⏹ چند جمله با اهالی مسجد و انقلاب و بدافزارهای اجنبی❗️
◀️ رسیده بودیم به تعقیبات نماز مغرب. بعضیها یکی در میان، هنوز داشتند با ماسماسکشان (گوشی همراه) ور میرفتند و عوض تعقیبات، با ملعون آخرالزمان، 🇺🇸واتسآپ و 🇺🇸اینستاگرام، وبگردی میکردند. از جمله بغلدستیم که از سینهچاکان فعالیت انقلابی توی جاسوسافزارها بود و من باهاش راحتتر بودم.
🔺خواستم دستکم بین دو نماز، از ادامه بازی توی زمین دشمن نهیاش کنم، ولی دیدم وقت تنگه و چیزی به نماز عشا نمانده. با بقیه بلند شدم و اقامه بستم.
🔺آن چند نفر که حواسشان به تکبیر حاجآقا نبود، بهقول خودشان آتشبهاختیار، هنوز سرشان توی کوچه پس کوچههای ولدهی ✡صهیونیستی، گرم کار انقلابی بود. نماز جمع تمام شد.
🔺بغلدستیم دو رکعت بعد از بقیه، نمازش را که خواند، ازم پرسید: «انگار کارم داشتی❓» تنور گرم بود و باید حرفم رو میزدم.
🔺عرض کردم کار خاصی نبود، وقتی دیدم برای نماز دوم قامت نمیبندی، گفتم شاید خبر نداری حاجآقا شروع کرده و تا تمام نکرده، بخوای تجدید وضو کنی❗️ سگرمههاش از تعجب جمع شد و پرسید: «تجدید وضو واسه چی⁉️» گفتم آخه این فحشاگرامها حلال و حروم که سرشون نمیشه، نکنه یه وقت حواس آدم نباشه و چشمش بیفته به یه فیلمی که...
🔺خجالت کشیدم و دیگه حرفم رو پی نگرفتم. طرف ولی با یک اعتماد به نفس بالائی درآمد که: «نه جون دادا❗️من که حواسم هست، اونم سر نماز❗️»
🔺گفتم ولی جون دادا من نه از حواسم خاطرم جمعه و نه از این نفس لاکردار❗️ اتفاقاً شیطانم کشیک میده، بیاد بساط لخت و پتیهاش رو وردست سجاده آدم پهن کنه❗️
🔺بهجز خداحافظی دیگه کاری با او نداشتم. موقع رفتن توی دلم دعا کردم؛ امشب بتونه ریشه این ملعون رو از بیخ و بن بزنه و خودش رو خلاص کنه.
⚠️ یارفیق یاشفیق یاذاالتوفیق!
✍ م. ایمانی. عضو جبهه
#⃣ #صیانت_از_ایمان
جبههٔ #انقلاب اسلامی در فضای مجازی
✊🏻 @jebheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وای به جبهه حقی که هیچکس حاضر نیست دیگری را تأیید کند!
#⃣ #صیانت_از_ایمان
جبههٔ #انقلاب اسلامی در فضای مجازی
✊🏻 @jebheh
هدایت شده از جبهه انقلاب اسلامی در فضای مجازی
⏹ چند جمله با اهالی مسجد و انقلاب و بدافزارهای اجنبی❗️
◀️ رسیده بودیم به تعقیبات نماز مغرب. بعضیها یکی در میان، هنوز داشتند با ماسماسکشان (گوشی همراه) ور میرفتند و عوض تعقیبات، با ملعون آخرالزمان، 🇺🇸واتسآپ و 🇺🇸اینستاگرام، وبگردی میکردند. از جمله بغلدستیم که از سینهچاکان فعالیت انقلابی توی جاسوسافزارها بود و من باهاش راحتتر بودم.
🔺خواستم دستکم بین دو نماز، از ادامه بازی توی زمین دشمن نهیاش کنم، ولی دیدم وقت تنگه و چیزی به نماز عشا نمانده. با بقیه بلند شدم و اقامه بستم.
🔺آن چند نفر که حواسشان به تکبیر حاجآقا نبود، بهقول خودشان آتشبهاختیار، هنوز سرشان توی کوچه پس کوچههای ولدهی ✡صهیونیستی، گرم کار انقلابی بود. نماز جمع تمام شد.
🔺بغلدستیم دو رکعت بعد از بقیه، نمازش را که خواند، ازم پرسید: «انگار کارم داشتی❓» تنور گرم بود و باید حرفم رو میزدم.
🔺عرض کردم کار خاصی نبود، وقتی دیدم برای نماز دوم قامت نمیبندی، گفتم شاید خبر نداری حاجآقا شروع کرده و تا تمام نکرده، بخوای تجدید وضو کنی❗️ سگرمههاش از تعجب جمع شد و پرسید: «تجدید وضو واسه چی⁉️» گفتم آخه این فحشاگرامها حلال و حروم که سرشون نمیشه، نکنه یه وقت حواس آدم نباشه و چشمش بیفته به یه فیلمی که...
🔺خجالت کشیدم و دیگه حرفم رو پی نگرفتم. طرف ولی با یک اعتماد به نفس بالائی درآمد که: «نه جون دادا❗️من که حواسم هست، اونم سر نماز❗️»
🔺گفتم ولی جون دادا من نه از حواسم خاطرم جمعه و نه از این نفس لاکردار❗️ اتفاقاً شیطانم کشیک میده، بیاد بساط لخت و پتیهاش رو وردست سجاده آدم پهن کنه❗️
🔺بهجز خداحافظی دیگه کاری با او نداشتم. موقع رفتن توی دلم دعا کردم؛ امشب بتونه ریشه این ملعون رو از بیخ و بن بزنه و خودش رو خلاص کنه.
⚠️ یارفیق یاشفیق یاذاالتوفیق!
✍ م. ایمانی. عضو جبهه
#⃣ #صیانت_از_ایمان
جبههٔ #انقلاب اسلامی در فضای مجازی
✊🏻 @jebheh