eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
913 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ ولادت کریم اهل بیت (ع) حرف دل باز زاشک قلمم جاری شد ساقی آمد ز ره و موسم میخواری شد همه بتها به سجود بت من افتادند تاازآن چهره ناز پرده برداری شد چشم چرخاند ونگاهش همه دلها راکشت غمزه تیردوچشمش به دلم کاری شد شدزعطر سرزلفش همه عالم مست گویی عالم همه جادکه عطاری شد باشیوع خبرخال سیاه دولبش عشق او روی زمین باعث بیماری شد نمی از کنج لبش نیمه ماه رمضان طعم شیرینی هرسفره افطاری شد شب عشق است فضاسبز به رنگ چمن است درمدینه همه جاصحبت نام حسن است آمدی و دل زهراشده است شادزتو آمدی خانه حیدرشده آباد زتو دل مادر دلبابا دل هرمنتظری ازکمندغم و اندوه شد آزاد زتو نوه اول پیغمبرآخرحسنی که به قرآن نموده است خدایاد زتو خاکبوسی وگدایی توباشد باما روزمحشر به گدایان ره امدادزتو توکریم بن کریمی و همه میگیرند رزق دوعالمشان راشب میلادزتو آمدی سحر حسودان شده باطل امشب پای گهواره توریخته صددل امشب آنقدر خوش سخن و خوش نفس وخوش سیری که زبان زد شده ای بین نژادبشری خواستم ماه بخوانم رخ زیبای تورا دیدم از قرص قمر توبه خداماه تری کوچه بندآمده برخیز سوی خانه برو شده ای باعث حیرانی هررهگذری دستگیری وکرامت بخداپیشه توست یار هر مانده درراه میان سفری سگ هم ازسفره تو روزی خود میگیرد این بعیداست که ماراتوزخاطرببری همه دارایی خودرازکرامت دادی که دگرنیست زآوازه حاتم خبری سید سبزقبا.نور سرشتی بخدا سید خیل جوانان بهشتی بخدا هیچکس ازسرکوی تونرفته نومید خصم هم برکرمت هیچ ندارد تردید اولین میوه باغ علی و فاطمه ای که زیمن قدمت چرخ ولایت چرخید لولو آیه قرآن تویی ای زیبارو که خدا ازتو واز نسل توکرده تمجید همه ابعادتووزندگیت درغربت میدرخشد به دل شیعه شبیه خورشید تیغ شمشیرتو درجنگ جمل چون طوفان لشکر آ ن زن بی اصل و نسب راپاشید باعث عزت اسلام شدی باحکمت صلح کردی نشود فتنه دوران تشدید بعدحیدر توامام همه عالم هستی وحسین ابن علی ازتونمایدتقلید باسرانگشت توکعبه رود ازجابالا پای درس توسرافرز جهان شد سقا اذن حق بودکه توسیدو مولاباشی تشنگان رمضان رایم ودریا باشی میکنی زنده به یک چشم هزاران عیسی کم مقامی است بگویم تو مسیحاباشی گرنداند کسی وخاک مزارت بیند به خیالش نرسد شاهی و آقاباشی زخم دشنام شنیدی و بغل واکردی تاچه حدی تو دگراهل مداراباشی موسفیدی به جوانی به سراغت آمد ازغم یارتو حق داری اگرتاباشی توفقط آمده ای غصه وغم رابخری وسط کوچه غم محرم زهراباشی پس بمان و همه جا دور وبر مادرباش وسط کوچه اگرشدسپرمادرباش 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر ولادت حضرت معصومه (س) کوثر امشب بازهم جاری شده موسم مستی و دلداری شده کوثری دیگر روان شد از جنان بوی عطرش رفته تا هفت آسمان غنچه ای رو ئید در خاک زمین غنچه ای از باغ فردوس برین پهنه ء عرش و زمین گلشن شده وادی هفت آسمان روشن شده وجه این گل به چه زیبا و جلی ست ریشهء این غنچه از نسل علیست زاده ای از نسل کوثر آمده دختر موسی بن جعفر آمده وجه او وجه و جمالش فاطمه ست قدر او قدر و کمالش فاطمه ست شأن أو شأن و مقام کوثر است نام او همنام نام کوثر است آب دریا پیش لطف او کم است شاه بانوی تمام عالم است او به حوران بهشتی دلبر است سایهء لطفش همیشه بر سر است چادر او سایبان مردم است کوی رضوان گونه اش شهر قم است خواهر شاه سریر ارتضاست عشق و معشوق علی موسی الرضاست عالم و آدم ثنا خوان وی اند صد چو حاتم ریزه خواران وی اند او پناه قلبهای خسته است ره گشای راههای بسته است نور رو بندش درخشانی ترین تارو پود چادرش حبل المتین خاک پایش توتیای دیده هاست تربتش رشک همه سجاده هاست او تمام عزت است و جاه عشق هم طراز است او با ماه دمشق جلوه گاه حق و زهرا صورت است فاتح دلها و زینب سیرت است خلد گردی روی دامانش بود رخصت هستی به دستانش بود شهرت او رفته بالاتر زقاف عالمان گرد حریمش در طواف تربتش همواره غرق همهمه است خاک قبرش خاک قبر فاطمه است میکند عالم به خاک او سجود لیک چون زهرا نشد رویش کبود فاطمه گر هست نام نیکویش لیک نشکستند از کین پهلویش 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ پنجم شعبان "بحر طویل" باز کیفیّت کوثر لب من را تر کرد , کار صد ساغر کرد , حالت هوش مرا بدتر کرد , باز این باده مرا دربه در میکده کوثر کرد, سه شب اینجا همه جا بزم محبّت برپاست و فلک هم غوغاست , هرکجا روح خدا هست دل ما آنجاست سه شب از عقل فراری شده ام, غرق در حال بهاری شده ام سه شب از باده پیاپی خوردم , تا گلو می خوردم ساقی هی ریخت و من هی خوردم, می نابی که عطشناک بود عطر آن غبطه افلاک بود , و چه بی باک بود , هرکه زین می زده است باز دنبال سبو آمده است , خبری هست که امشب همگی آمده اند, در این خانه دوباره همگی در زده اند , خبری هست که دلها همگی بی تاب است , دیده ها پرآب است , چه شبی جذّاب است , ساقی امشب این بزم خود ارباب است , دل زسینه به مدینه شده راهی پی ماهی که رخش خانه ارباب منّور کرده و فلک را سر زلفش چه معطّر کرده , خبری هست بگو قمری هست بگو پسری هست بگو کآمده امشب که شده باده لبالب که شده خنده به لب حضرت زینب شب سوم , شب روئیدن یک شمشاداست , میکده آباد است دل عالم شاد است , شب میلاد جگر گوشه ارباب همه سجاد است, آمد آنکس که ادامه دهد این شبها را , این پسر ذات خداوند دوباره رو کرد , معنی زمزمه یا هو کرد , آمد و باز صفا کرد دلم , قبله را باز رها کرد دلم , رو به نجوا و دعا کرد دلم , یک صحیفه ز لبش شعر محبت خواندم مات رویش ماندم , و در اندیشه به محراب نمازش رفتم , دل به آن راز و نیازش دادم , غصه رفت از یادم, پای او بوسیدم , گرد او چرخیدم , در نمازش همه ذات خدا را دیدم , به خود لرزیدم چقدر قامت رعنا شبه زهرا رفته , چقدر چهره زیباش به مولا رفته , شهرتش تا به ثریا رفته , نسل او پاک تر از پاکی هاست , از تباری والاست , سیرت و صورت او نور فشان و زیباست , او اصالت دارد , این پسر رکن امامت دارد , بودنش روز جزا شور قیامت دارد ,این پسر با دل ما ست قرابت دارد , پدرش گستره ی ربّانی است , روح حق در بدن انسانی است , خون حق است که در کرب و بلا قربانی است , در خدا او فانی است , و زسمت دگرش مادرا را بشنو که زنی نورانی است , مثل یک هدیه به نسل علوی ارزانی است , فخر دارد دل ما مادر او ایرانی است , کرده این قسمت حق شاد وجود ما را دیده اش راوا کرد ,به سر دست پدر شور و شعف بر پا کرد , زود مهرش به قلب پدر و قلب عمو قلب برادر جا کرد , و لبش را که پر از قند و شکر بود پدر زد بوسه عمه نازش میکرد و ابالفضل دلش غوغا بود , مثل اکبر دل او شیدا بود , لایی لایی حسن بر سر او زیبا بود , هدیه ها آوردند و همه بنشستند عهد شادی بستند وقت آن بود که کامش بدهند , نامی از عشق به رویش بنهند , همه ساکت بودند که حسین بن علی بعد اذان گفت به آوای جلی , من زعشق پدرم بیمارم , علوی هستم و از خصم علی بیزارم , و فقط خوش دارم , که به روی پسرم اسم علی بگذارم , ودوباره همگی خندیدند نقل شادی به سرش پاشیدند , ونمک باز چه خوش کرد لب دنیا را نمک نام علی بر لب عالم جا شد , باز هم روی زمین زیبا شد , باز هم خصم علی رسوا شد , و علی بن حسین بن علی رشد نمود و پدری کامل شد , به امامت به ولایت ز خدا نائل شد , و چه بد روزی بود , روز آقا شدنش روز مولا شدنش , شد مصادف به صف کرب وبلا , همه جا گلگون بود , دل او محزون بود , روز گودال و سر پرخون بود , او اسیر تب بود , جان او برلب بود , غصه اش غیرت و بی معجری زینب بود , وسط آتش ها , دست او را بستند , رفت همراه زنان همره سرها و سنان ناله کنان , خسته ز اغیار سرکوچه و بازار به هر شهر و به هر کوی به هر سوی , ولی وای که بند دلش آرام نشد , هیچ جائی بخدا شام نشد , چه بگویم دیده اش شد پر آب , با وجودِ بی تاب , رفت در بزم شراب , وسر شاه و لب چوب شرر زد جگر آقا را 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) خوبست این شبها که مهمان خدائیم پیوسته مشغول مناجات و دعائیم مهمانسرا باز است و رزق ما فراوان باحق غریبه نیستیم و آشنائیم وقت مناجات سحر با ذکر حیدر بین نجف در زیرِ ایوانِ طلائیم گاهی نجف گاهی مدینه یا که گاهی در کاظمین و مشهدیم و سامرائیم این بهترین فیض است یاد یار هستیم در موقع افطار یاد کربلائیم امشب ولی معطوف جنّات النّعیمیم دعوت شده بر سُفرهء شاه کریمیم اذن از خدای عالی اعلی گرفتیم بین گدایان حسن ما جا گرفتیم کارِ حسن امداد بر ابن سبیل است بودیم در ره مانده امّا پا گرفتیم قبل از شب قدر و جلوتر از بقیه از دست پُر خیر حسن امضا گرفتیم این خانواده اشک ما را پُر بها کرد قطره فرستادیم و یک دریا گرفتیم بابا شده حیدر سرِ مولا شلوغ است عیدیِ خود را از کفِ زهرا گرفتیم بر جان ما زهرا شمیم یاسمن زد بر قلب ما مُهر گدایی حسن زد مثل حسن ما دلبر و یاری نداریم با حاتم طائی دگر کاری نداریم او در نکوبیده گدا را شاه سازد با بودنش دیگر گرفتاری نداریم بَرده رسیده ، قیمت یوسف گرفتیم جُز این کَرَم سیرت خریداری نداریم ایکاش درد ما شفا هرگز نگیرد جُز عشق سوزانش که بیماری نداریم در نیمه ء این ماه جُز ذکر حسن جان شیرینی و خُرمای افطاری نداریم ما روزهء خودرا بنامش باز کردیم مابندگی را با حسن آغاز کردیم نام حسن نامی بلند آوازه باشد کهنه نمیگردد همیشه تازه باشد او دشمنش را هم در آغوشش بگیرد از بسکه لطف و مهر بی اندازه دارد وقتی به حیدر میشود با او رسیدن یعنی حسن هم تا خدا دروازه باشد هرکس فقط صلح حسن را دیده حتما در خواب غفلت یا که در خمیازه باشد جنگ جمل را خوب در خاطر بیاور نابودیِ این لشگر و شیرازه باشد آگاه باشید اوست تیغ آبدیده بابای قاسم شیر اَزرَق کُش رسیده او طالع سبزی است بر دامان مادر او سرّ لبخند است بر لبهای حیدر او لؤلؤِ قرآن و مرجان هم حسینش قرآن ندارد غیر او تفسیر دیگر کعبه به دور او بگردد بُرد کرده هر کس جُز این اندیشه دارد هست کافر سایه ندارد قبرش امّا میرسد که سایه بیاندازد به کُلّ اهل محشر راه و مسیر کربلا را او نشان داد صبرش کُند با روز عاشورا برابر اینست تحلیل درست اصل مکتب صبر حسن یک جلوه اش رفته به زینب در کودکی محنت کشیدن صبر دارد از غصّه و ماتم خمیدن صبر دارد از بی کسی باشی غریبه بین شَهرَت از عالم و آدم بریدن صبر دارد بر منبر بابای خود در بین مسجد از بی حیا تُهمت شنیدن صبر دارد فرزند ارشد باشی و در بین کوچه پیش تو بر چادُر دویدن صبر دارد با مادری که صورتش خورده به دیوار از کوچه تا خانه رسیدن صبر دارد راز دلش را گفت:خیلی غُصّه خوردم دیر آمدی ای زهر من در کوچه مردم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ تخریب بقیع چند وقت پیش بود که غم بی حساب شد کعبه دوباره اَبرَهه گونه خراب شد این کعبه چار قبله به محراب سینه داشت کز خاکِ کینه چهرهء آن در نقاب شد نفرین به آنکه بغض علی را بهانه کرد باغِ بقیع زیر قدومش تراب شد این نسل کینه توز همان نسل کوچه اند که زیر پایشان گلِ یاسے گلاب شد اجدادشان به کوچه به زهرا لگد زدند وقتی که دست شیر خُدا در طناب شد اُفتاده بود در روی زهرا و رد شدند طوری که استخوان تنش آسیاب شد بازوی فاطمه وسط کوچه شد دوتا وقتی غلاف واردِ این منجلاب شد طوری کشیده خورد به زهرا که بعد از آن رو از علی گرفت و میان حجاب شد مادر به پیش چشم پسر خورد بر زمین کابوس کوچه بهر حسن یک عذاب شد از بعد کوچه حوریه دیگر نفس نداشت دیگر ورق ورق همهء این کتاب شد در فکرشان عزم به نبش قبور بود صد شکر از این جنایت و غم اجتناب شد گفتم ز نبش قبر و دلم باز گُر گرفت زنده به خاطرم غم طفل رباب شد یک‌نیزه آمد و به دل خاک شد فرو آرام روی نیزه دو چشمش به خواب شد پائین نیزه مضحکه شد مادر علی بالای نیزه نام علی چون شهاب شد .. 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام حسن(ع) اشك هم درمان بغض بي صداي من نشد هيچكس چون غربت و غم آشناي من نشد منتظر بودم رفيقي يار و غمخوارم شود هركه آمد در غريبي پا به پاي من نشد سفره داري كردم و مهمان مرا آزرده كرد جز هزاران ناسزا گويي سزاي من نشد در جواني مو سپيدي حلقه زد بر موي من يكنفر آگه زعمق رازهاي من نشد اف به دنيا كه درون خانه هم بيگانه ام همسرم جز با شرارش هم نواي من نشد زهر آمد تا جگر سوزاند از من شد خجل سوخت از سوز دل من مبتلاي من نشد چشمهايم خسته بود از ديدن ديوار و در غير رفتن هيچ ره مشگل گشاي من نشد آرزوي ديدن مادر ز زهرم شد نصيب زهر تنها باعث رنج و بلاي من نشد روز تلخي كه تيمم چادرش با خاك شد غير ناله مرهمي همراه ناي من نشد بسكه سنگين بود سيلي ريخت از ديوار خاك خواستم كاري كنم در كوچه واي من نشد ماند بر ديوار كوچه جاي روي مادرم باخبر از داغم آنجا جز خداي من نشد آسمان شد تار و چشم مادر من تار تر من شدم آنجا عصايش كس عصاي من نشد از بلاي كوچه و آن آتش و آن معركه بعد از آن مادر دگر مادر براي من نشد تا شب غسل و كفن باباي مظلومم علي(ع) مطلع از كوچه و از ماجراي من نشد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام رضا (ع) همه ديديد شدم شمع و شدم خاكستر برنگشتم بسوي شهر مدينه ديگر همه ديديد به دور از وطنم جان دادم مردم از حسرت شهر و حرم پيغمبر خواهرم نيز به ديدار من آخر نرسيد تا دمي گريه كند روي سرم آن دلبر آسمان دور سرم چرخد و چشمم تار است بسكه خوردم به روي خاك زمين هي با سر با لب چاك شده از اثر زهر جفا وسط كوچه زمين خوردم و گفتم مادر پسرم آمده تا مجلس ختمي گيرد تا نگويند ندارد شه دين يك ياور پسرم آمده تا روضه بخواند بسرم روضه ء آن پدر مرده كنار اكبر گل بريزيد به روي تن بي جانم تا به خوشي از برتان پر بزنم من آخر خوب شد تا وسط حجره كشاندم تن خود زير خورشيد فروزنده نگشتم پرپر واي از كرب و بلا و خفقان گودال واي بر زينب و بر آن شه خونين پيكر واي بر آن تن بي سر شده اي كه در خون به زمين دوخته شد با نوك تير و خنجر 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مدح کریم خوبست این شبها که مهمان خدائیم پیوسته مشغول مناجات و دعائیم مهمانسرا باز است و رزق ما فراوان باحق غریبه نیستیم و آشنائیم وقت مناجات سحر با ذکر حیدر بین نجف در زیرِ ایوانِ طلائیم گاهی نجف گاهی مدینه یا که گاهی در کاظمین و مشهدیم و سامرائیم این بهترین فیض است یاد یار هستیم در موقع افطار یاد کربلائیم امشب ولی معطوف جنّات النّعیمیم دعوت شده بر سُفرهء شاه کریمیم اذن از خدای عالی اعلی گرفتیم بین گدایان حسن ما جا گرفتیم کارِ حسن امداد بر ابن سبیل است بودیم در ره مانده امّا پا گرفتیم قبل از شب قدر و جلوتر از بقیه از دست پُر خیر حسن امضا گرفتیم این خانواده اشک ما را پُر بها کرد قطره فرستادیم و یک دریا گرفتیم بابا شده حیدر سرِ مولا شلوغ است عیدیِ خود را از کفِ زهرا گرفتیم بر جان ما زهرا شمیم یاسمن زد بر قلب ما مُهر گدایی حسن زد مثل حسن ما دلبر و یاری نداریم با حاتم طائی دگر کاری نداریم او در نکوبیده گدا را شاه سازد با بودنش دیگر گرفتاری نداریم بَرده رسیده ، قیمت یوسف گرفتیم جُز این کَرَم سیرت خریداری نداریم ایکاش درد ما شفا هرگز نگیرد جُز عشق سوزانش که بیماری نداریم در نیمه ء این ماه جُز ذکر حسن جان شیرینی و خُرمای افطاری نداریم ما روزهء خودرا بنامش باز کردیم مابندگی را با حسن آغاز کردیم نام حسن نامی بلند آوازه باشد کهنه نمیگردد همیشه تازه باشد او دشمنش را هم در آغوشش بگیرد از بسکه لطف و مهر بی اندازه دارد وقتی به حیدر میشود با او رسیدن یعنی حسن هم تا خدا دروازه باشد هرکس فقط صلح حسن را دیده حتما در خواب غفلت یا که در خمیازه باشد جنگ جمل را خوب در خاطر بیاور نابودیِ این لشگر و شیرازه باشد آگاه باشید اوست تیغ آبدیده بابای قاسم شیر اَزرَق کُش رسیده او طالع سبزی است بر دامان مادر او سرّ لبخند است بر لبهای حیدر او لؤلؤِ قرآن و مرجان هم حسینش قرآن ندارد غیر او تفسیر دیگر کعبه به دور او بگردد بُرد کرده هر کس جُز این اندیشه دارد هست کافر سایه ندارد قبرش امّا میرسد که سایه بیاندازد به کُلّ اهل محشر راه و مسیر کربلا را او نشان داد صبرش کُند با روز عاشورا برابر اینست تحلیل درست اصل مکتب صبر حسن یک جلوه اش رفته به زینب در کودکی محنت کشیدن وای سخت است از غصّه و ماتم خمیدن وای سخت است از بی کسی باشی غریبه بین شَهرَت از عالم و آدم بریدن وای سخت است بر منبر بابای خود در بین مسجد از بی حیا تُهمت شنیدن وای سخت است فرزند ارشد باشی و در بین کوچه پیش تو بر چادُر دویدن وای سخت است با مادری که صورتش خورده به دیوار از کوچه تا خانه رسیدن وای سخت است راز دلش را گفت:خیلی غُصّه خوردم دیر آمدی ای زهر من در کوچه مردم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌