eitaa logo
☫جبهه اسلامی☫
715 دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
9.2هزار ویدیو
38 فایل
🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌷 هرآنچه که یه دهه هشتادی غیرتمند برای روشنگری و جهاد تبیین نیاز داره واقعی و کاملا موثق اینجاست خوش اومدی رفیق💐 کپی:حلال ارتباط با مدیر @Saghy66
مشاهده در ایتا
دانلود
°💚°°💚°°💚°°💚°°💚°°💚°°💚°°💚°° °💚°°💚°°💚°°💚°°💚°°💚°°°💚° °💚°°💚°°💚°°💚°°💚°°💚° °💚°°💚°°💚°°💚°°💚° °💚°°💚°°💚°°💚° °💚°°💚°°💚° °💚°°💚° °💚° ↯ ﴿**عشق‌بہ‌یڪ‌شࢪط**﴾ 📕⃟? بغض کرده گفتم: - اخه چرا مگه من چیکارت کردم؟ شونه هاش لرزید و با گریه مهدی منم گریه ام گرفت و گفت: - داشتی من ترک می کردی! داشتی بی من کجا می رفتی نامرد! ها؟ متعجب گفتم: - من؟ من که جایی نرفتم. یکم نگاهم کرد و انگار چیزی فهمیده باشه گفت: - تو سه هفته است بیهوشی توی کما بودی به من نگفتن دیروز اومدم و اتفاقی طاهر رو توی بخش کما دیدم فهمیدم تو سه هفته است تو کما هستی ولی هیچکس چیزی به من نمی گفت سطح هوشیاری ت اومده بود پایین قلب ت ایستاد داشتی ترکم می کردی دستگاه ها رو کشیدن شک جواب نداد پارچه کشیدن روت نزاشتم سرشون داد زدم تو هیجا نباید می رفتی شک زدم خودم برگشتی سطح هوشیاری ت برگشت اوردنت اینجا دکتر می گه باعث شدم بهت شک وارد بشه و مثل یه معجزه می مونه! شکه با چشم های گرد شده داشتم نگاه ش می کردم. که در باز شد و طاهر اومد تو. زدم زیر خنده و گفتم: - برو بابا خودتونو مسخره کنید داداش بیا نگاه مهدی کن می گه من سه هفته است تو کما بودم و مردم و زنده شدم مگه می شه اخه! طاهر سمتم اومد و خم شد پیشونی مو بوسید و دستمو توی دست ش گرفت و گفت: - راست می گه می دونی چقدر دقم دادی تو این مدت؟ راست می گفت خیلی لاغر شده بود و غمگین. ولی باور نمی کردم. شکه داشتم نگاه شون می کردم. طاهر به چشام زل زد و گفت: - اگر مهدی نبود تو رو نجات بده زندگی من فلج می شد ترانه! و شونه های طاهر هم لرزید. اب دهنمو قورت دادم و گفتم: - واقعا من مرده بودم؟ به قلم بانو