جنم حسن است دلیل اینکه به پا مانده این علم حسن است کسی که تیغ نگاهش وجود دشمن را بدون جنگ بدل کرده بر عدم حسن است علی خصال ترین یل که بی گمان ، تاریخ به رزمجویی او می خورد قسم حسن است یقین که صلح حسن شد زمینه ساز قیام کسی که کرببلا را زده رقم حسن است دلش گرفته و چشمش هوای باران داشت « غریب بود، اگرچه گدا فراوان داشت » 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) گر ذره پروری شده پیمان مجتبی چون خار باش بین گلستان مجتبی آواره باش بین کرم خانه حسن سامان گرفته بی سر و سامان مجتبی بیمار را به درد کرم مبتلا کند اینگونه است شیوه درمان مجتبی هرجا که نام اوست بلند است دستمان با ما چه کرده سفره احسان مجتبی دست تهی ببر به دَرِ او بلا عوض دستور نسیه است به دکان مجتبی در خارج از کلاس شنیده است ذره ای حاتم نبوده طفل دبستان مجتبی شاگرد را به اسم رئیسش صدا زنند زین رو نوشته اند سلیمان مجتبی گویند شاعران همه از روی طفل او قاسم شده ست یوسف کنعان مجتبی کوری چشم عایشه هستیم تا ابد ما مخلص و مرید و مسلمان مجتبی مارا حسن به دست حسینش سپرده است دل برده است ذکر حسن جان مجتبی حتی کرم رسیده به ما در غیاب او هر جا نشسته اند غلامان مجتبی آن روز میرسد برود تا میان عرش گلدسته و مناره و ایوان مجتبی مثل سحر میان گوهرشاد لازم است اشک و دعا میان شبستان مجتبی فارغ شدم ز درد و غم اینجا خداروشکر گرم است باز بزم محبان مجتبی 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) آمدی و در نگاهت عشق سرگردان شده باغ سرشار از گل و آیینه ها خندان شده خاک تا افلاک دورا دورِ تو در حرکتند کهکشان تا کهکشان یکباره دُرّافشان شده نیمه ی ماه است امّا ماهِ کامل آمدی از قدومت آسمانِ شهر گلباران شده شانه های کوه پیشِ تو تواضع می کنند وسعتِ لطفِ تو شرحِ سوره ی رحمان شده آسمان از گوشه ی چشمت حکایت می کند ابرها از برکتِ نامِ تو پُر باران شده میزبان وقتی تو باشی غبطه دارم در دلم خوش بحالِ آنکه پای سفره ات مهمان شده در میانِ دستهایت آسمان جا می شود آری از یک گوشه چشمت شمس هم تابان شده نوری و هرگز ندارد انتهایی پرتو ات جسمِ پاکت گر چه در بُعدِ مکان پنهان شده ماه هر شب چهره بر خاکِ مزارت می نهد روضه می خواند برایت آسمان گریان شده ای که از روی تو شبهای جهان روشن شده ای که با نامِ تو هر چه دردِ ما درمان شده! 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مناجات ماه خدا افتتاحی شده و میکده رونق دارد دل طمع کار شد اما به خدا حق دارد طی شده از مه قرآن و دعا یک هفته لیک از دست خودم حوصله ام سررفته آسمانی نشدم تا که پرم باز شود سوز دل با غم عشق تو هم آواز شود هاتفی در دل شب بانگ برآورد، بیا تا نگشته ست سفیدی رخت زرد، بیا دست جنبان که تو را مرگ به بر میگیرد قبر تو دم همه دم از تو خبر میگیرد رمضان ماه خطاپوشی یار است بیا پایتخت همه ایام نگار است بیا سربه زیر آمده ام تا که مرا راه دهی رخصت عرض ارادت دم درگاه دهی یارب این عبد گنهکار بیا برگشته بر درت بندۀ فرّار بیا برگشته منکه مردودی عشق تو به ماه رجبم پس چگونه رمضان آمده ام؟در عجبم (یامن ارجوه لکل) مفت ز دستم رفته یا مه ختم رسل مفت ز دستم رفته باخت دادم همۀ قافیه های شعبان بی تو سر شد همۀ ثانیه های شعبان وای اگر دست دلم را تو نگیری چه کنم ز کفم رفته جوانی سر پیری چه کنم امشب از خوف، هراسانِ قیامت شده ام من هراسان همان لحظۀ غربت شده ام به سر قبر من آنکس که لحد چیند کیست؟ در سراشیبی آن معرکه دستم خالیست غرق دلشوره ام و هیچ ندارم ای وای حق بده تا که ز دل ناله برآرم ای وای تو خطا پوشی و امید به لطفت دارم با نگاه کرمت بار زمین بگذارم منِ سرگشته که در سایۀ دینت هستم با همه بار گنه عبد حسینت هستم امشب از خرمن لطفت به همه خوشه بده لطف کن بار دگر باده ز شش گوشه بده زیر قبه همگی عبد خدا میگردیم ما به باب الشهدا با شهدا میگردیم هروله در حرم یار صفایی دارد حمدلله که دلم کرببلایی دارد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌