[ عکس ]
#برگی_از_خاطرات_شهدا
📜 شهید عبدالمهدی مغفوری
✅ در روز خواستگاری و آشنایی اول با لباس خاکی وارد شد
♦️ عبدالمهدی با یک موتور با لباس خاک آلود از ماموریت برگشته بود و با همان لباس آمد خانه ما تا از مادرم، من را خواستگاری کند. مادر و پدرم برای ازدواج من خیلی سخت گیر بودند. شهید در جلسه اول آشنایی که مادرم حضور داشت فقط قرآن می خواند و مادر از تلاوت او بسیار خوشش آمده بود و به من گفت: آقای مغفوری مرد زندگی است.
نشستن روی این قالی ها من را از یاد محرومان غافل می کند
🌷 وقتی ازدواج کردیم جهیزیه من تقریباً از وسایل قیمتی بودند و شهید مغفوری که متوجه شد از من خواست ظروف، پرده ها و قالی ها را تعویض کنیم. با درآوردن پرده های خانه، موافقت کردم. شهید روی قالی های خانه نمی نشست. می گفت: نشستن روی این قالی ها من را از یاد محرومان غافل می کند، او یک فرش ساده مانند حصیر تهیه کرده بود و یک گوشه خانه گذاشته بود و زمانی که در خانه بود روی این فرش می نشست.
🌺 شهید مغفوری گلزارشهدای کرمان در کنار سردار دلها
#به_تو_از_دور_سلام
#اربعین_امسال_با_شهدا
._._._._._._._._._._._
@swhad_shahaadat