eitaa logo
خاکریز
423 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
3.4هزار ویدیو
53 فایل
خاکریز، یک جبهه است جبهه‌ای برای کمک به تحلیل بچه‌های انقلاب، در حمله همه‌جانبه علیه دین، نظام و هیاهوهای رسانه‌ای ارتباط با مدیر : https://eitaa.com/Saeid2846
مشاهده در ایتا
دانلود
خاکریز
✍️ رمان #سپر_سرخ #قسمت_دوم 💠 ذهنم هنوز درگیر نگاهش بود و برای فهم هر کلمه به زحمت افتاده بودم تا ب
✍️ رمان 💠 من و نورالهدی متعجب مانده بودیم و ابوزینب لحظاتی پیش از موکب برگشته و از ماجرا مطلع بود که صورت سبزه و مهربانش از خنده پُر شد و رو به ما خبر داد :«این خانم خبرنگار شبکه . می‌خواست با مصاحبه کنه، حاجی قبول نکرد! به جاش انگشترش رو داد به خادم موکب که بده به این خانم و از دلش دربیاره. حالا اینم انگشتر رو پس داده و میگه انگشتر نمی‌خوام، من به شبکه العالم قول مصاحبه با رو دادم!» و سوالی که در ذهن من بود، نورالهدی پرسید :«چرا مصاحبه نمی‌کنه؟» به سمت نورالهدی چرخید و در همه این سال‌ها را با تمام وجود حس کرده بود که با لحنی محکم جواب داد :«تو رو نمی‌شناسی؟ از هر چی که بخواد بزرگش کنه، فرار می‌کنه!» 💠 و هنوز کلامش به آخر نرسیده، اتومبیلی کنارمان توقف کرد و کسی صدا رساند :«دخترم میشه گریه نکنی؟ حالا بگو چی بگم!» نگاهم چرخید و باورم نمی‌شد را می‌بینم که با متانت از ماشین پیاده شد و با لبخندی دلنشین به سمت خبرنگار رفت. 💠 خانم خبرنگار هم به آنچه می‌خواست رسیده بود که هیجان زده به طرف رفت و پاسخ داد :«هرچی درحق این مردم باید گفته بشه، بگید!» مقابلش رسیده بود، دوربین و پروژکتور آماده فیلمبرداری شدند و شروع به مصاحبه کرد. 💠 در این سال‌ها در و فلّوجه از زیاد شنیده و آنچه می‌دیدم فراتر از همه آن‌ها بود که یک ژنرال با آن‌همه قدرت و ابهت، دلِ دیدن اشک خبرنگاری را نداشت. پس از صرف شام، ما در قسمت زنانه موکب، تکیه به دیوار خستگی این روز طولانی را در می‌کردیم و صدای صحبت مردها از آن طرف شنیده می‌شد که نورالهدی با دقت گوش کشید و زیرکانه حدس زد :«صدا میاد!» 💠 ظاهراً و هم امشب مهمان همین موکب بودند و دلم می‌خواست بیشتر صدای را بشنوم که شنیدم جوانی به سختی صحبت می‌کند و ظاهراً خطابش به ابومهدی بود :«حاجی یکی از زنگ زده میگه شنیدیم با تانک‌هاشون تا اومدن و رو هم گرفتن!» همهمه آرام خنده در سمت مردان پیچید و لحن نرم در گوشم نشست :«بگو اگه جز لودر و بیل مکانیکی چیزی همراه ما دیدن، غنیمت بگیرن، آهنش رو بفروشن خرج سیل زده‌ها بکنن!» 💠 از شوخی شیرین ابومهدی، خنده مردها در فضای موکب پیچید و نورالهدی طوری به خنده افتاد که با دست مقابل دهانش را گرفت تا صدای خندیدنش به گوش نرسد و من دلخور پرسیدم :«یعنی چی؟؟؟» نورالهدی از خنده سرخ شده بود، نفسی گرفت و با همان خنده پاسخم را داد :«از وقتی برا کمک اومده خوزستان، بعضیا شایعه کردن که ما اومدیم اینجا سرکوب ایرانی‌ها!» 💠 و حکایت به همینجا ختم نمی‌شد که کم‌کم رنگ خنده از صورتش رفت، دردی در نگاهش پیدا شد و انگار قلب صدایش شکست :«حتی ابوزینب عصری می‌گفت بعضیا توئیت زدن که چرا که جوونای ما رو کشتن باید بیان کمک سیل‌زده‌هامون!» از سنگینی حرف‌هایی که از زبان نورالهدی می‌شنیدم خستگی امروز مثل آواری روی دلم خراب شد و صدای نورالهدی غرق غم بود :«آخه مگه ایرانی تو جنگ رو ما کشتیم؟ اصلاً انگار نه انگار که ما عراق خودمون بیشترین ظلم رو از دیدیدم! حتی تو جنگ ایران و عراق، صدام جوونای ما رو به جرم حمایت از اعدام می‌کرد!» 💠 و دیگر فرصت نشد بیشتر شرح این شایعه را بدهد که دوباره طنین کلام در فضا پیچید :«زمان ملت ایران خالصانه و بی‌توقع کمک ملت عراق کردن! الانم که تو کشور شما سیل اومده ما احساس وظیفه کردیم برا جبران قسمت کوچیکی از محبت‌هاتون بیایم کمک.» صدای تشکر میزبانان ایرانی میان صحبت‌های شنیده می‌شد و او همچنان با مهربانی و آرامش می‌گفت :«البته ما فقط وسایل مهندسی اوردیم برا کمک به جلوگیری از پیشرفت سیل. گروه بهداری هم اوردیم برا اینکه مریضی‌های بومی ما با منطقه شما یجوره! از طرفی پزشک و پرستار ما عرب زبانه و راحت‌تر با مردم عرب‌زبان و ارتباط برقرار می‌کنه!» 💠 تلخی طعنه‌های فضای مجازی با شیرینی کلام کمتر می‌شد و دلم می‌خواست باز هم بگوید که لحن محجوب به دلم نشست :«ما با این‌همه نیرو درست نیس مزاحم صاحبخونه باشیم، پس عزیزان حرکت!» شاید دل دریایی او هم از تیرهایی که به سمت رفقای هدف گرفته بودند، شکسته و می‌خواست با خلوت کند که به نیت بازدید از مناطق سیل زده از موکب خارج شدند و من تا صبح از غصه قصه غریبانه‌ای که شنیده بودم، خوابم نبرد... ✍️نویسنده: @jebhetarom
📌باورمان این است که فقط یک شعار نیست... 🔰یادش به‌خیر سال‌های جنگ تحمیلی؛ سال‌هایی که هنوز امام عزیز در بین‌مان بود. آن سال‌ها، در همه مساجد و بعد از هر نماز، که یک دعای مستجاب دارد، همه با هم می‌گفتیم: "/شوروی، ، ". و این‌ها هم دعاست؛ گیرم که دعا علیه طاغوت‌های زمان. 🔰اعتقاد داشتیم که این "مرگ بر"ها کارگر است، که امام عزیزمان ما را این‌طور کرده بود. و خودمان به چشم دیدیم که کارگر است. 🔰هنوز دو سال بیشتر از رحلت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی نگذشته بود که پیش‌بینی تاریخی او درباره شوروی محقق شد و فرو پاشید. حدود ۱۴ سال بعد هم با مذلت‌بارترین شکل ممکن سرنگون شد و به خفت‌بارترین مرگ، به هلاکت رسید. 🔰حالا نوبت آمریکاست. اعتقادم این است که ما در یکی از حساس‌ترین و پرهیجان‌ترین دوره‌های مبارزه تاریخی جبهه حق و باطل زندگی می‌کنیم؛ دوره‌ای که داریم افول را به چشم خود می‌بینیم و به حول و قوه الهی، زنده‌ایم و نابودی کامل این طاغوت زمانه را هم خواهیم دید. 🔰وقتی می‌گوییم "مرگ بر آمریکا" گفتن‌هایمان دارد به نتیجه نهایی می‌رسد، شعار نمی‌دهیم. یک جامعه حتی اگر بهترین موقعیت و بیشترین امکانات را داشته باشد، زمانی مقتدر و رو به پیشرفت است که "آرمانی قومی-ملی-جهانی" داشته باشد و "مدیریتی مسلط بر کار" و "مهره‌هایی کارآمد"، و آمریکا در شرایط کنونی کدام‌یک از این‌ها را دارد؟! 🔰دیگر هر کودک دبستانی هم می‌تواند تحلیل کند که رویاهای آمریکایی، که دولتمردان همواره با شعار آن‌ها مردمشان را با خود همراه می‌کردند، رنگ باخته‌اند و در درون جامعه آمریکا هیچ وحدت و همگرایی مطلقی بر سر آن‌ها نیست. و اصلاً کدام آرمان قومی و ملی، وقتی مردم آمریکا هیچ قومیت و ملیت مشترکی ندارند؟ 🔰از مدیریت مسلط بر کار هم چیزی نگوییم بهتر است، که آخرین آن‌ها را دیدیم: یک دلقک احمق قمارباز، که آبروی نداشته سیاستمداران آمریکایی را چنان حیف و میل کرد که هیچ کس باورش نمی‌شد. و مهره‌های کارآمد هم که...، بگذریم. 🔰با استناد به این سه عنصر قدرت‌ساز، است و به فضل الهی، اسلام و ، به سوی سیطره کامل بر جهان. آرمان قومی و ملی ما که با آن تا فتح جهان خواهیم رفت، پهلوی شکسته مادرمان زهرا و حضرت ثارالله در رکاب پسر فاطمه و بازگرداندن حکومت روی زمین به اوست. مدیریت مسلط بر کار را هم که در نسل کوثر می‌بینیم و گذشته از سایه زعامت اماممان ، اولاد فاطمه در جای‌جای جهان اسلام کار را به دست دارند. مهره‌های کارآمد جبهه حقِ مقاومت علیه باطل هم حاج قاسم‌ها و فخری‌زاده‌ها بوده و هستند و خواهند بود، نه مُشتی و و خودفروخته. و کسی نگوید که حاج قاسم و فخری‌زاده و همه خوبان را که ترور کرده‌اند؛ که از خون این فرزندان خلف فاطمه، هزاران مانند خودشان می‌جوشد که به وقتش خودنمایی خواهند کرد و این تفسیر "إنا أعطیناک الکوثر" است. 🔰 باید بداند، و خودش خوب می‌داند، که به فرموده امام عزیز، او هم هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. زمانی که آمریکا روزش بود و دوستی با رؤسای جمهور آن برای مهره‌های نفوذی آن‌ها در جمهوری اسلامی "گندم ری" بود، سید عزیز ما اجازه نداد هیچ حرام‌لقمه‌ای سفره ملت ایران را به این گندم نجس کند؛ حالا که جو بایدن روی کار آمده و خبری از آن گندم هم نیست. 📢 کانال تربیت و حکومت: 🌐 eitaa.com/rajaaei