هدایت شده از Clinic_rahimi
بعضی از مردم #اصرار دارند که خود را به دیگران بشناسانند،
و #ثروت ، #مقام ، #مدرک و دیگر داشته های خود را به رخ آنها بکشند...
اما این نوع #آدمها در #درون خود #زجر می کشند؛
زیرا #شادی آنها #وابسته به #تفکر دیگران است!
" #مهم_بودن " را باید #فراموش کرد
تا #آرامش نصیب شود
هرچه #کمتر #نیازمند #تحسین #دیگران باشیم،
#زندگی بهتری خواهیم داشت
.
و متاسفانه اینستاگرام و دیگر ابزارها در فضای مجازی دارند ما را در خلاف این مسیر سوق می دهند
.
#مراقب_باشیم مخصوصا افرادی که از کل برنامه های روزانه خود و دیگران #پست تهیه کرده و به #اشتراک میگذارند.
.
#یاحقکهباعلیست
@mehrekhoban
⬅️ لطفاً داستان «کُدخدا» را با دقت بخوانید و برای دیگران هم بازگو کنید👇👇
یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربون هیچکس نبود...
روزی روزگاری، کُدخدایی بود که سرزمین به ظاهر زیبا و جذابی را ساخته بود و بر اون سلطنت میکرد که در اون سرزمین مردم همه سرزمینهای دیگه را هم مجذوب خودش کرده بود...
🎡🎢🏕🏰🕌🏞 این سرزمین زیبا همه چیز داشت. هم وسیله تفریح، هم مسجد و مدرسه و کلیسا و... . خلاصه برای همه گروههای سِنی و مذهبهای مختلف، آزادی بود!
مردم که از این همه رفاه و امکانات خوشحال بودند؛ متوجه فریب کُدخدای حیلهگر نبودند و هرروز دوستان و آشنایان جدیدشون را به این سرزمین رؤیایی دعوت میکردند و کمکم جمعیت سرزمین زیاد شد و خوشحال از امنیت و رفاهی که دارند؛ اما متوجه نبودند کدخدا تو هر اتاق و خونه و کوچه و خیابون برای این مردم بیچاره جاسوسانی گذاشته تا کوچکترین خبر مهم و غیر مهم و درِگوشی و علنی را به گوش کدخدا برسونند.
عاقلان و مصلحان که متوجه نیرنگ کدخدا بودند، دیدند نمیشه دسترویدست گذاشت؛ گفتند ما هم بهصورت افراد معمولی و ناشناس میریم داخل این سرزمین و چهرۀ واقعی کدخدای ظالم و حیلهگر را برای همه روشن میکنیم.
القصه، اومدند و وارد سرزمین کدخدا شدند و گفتند بهبه واقعاً چقدر جذابیت داره و کمکم یادشون رفت اصلاً برای چی رفته بودند اونجا و چهره خودشون را علنی کردند و برای بقیه اقوام و دوستان و مریدانشون هم دعوتنامه فرستادند که بیایید اینجا ببینید همه از همهجا اینجا جمعند؛ اما یادتون باشه ما همه میاییم اینجا تا #کدخدا را زمین بزنیم❗️
کمکم این افراد سادهدل هم به تبعیت از بزرگانشون رفتند به سرزمین جذاب کدخدا و اینها هم مثل بزرگانشون #وابسته و #دلبسته این سرزمین جدید شدند و کلاً فراموش کردند هدفشون از اومدن تو این سرزمین چی بود🤔
کدخدا هم کارشو خیلی خوب بلد بود. این افراد را شناسایی کرده بود و بهشون آزادیِ عمل میداد تا هرکاری خواستند بکنند؛ البته تا جایی که ضرری برای کدخدا نداشته باشند.
این بزرگان و شاگردان و حامیانشون هم خوشحال بودند که عجب کاری کردیم کارِستون و داریم کدخدا را به قول معروف «دُور میزنیم»، اما بندههای خدا نمیفهمیدند کوچکترین حرکت اونها #تحت_کنترل کدخداست و اینها در حقیقت عروسک خیمهشببازی دست کدخدا شدهاند☹️😔
از اونطرف یهعدۀ دیگه از اساتید و کارشناسان و طرفداراشون هم بودند که در خارج از این سرزمین بودند و حیلههای کدخدا را میدیدند و مدام تذکر میدادند که زمین دشمن جای زندگی نیست؛ ولی اونها که فکر میکردند خیلی میفهمند و مجذوب زیباییهای زمین دشمنشون شده بودند😢 مسخرهشون میکردند که شما نمیفهمید! ما اومدیم کدخدا را زمین بزنیم، همه هم اینجا هستند؛ تازه میتونیم با همه مردم این سرزمین صحبت کنیم و همه را علیه کدخدا #بسیج کنیم🤪
شما هم حاجی گرینفید! به ما گیر ندید که خودمون بلدیم چکار کنیم⁉️
کدخدا هم که میدید همونها که اول به قصد زمین زدنش بهصورت ناشناس وارد سرزمینش شده بودند؛ الآن علنی دعوت بهحضور در سرزمینش میکنند و اتفاقاً حامیِ پر و پا قرص سرزمین کدخدا هستند؛ خیالش راحت شد و بهجای اینکه خودش بخواد برای ورود به سرزمینش تبلیغ و هزینه کنه؛ این شهروندان تازه وارد کار اون را انجام میدن... خوشحال بود و به ریشِشون میخندید که چه راحت تو #تله افتادند و اگه کسی هم بخواد نجاتشون بِده دست رد به سینهش میزنن و طردش میکنن...
و این قصۀ پر غصه همچنان ادامه دارد و هنوز مسافران این سرزمین که کمکم ساکنان اصلی اونجا شدند؛ نفهمیدهاند بازی گردان اصلی این سرزمین و مردمش فقط کدخدای ظالم و حیلهگره و اگه هم فهمیدند به قدری مجذوب و وابسته این سرزمین شدند که با بهونههای مختلف خودشونو توجیه میکنن که باید بمونیم همینجا و جایی نریم و بقیه هم به دنبال خود به کام پر از زهر کدخدا میکِشونند و حتی اگر کدخدا با لگد بیرونشون کرد دوباره چهاردستوپا برمیگرداند و سعی میکنند طوری رفتار کنند که دیگه کُدخدا عصبانی نشه!!!...
💥🔥
#وقت_آن_نیست_که_بیدار_شوند؟
✍🏻 «زهراسادات امیری»، افسر آتشبهاختیار جبههٔ #انقلاب اسلامی در فضای مجازی
✊🏻 @jebheh
هدایت شده از جبهه انقلاب اسلامی در فضای مجازی
⬅️ لطفاً داستان «کُدخدا» را با دقت بخوانید و برای دیگران هم بازگو کنید👇👇
یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربون هیچکس نبود...
روزی روزگاری، کُدخدایی بود که سرزمین به ظاهر زیبا و جذابی را ساخته بود و بر اون سلطنت میکرد که در اون سرزمین مردم همه سرزمینهای دیگه را هم مجذوب خودش کرده بود...
🎡🎢🏕🏰🕌🏞 این سرزمین زیبا همه چیز داشت. هم وسیله تفریح، هم مسجد و مدرسه و کلیسا و... . خلاصه برای همه گروههای سِنی و مذهبهای مختلف، آزادی بود!
مردم که از این همه رفاه و امکانات خوشحال بودند؛ متوجه فریب کُدخدای حیلهگر نبودند و هرروز دوستان و آشنایان جدیدشون را به این سرزمین رؤیایی دعوت میکردند و کمکم جمعیت سرزمین زیاد شد و خوشحال از امنیت و رفاهی که دارند؛ اما متوجه نبودند کدخدا تو هر اتاق و خونه و کوچه و خیابون برای این مردم بیچاره جاسوسانی گذاشته تا کوچکترین خبر مهم و غیر مهم و درِگوشی و علنی را به گوش کدخدا برسونند.
عاقلان و مصلحان که متوجه نیرنگ کدخدا بودند، دیدند نمیشه دسترویدست گذاشت؛ گفتند ما هم بهصورت افراد معمولی و ناشناس میریم داخل این سرزمین و چهرۀ واقعی کدخدای ظالم و حیلهگر را برای همه روشن میکنیم.
القصه، اومدند و وارد سرزمین کدخدا شدند و گفتند بهبه واقعاً چقدر جذابیت داره و کمکم یادشون رفت اصلاً برای چی رفته بودند اونجا و چهره خودشون را علنی کردند و برای بقیه اقوام و دوستان و مریدانشون هم دعوتنامه فرستادند که بیایید اینجا ببینید همه از همهجا اینجا جمعند؛ اما یادتون باشه ما همه میاییم اینجا تا #کدخدا را زمین بزنیم❗️
کمکم این افراد سادهدل هم به تبعیت از بزرگانشون رفتند به سرزمین جذاب کدخدا و اینها هم مثل بزرگانشون #وابسته و #دلبسته این سرزمین جدید شدند و کلاً فراموش کردند هدفشون از اومدن تو این سرزمین چی بود🤔
کدخدا هم کارشو خیلی خوب بلد بود. این افراد را شناسایی کرده بود و بهشون آزادیِ عمل میداد تا هرکاری خواستند بکنند؛ البته تا جایی که ضرری برای کدخدا نداشته باشند.
این بزرگان و شاگردان و حامیانشون هم خوشحال بودند که عجب کاری کردیم کارِستون و داریم کدخدا را به قول معروف «دُور میزنیم»، اما بندههای خدا نمیفهمیدند کوچکترین حرکت اونها #تحت_کنترل کدخداست و اینها در حقیقت عروسک خیمهشببازی دست کدخدا شدهاند☹️😔
از اونطرف یهعدۀ دیگه از اساتید و کارشناسان و طرفداراشون هم بودند که در خارج از این سرزمین بودند و حیلههای کدخدا را میدیدند و مدام تذکر میدادند که زمین دشمن جای زندگی نیست؛ ولی اونها که فکر میکردند خیلی میفهمند و مجذوب زیباییهای زمین دشمنشون شده بودند😢 مسخرهشون میکردند که شما نمیفهمید! ما اومدیم کدخدا را زمین بزنیم، همه هم اینجا هستند؛ تازه میتونیم با همه مردم این سرزمین صحبت کنیم و همه را علیه کدخدا #بسیج کنیم🤪
شما هم حاجی گرینفید! به ما گیر ندید که خودمون بلدیم چکار کنیم⁉️
کدخدا هم که میدید همونها که اول به قصد زمین زدنش بهصورت ناشناس وارد سرزمینش شده بودند؛ الآن علنی دعوت بهحضور در سرزمینش میکنند و اتفاقاً حامیِ پر و پا قرص سرزمین کدخدا هستند؛ خیالش راحت شد و بهجای اینکه خودش بخواد برای ورود به سرزمینش تبلیغ و هزینه کنه؛ این شهروندان تازه وارد کار اون را انجام میدن... خوشحال بود و به ریشِشون میخندید که چه راحت تو #تله افتادند و اگه کسی هم بخواد نجاتشون بِده دست رد به سینهش میزنن و طردش میکنن...
و این قصۀ پر غصه همچنان ادامه دارد و هنوز مسافران این سرزمین که کمکم ساکنان اصلی اونجا شدند؛ نفهمیدهاند بازی گردان اصلی این سرزمین و مردمش فقط کدخدای ظالم و حیلهگره و اگه هم فهمیدند به قدری مجذوب و وابسته این سرزمین شدند که با بهونههای مختلف خودشونو توجیه میکنن که باید بمونیم همینجا و جایی نریم و بقیه هم به دنبال خود به کام پر از زهر کدخدا میکِشونند و حتی اگر کدخدا با لگد بیرونشون کرد دوباره چهاردستوپا برمیگرداند و سعی میکنند طوری رفتار کنند که دیگه کُدخدا عصبانی نشه!!!...
💥🔥
#وقت_آن_نیست_که_بیدار_شوند؟
✍🏻 «زهراسادات امیری»، افسر آتشبهاختیار جبههٔ #انقلاب اسلامی در فضای مجازی
✊🏻 @jebheh