°💚°°💚°°💚°°💚°°💚°°💚°°💚°°💚°°
°💚°°💚°°💚°°💚°°💚°°💚°°°💚°
°💚°°💚°°💚°°💚°°💚°°💚°
°💚°°💚°°💚°°💚°°💚°
°💚°°💚°°💚°°💚°
°💚°°💚°°💚°
°💚°°💚°
°💚°
#ࢪمآن↯
﴿عشقبہیڪشࢪط﴾
#به_قلم_بانو 📕⃟?
#قسمت68
#ترانه
حین غذا خوردن گفتم:
- مهدی.
سر بلند کرد و گفت:
- جانم خانوم؟
بهش نگاه کردم و گفتم:
- بابام رفته زن گرفته ما رو هم دعوت کرده.
سری تکون داد و گفت:
- خوبه اینجوری از تنهایی پدرت در میاد.
سری تکون دادم و گفتم:
- ما هم می ریم عروسی شون؟
متعجب گفت:
- خوب اره پدرته خانوم شاید ناراحتت کنه تو و روحیاتت رو درک نکنه تغیر های مثبت تو ندونه اما احترام به بزرگ تر واجبه و باید برای احترام به پدرت توی مجلس عروسی ش شرکت کنی و بهش تبریک بگی .
با حرف هاش اروم شدم و مثل همیشه لبخند نشست رو لبم.
و گفتم:
- غروب بریم لباس مجلسی و وسایل ارایش بخرم؟
لبخند از لب ش پاک شد و با صدای ارومی گفت:
- لباس مجلسی؟
سر تکون دادم و گفتم:
- اره خوب عروسیه!
مهدی گفت:
- با توجه به پدرت و روحیات ش فکر کنم عروسی های شما مختلط هست درسته؟
اره ای گفتم.
که مهدی گفت:
- بقیه مرد ها بجز من و پدرت به تو نامحرم هستن و تو چادر می زنی که خودتو عمومی نکنی تو چشم اون ها و لبخند خدا رو کسب کنی درسته؟
تو چشاش خیره شدم و سر تکون دادم.
و مهدی ادامه داد:
- مگه توی عروسی اون مرد ها بهت محرم می شن که می خوای چادر تو در بیاری و لباس مجلسی بپوشی؟
از حرف م خجالت زده شدم.
چقدر کوتاه فکر بودم و اصلا به این موضوع توجه نکرده بودم.
با شرمندگی گفتم:
- ببخشید حواسم نبود.
سری تکون داد و گفت:
- خدا ببخشه باید به مساعل ریز و درشت زندگی حواست باشه خانوم شیطان با گناه هاش کمین کرده! و اینکه ارایش صورت شما رو زیبا می کنه و باز هم زیبایی های تو برای منه فقط برای بقیه حرامه .
سری تکون دادم و گفتم:
- درسته یعنی اگر همه یاد می گرفتن زیبایی هاشون برای همسرشونه و به بقیه مرد ها توجه نمی کردن الان ما توی جامعه خیانت نداشتیم امار طلاق کم می شد و اعتماد دو طرف به هم زیاد.
مهدی گفت:
- صد در صد.
با سوالی که به ذهنم اومد گفتم:
- شیطان ما رو گول می زنه که کار اشتباه بکنیم پس یعنی در واقعه مقصر کار های اشتباه ها شیطان هست درسته؟ اما چرا ما مقصریم پس؟
مهدی گفت:
- ببین خانوم شیطان کاری انجام نمی ده شیطان یه دعوت نامه برات می فرسته و اون ما هستیم که اون دعوت نامه رو قبول کنیم و کار اشتباه رو انجام بدیم یا رد کنیم و خودمونو از گناه پاکیزه نگه داریم وقتی ما اون دنیا می ریم دوزخیان همه کار های زشت شونو به گردن شیطان می ندازن و شیطان در جواب همه ی اون ها می گه من فقط برای شما دعوت نامه برای انجام اون گناه فرستادم خودتون بودید که قبول کردید! مثل الان شیطان برای تو دعوت نامه فرستاد که جلوی اون همه مرد توی عروسی لباس مجلسی بپوشی و ارایش کنی و این تویی عزیزم که قبول کنی خواسته اشو یا نه!