eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
913 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ ضربت خوردن حضرت علی (ع) بابا خوش آمدی چه عجب مال من شدی شبهای قبل وقف حسین و حسن شدی چیزی بمن نگفتی از این راز سر به مُهر اصلاً چه شد که سر زده مهمان من شدی از ابتدای ماه نگاهم به این در است لاغر شدی نهیف شدی دل شکن شدی با من سکوتِ محض نمی کردی ای دریغ ای ناطق خدا چقدر کم سخن شدی بابا بجان تو دل من شور می زند با بانوی بهشت مگر هم سخن شدی این حالَتَت شبیه به حالات مادر است حالا چه شد که این همه فکر کفن شدی اینقدر ذکر آیه ((انّا اِلَیه)) چیست؟ گویا که حاملِ خبرِ پَر زدن شدی افطار تا سحر سخن از وصل می کنی آماده اراده کشته شدن شدی مرغان خانه هم دم از این داغ می زنند انگار خویش باعث این خواستن شدی بابا نگفتم از حرمِ زینبت مرو؟ رفتی ز پیش زینب و خونین بدن شدی گفتی بمن که زینبِ ام المصائبم باید کنم نظاره که چه خونین دهن شدی ضربت به فرق شاه ولایت روا نبود آیا همین مقدمه کربلا نبود 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شهادت حضرت علی (ع) ز ایوان نجف کردی هزاران جلوه در قلبم چنان که سالیانی می شود گردیده زر قلبم به نا آباد باغی با نگاهت حضرت باران چنان کردی محبت تا دهد روزی ثمر قلبم اگر از تو جدا باشم بدون شک که خواهد شد برای این منِ بیچاره آن دم درد سر قلبم نه آن روزی که از عقلم سراغت را گرفتم نه فقط روزی تو را دارم که باشد با خبر قلبم سراغت را گرفتم از پرستوها و می دانی؟ که می دارد به کوی تو فقط میل سفر قلبم؟ پیاده از نجف تا کربلا راهی کنی من را که این شوقی ست پایم را ولیکن بیشتر قلبم همه گفتند فرقت را شکست اما خودت گفتی جراحت دارد ای مردم فقط از میخ و در… قلبم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت علی (ع) چه درهم کرده قاتل مصحف قرآن زینب را به خانه برده اند از سوی مسجد جان زینب را همه با چشم گریان می روند از خانه ی مولا چه می فهمد کسی حال دل ویران زینب را تمام دختران بابایی اند و خوب می فهمند چگونه این غم عظمی شکست ارکان زینب را دل بی رحمِ شهر کوفه بنگر خوب، شاهد باش که این داغ و بلا هم کم نکرد ایمان زینب را اگر خواهی ببینی روح زهرایی زینب را ببین پای ولی، قربانیِ طفلان زینب را الهی بگذرد این غصه و یک لحظه هم دیگر نبیند شهر کوفه دیده ی گریان زینب را الهی این برادرها همیشه محضرش باشند کسی خاکی نبیند لحظه ای دامان زینب را الهی تا نبیند آسمان کربلا بر نی سرِ از تن جدای دلبر عطشان زینب را 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت علی (ع) امشب که مهمان منی با چشم تر بابا خیلی هوای وصل داری بیشتر بابا من را مکن با گریه‌هایت خون‌جگر بابا از رفتن مسجد بیا و درگذر بابا شاید هوای روضه‌های فاطمه داری انا الیه الراجعون را زمزمه داری دیدم که با خونِ جگر افطار می‌کردی بر خوردن نان و رطب اصرار می‌کردی نام خدا را زیر لب تکرار می‌کردی گاهی شکایت از در و دیوار می‌کردی وقت اذان صبح دیدم اشک می‌باری یافاطمه یافاطمه روی لبت داری سی سال درد سینه را با چاه می‌گفتی این روزهای آخری جانکاه می گفتی در سجده هایت ذکر یا الله می گفتی سبحانَ یا قدوس را با آه می گفتی آهِ دلت را امشب از سینه برو‌ن کردی قلب مرا قصد سفر کردی و خون کردی باید بمانی سایه‌ی بالا سرم باشی دلواپس جسم حسین و معجرم باشی ای دلشکسته قوتِ بال و پرم باشی حالا که مادر نیست جای مادرم باشی سی سال، بعد مادرم مویت پریشان است شب‌های بعد فاطمه شام غریبان است قصد جدایی کرده‌ای از دخترت امشب دیگر توانی نیست در بال و پرت امشب خیلی شدی دلتنگ روی همسرت امشب این چه بلایی هست کآید بر سرت امشب اصرار من را گوش کن من دخترت هستم دلواپس این حال گریه آورت هستم گفتم نرو، رفتی سرت را غرق خون کردی این قامت استاده‌ات را واژگون کردی از خون فرقت پیکرت را لاله گون کردی نقش زمینت معنیِ هُم راکعون، کردی رفتی و حالا دخترت ماند و پریشانی من مانده‌ام با سینه‌ای از غصه طوفانی رفتی و حالا آمدی و من پر از دردم دلشوره دارم می‌زنم بر سینه‌ام هر دم زخم سرت را دیدم و دور تو می‌گردم یاد شکستگیِ دست مادرم کردم یادت می‌آید ضربه‌ی مسمار را بابا حوریه در بینِ در و دیوار را بابا محراب، غرق خون شد از فرق سرت، اما خیلی شبیهِ مادری در بسترت، اما بعد از تو رحمی نیست بر این دخترت، اما گفتی به من محکم گره زن معجرت، اما بالای جسمت ای پدر غرقِ محن هستم دلواپس جسم حسین بی کفن هستم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت علی (ع) مهمانِ دختر است علی ، جز نمک نخورد یک ظرف شیر بود ولی جز نمک نخورد دختر به گریه گفت که مهمانِ من مرو شالش گرفت حلقه‌ی در : جانِ من مرو پیشِ یتیمها پدری سر به زیر رفت این بارِ آخر است که با ظرف شیر رفت مسجد رسید روضه‌ی خود را به پا کُنَد مسجد رسید قاتل خود را صدا کند تا ضربه خورد بُغضِ پریشانی‌اش شکست تا ضربه خورد صفحه‌ی پیشانی‌اش شکست جبریل پیشِ ضربه‌ی او شهپرش گرفت از بس شدید بود که زهرا سرش گرفت اُفتاده است بر رویِ سجاده پیکرش اُفتاده مثلِ فاطمه‌اش وای با سرش محراب غرق آتش و سیلی و دود شد سر ضربه خورد گوشه‌ی چشمش کبود شد خَم شد گمان کنم که به دیوار خورده است شاید به پهلویش نوکِ مسمار خورده است خون می‌چکید از سر و روی و محاسنش زهرا رسیده بود ، در آغوش محسنش رویِ عبای سرخ ولی خانه میرود چشم انتظار دارد علی خانه میرود آهسته گفت آه عبا را رها کنید زینب دَمِ در است مرا رویِ پا کنید ماندم حسن که زیر بغلهاش را گرفت یا باز چشم زینب کبراش را گرفت اینبار شُکر که زینب عبا ندید اینبار شکر که او بوریا ندید 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت علی (ع) دلم دریائی از غمهای بسیار غم غربت،غم داغ وغم یار من از روز ازل مظلوم بودم ز حق خویشتن محروم بودم هم از اهل مدینه ظلم دیدم هم از این کوفیان طعنه شنیدم دلم سوزان بسان آفتاب است سلامم بین مردم بی جواب است از آن روزی که بی زهرا(س)شدم من دراین عالم تک وتنها شدم من خدا داند که زهرا(س) جان من بود بدرد بی کسی درمان من بود ولی از اوفقط یک شکوه دارم به سینه غصه ای ناگفته دارم توکه تنهائیم را دیده بودی مرا ایکاش باخود برده بودی ز دنیا سوی جنت رهسپارم که تنها با اجل یک حرف دارم اجل فارغ زرنج ومحنتم کن زدیدارمغیره راحتم کن اگر زینب(س) گذارت کوفه افتاد به بازار و میان کوچه افتاد بدان معنای نام کوفه ننگ است پذیرائیشان باخاک وسنگ است 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت علی (ع) کشتی عالم ایجاد به موج خطر است چرخ را توطئه ای باز مگر زیر سر است کوفه از نقشه شوم دگری باخبر است دل شب جانب مسجد شبحی رهسپر است تیغ در جامه نهان جانب مسجد پوید گام گاهش سخن از فاجعه ای می گوید شرر از فاجعه برق نگاهش ریزد تیره گی از دل تاریک و سیاهش ریزد خشم دادار ز تصمیم گناهش ریزد آسمان خون بنگر بر سر راهش ریزد با شتاب از همه جا روی به مسجد آرد نقشه ریختن خون علی را دارد کاش گردد ز سماء صاعقه نازل امشب کاش از پنجه غم پاره شود دل امشب یا سر راه بگیرید به قاتل امشب یا علی را بنشانید به منزل امشب چه به تعجیل زره مهر جفا نتاب آید نگذارید که مولا سوی محراب اید آسمان ناله خدارا ز دل تنک بزن شیشه عمر قدر را ز قضا سنگ بزن کوف اتش بخود از بردن این ننگ بزن حلقه در به کمربند علی چنگ بزن مرغکان سخت بمنقار عبایش گیرید ورنه فردا همگی نوحه برایش گیرید مظهر صبر خدا داده ز کف تاب امشب چه به تعجیل رود جانب محراب امشب چشم خود پور مرادی زده بر خواب امشب تا به تیغش دهد از خون علی آب امشب امشب از اشک رود هستی عالم بر اب مسجد کوفه بخود ای و علی را دریاب شده نزدیک که طوفان همه جا را گیرد زلزله قامت ارکان هدی را گیرد موج خون دامن محراب دعا را گیرد یک نفر نیست ره شیر خدا را گیرد منبر و مسجد و محراب بر آرید خروش آخر ای مسجدیان از چه نشستید خموش آه مولا بسوی بیت خدا گام نهاد پای در قتلگه خویش سر انجام نهاد داغ هجران بدل امت اسلام نهاد دست بر گوش قدم بر زبر بام نهاد گویی آخر سخنش را بجهان می گوید نه چه جانسوز و دل انگیز اذان می گوید عاشق این است که از شوق وصال یارش خصم را خواند و از خواب کند بیدارش خبر از سر ضمیرش دهد و از کارش تا به تاخیر نیفتد شرف دیدارش زودتر از همه بشتابد و قامت بندد نشود قامت او دست قیامت بندد اوست آرام ولی ارض و سماء می لرزد جز دل او عالم همه جا می لرزد مسجد و منبر ومحراب و دعا می لرزد دست و تیغی است که در موج فضا می لرزد جان حق د رخطر افتاده خدا می داند یک نفر نیست که تیغ از کف او بستاند آسمان شعله ، فضا دود ، زیمن زلزله شد عالم نا متناهی همه جا ولوله شد کوفه تنها نه که در عرش بپا غلغله شد حامل وحی بفریاد در ان مرحله شد شاهد حسن خدای ازلی را کشتاد آه ای مسجدیان آه علی را کشتند این نظام است که یکباره بهم افتاد یا وجود است که در بیم عدم افتاده لوح آغشته به خون گشته قلم افتاده علی از پای به شمشیر ستم افتاده رفته از هوش و همه دیده بسویش دارند شاید از اشک حسن باز بهوشش آرند 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت علی (ع) شب آخر بود امشب که علی برسر پاست صبح فردا سر او زخمی شمشیر جفاست خون دلها که علی بعد پیمبر خورده جاری از فرق سرش در کف محراب دعاست فزت ورب گفتن او بر همگان ثابت کرد که شهادت طلبی شیوه مردان خداست مرگ در خانه حق،زاده شدن در کعبه یعنی او یار خدا وزهمه غیر جداست وقتی افتاد زمین چشم علی گریان شد بود در فکر یتیمی که زبعدش تنهاست وای از زینب غمدیده که مولا را دید چشم گریان،به لبش ناله ی بابا باباست خانه ی حیدر کرار پر از غم شده است هر کسی بهر شفا یافتنش غرق دعاست کاش امشب نرود، صبح نیاید دیگر عالمی غرق غم و رنج به صبح فرداست 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت علی (ع) ای نخل ها چرا همه امشب خمیده اید افسرده، سینه سوخته و داغ دیده اید ای چاه های خسته ی کوفه علی کجاست؟ آیا صدای ناله ی او را شنیده اید؟ در مسجد ای نماز گذارانِ داغدار بنشسته سر به جیب خموشی کشیده اید افسرده، دل شکسته، پریشان و نا امید گویا تمامتان زعلی دل بریده اید ای داغدیدگان علی ناله سر کنید ساکت نسشته اید و خموش آرمیده اید ای دشمنان دین خدا با کدام جرم هنگام سجده فرق علی را دریده اید مرغابیان! شما که گرفتید عبای او در لانه ها چرا همه ساکت خزیده اید عمّامه زرد و چهره زعمّامه زردتر ای رنگ ها زصورت مولا پریده اید ای ناله ها زداغ علی بس که سوختید آتش درون سینه ی ما آفریده اید ای اهل بیت جان به فداتان که از کرم سوز درون «میثمتان» را خریده اید 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت علی (ع) نام ما را بنويسيد پريشان علي شيعه مملکت و خطه ي سلمان علي همه شب سفره ما پر شده با نان علي کار زهراست که هستيم مسلمان علي سالياني است که مسکين و فقير نجفيم پادشاهيم ,غلامان امير نجفيم شاه ما صاحب لوح و قلم است اي مردم مهربان است خداي کرم است اي مردم مونس لحظه ي شادي و غم است اي مردم از علي هر چه بگوييم کم است اي مردم ما کجا مدح علي,هرچه بگوييم خطاست مدح او کار خداوند و نبي و زهراست اوهمان است که مانند خدايش يکتاست مثل او نيست نگرديد علي بي همتاست ذکر خيرش همه دم بر لب اهل بالاست يک تنه صاحب هر معجز پيغمبر هاست عالمي حسرت يک لقمه نانش دارد آسمان تکيه به دست پسرانش دارد از همان روز ازل تا ابد آقاست علي شاه خاکي همه مردم دنياست علي بين صاحب نفسان محشر کبراست علي همه ي زندگي حضرت زهراست علي ايها الناس ستون همه عالم اوست پدر فاطميون همه عالم اوست حيف اين شاه که هم درد دلش غم ها شد رفت پيغمبر و در شهر علي تنها شد يک مدينه به خدا دشمن اين آقا شد فاطمه داد پسر تا که دو دستش وا شد ناگهان پشت در خانه او محشر شد ديد با چشم خودش فاطمه اش مضطر شد بعد زهرا همه شب کار علي زاري بود دوره بي کسي و غربت و بي ياري بود زخم روي دل مولا چه قدر کاري بود تا نفس داشت فقط گرم عزاداري بود روزگار از غم تنهايي او مي کشد آه همه شب گفت فقط درد دلش را با چاه کوفه کردند فزون درد سر مولا را نگرفتند دمي دور و بر مولا را خون نمودند دمادم جگر مولا را بين محراب شکستند سر مولا را رفت و محراب شد از غصه او جان برلب نقشه ها در سر کوفه است براي زينب 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت علی (ع) من اومدم بگم خدای حیدر گرچه بدم جونم فدای حیدر من اومدم بگم تو این دل شب در می زنه بازم گدای حیدر من اومدم قرآن به سر بگیرم با زینبش برا شفای حیدر من اومدم امشب دیگه بمیرم برای درد و غصه های حیدر من اومدم بگم آقام بیادش به پای ذکر روضه های حیدر من اومدم یه ذره نور بگیرم از نوکرای با صفای حیدر من اومدم بگم منو بشوری با اشک چشم بچه های حیدر من اومدم بگم منو ببخشی به حق ناله ی شبای حیدر من اومدم بگم شبیه زینب سیاه پوشیدم تو عزای حیدر من اومدم بگم اگر چه پستم ولی دلم داره ولای حیدر من اومدم بگم که خیلی مردی مارو خریدی به وفای حیدر من اومدم بگم اگه سیاهم نذار بدی هامو به پای حیدر من اومدم بگم که زندگیمو جونمو بچه هام فدای حیدر من اومدم بگم به جون زهرا مارو ببر صحن و سرای حیدر من اومدم دیگه ازت بگیرم برات ایون طلای حیدر من اومدم بگم اگه خدائیش علی نبود کی بود به جای حیدر 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت علی (ع) عجیب خسته ز غمهای بی شمار شدم عجیب ، سیر از این خاک و این دیار شدم همیشه منتظر این دقیقه ها بودم که تیغ ، بر سر من خورد و رستگار شدم ز خونِ سر که به نعلین می چکد پیداست که من مسافرِ سمتِ دیارِ یار شدم عجیب منتظرم میل فاطمه دارم عجیب دل زده از دست روزگار شدم سرم به حال دلم خون ز دیده می بارد برای فاطمه ام سخت بی قرار شدم امیدِ دیدن زهرا جوانه زد در من اگر چه رنگ خزانم پُر از بهار شدم تمام غصۀ من زینب است و قصۀ او به یاد معجر زینب به غم دچار شدم امان ز مردم کوفه من از همین حالا برای کوفۀ زینب جریحه دار شدم سرِ شکافته ام را زِ یاد برده ام و به یاد کوچه و بازار سوگوار شدم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌