جیم
حلما دختر خردسال شهید پوریا احمدی
.
.
جدا افتادم از یاری کز او بهتر نمیآید
قراری دادهام از خاطر و دیگر نمیآید
در آغوشش کشیدم ناامید از این همآغوشی
رهایش کردم و گفتم که او در بر نمیآید
نگاهت خواست تا در را ببندم پشت سر [محکم]
کشیدم دستهی در را و لیکن (در) نمیآید
بدنبال چه میگردد که در باور نمیآید
به سجده میرود اما به این کافر نمیآید
18.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بشنوید؛
پادکستِ سادهترین کار
اگر حاجقاسم بود رای میداد و ما را تشویق میکرد رای بدهیم
ایکاش جای دیدن خطای این و آن، باز بتوانیم به او و چشمانش اعتماد کنیم!
@soha_sima
جیم
بشنوید؛ پادکستِ سادهترین کار اگر حاجقاسم بود رای میداد و ما را تشویق میکرد رای بدهیم ایکاش
اینکه اگر رای ندهیم ما و هموطنانمان ضعیف میشویم کاری به گذشته ما و کارهایمان ندارد ...
دیروز و فردا در نسبت با امروز پدید میآیند و اگر مردم و ملتی امروز را در نیابند و در آن آینده را نسازند دیروز و فردایی هم نخواهند داشت
ماها در فراز و نشیب زندگی و بیشتر موقع سختیها و کمآوردنها مرام و مروت را از یاد میبریم و تصمیمات آسانِ سست بیآینده میگیریم
گذشته پر اشتباه، امروز میتواند مایهی عبرت باشد آنقدر که بتواند همهچیز را از نظر بیاندازد و ما را عازم فردا کند!
همهی ما مرام و مروت را خواهانیم و شوق آنرا داریم که این آنات که البته خواستنی هستند در ماهم پدیدار شوند. اینروزها در زندگیها همه خسته و نقنقو هستند و داد مظلومیت خود را سر میدهند ولی چه شیرین بود اگر سخن مولای متقیان را به گوش جان میشنیدند و به مرام او اقتدا میکردند تا مثل او شاه مردان باشند.
و اگر چنین همتی نباشد ما ضعیف شدهایم و موجهای آینده در راهند و شناوری که خسته شده است باید بداند که کار خود را یکسره کرده است.
بیماریها همه قابل درمانند ولی کسانی که خود را رها میکنند و به بیماری میسپارند باید بدانند ضعیف شدهاند و ضعفشان آنها را به انتظار چیزی سختتر از درد نشانده است! کسی که از عهدهی کار آسان وقتی که توانی در بدن داشته برنیامده است منتظر چیزی ننشسته! بلکه دیگر کاری از دستش ساخته نیست ! چرا که هر که بیهنر افتد نظر به عیب کند
بازگشت از اشتباهات سختتر از تن ندادن به آنها است
عبدالملک بدرالدین حوثی :
♦️ ما در این سالگرد بر موضع اصولی قرآنی خود در حمایت از مردم فلسطین و مقابله با تجاوزات علیه کشورمان تاکید میکنیم.
♦️ سه گانه خبیث هر کاری که بکند تاثیری بر موقعیت ما نخواهد گذاشت، توانایی ها و عملیات ما را محدود نخواهد کرد و اراده مردم ما را در هم نخواهد شکست.
♦️نکته بامزه ای که به شما می گوییم این است که آمریکایی ها در حال حاضر به استتار روی آورده اند، درست مانند کاری که اسرائیلی ها در دریا انجام می دهند. آمریکایی تلاش می کند حرکت خود را در دریا استتار کند و روی برخی از کشتی های خود پرچم یک "مارشال" یک کشور غرق شده در انتهای جهان را گذاشته و اکنون در دریا فرار می کند.
💠 همه چیز از سرزمین خنجرها 🇾🇪🇮🇷🗡 👇👇
📡 @sarzaminkhanjarha
علی حالا دیگر نه فقط به همسرت
بلکه به تمام پیروانت بگو یا شب گریه کنند یا روز
بلندی صدایشان دارد دیوانهمان میکند
میشنویم
ولی نمیتوانیم اجابت کنیم
خودمان هم از اول میدانستیم سرما و گرما بهانه بود
بهمین خاطر از این ایدهمان ذوق مرگ نشدیم
ولی تو این بار سکوت نکردی و
حرف یعقوب را به ما زدی!
اگر گرگ او را خورده باشد که یعنی ...
گفتی اگر از سرما و گرما گریزانید که نمیشود در اینصورت از مرگ بیشتر هراسانید
بدبخت میشوید
نترسید
خود من میآیم به استقبالتان
من همین حالا هم از پشت در مرگ با شما هستم
من از پشت در پیش محمد و ابوذر و سلمان بودم پیش فاطمه بودم
ولی
آه نمیشنیدند
خودت گفتی که: چگونه صدای کم را بشنود کسی که فریادها خوب کرش کردهاند!؟
ولی
ما میشنویم
ولی از مرگ باز میترسیم و ترا پشت در باور نداریم برای همین نمیتوانیم زودتر از تو جان بدهیم
اول تو باید بروی تا بعد ما بیاییم ...
جهان دارد دیوانه میشود و در گوشهایش را محکم گرفته است که نشنود و حالا دیوار میکشد که نبیند
بیهوده نیست که میگویی فلسطین فدک اسلام است و علی از سر تعصب جنگ نمیکرد
ولی اگر توانستند صدای فاطمه را ...
میدانید
قبر پنهان فاطمه بلندتر از اشکهای شب و روزش فریاد میزند
آه جهان بیمادر عجب لجنزاری است
بچههایش یکدیگر را میدرند و استخوان هم را دور میاندازند و حاضر نیستند بخاطر چیزی جان بدهند
راست گفتم! جهان بیمادر!
استعاره نبود ...
باور کنید اگر بود و باشد مرگ واهمهای ...
ولی پس چرا با او تاب نیاوردند !؟
آه نفرین به ...
هو یاحی یاقیوم
الله اکبر را همیشه نمیتوان گفت چرا که بزرگتری او را همیشه نمیتوان دید
دیدن باور میخواهد و من گمان میکنم فقط یک شب در سال را مومن و تسلیم اویم
در میان همهکسانی که گفتند و گفتند تا پس بزنیم فقط یک نفر این معنی را نشانمان داد
چرا که خود بحقیقت از همه بزرگتر بود و با تماشای او و کارهایش ما باور کردیم که خدا از همه بزرگتر است و هرکاری با او شدنی است
ولی دریغ ...
ای کاش باورش میکردیم و میدیدیم همهی این کارها که به اسم انقلاب میکنیم فقط کوچک دیدن خدا و انقلابش است
استفاده اسرائیل از سلاح ممنوعه در رفح
🔹مدیر بیمارستان «الکویت»: رژیم صهیونیستی از سلاحی علیه شهر رفح استفاده کرده که از نظر بینالمللی ممنوعه و نامتعارف است و باعث قطع شدن دست و پاها، آنوریسم مغزی و سوختگی برخی قربانیان شده است.
🔹در حملات و بمباران بامداد امروز رژیم صهیونیستی علیه رفح در جنوب نوار غزه، حدود ۱۰۰ نفر شهید و تعدادی نیز مجروح شدند.
@TasnimNews
هنگامی که حضرت ابوالفضل(ع) به دنیا آمد، امّ البنین قنداقه او را به دست امیرالمؤمنین(ع) داد تا بر وی نامی بگذارد. حضرت وی را در آغوش کشید و او را مورد تفقّد و محبّت فراوان قرار داد. سپس در گوش راست وی اذان و در گوش چپش اقامه گفت. آنگاه به ام البنین فرمود: «او را چه نام نهادی؟» امّ البنین با کمال ادب عرض کرد: «من در هیچ امری بر شما سبقت نگرفته ام. هر نامی که می پسندید بر وی بگذارید». حضرت فرمود: «من او را به نام عمویم، عباس نامیدم !
ای روی دل افروزت آیینه زیبایی ⋆⋆
ای عشق جهان سوزت سرمایه شیدایی
ای ماه بنی هاشم خورشید لقا عباس
سقا و علمداری شمع شهدا عباس ⋆⋆
رخسار بدیع تو دیباچه نیکویی
اخلاق شریف تو مجموعه زیبایی
دام دل مشتاقان زلفت به دل آویزی
سرو چمن گیتی قدت به دل آرایی
گر سرو تو را گویم ز این گفته خجل گردم
کی سرو کسی دیده با این همه رعنایی ♪
ای مهر سپهر حسن ای ماه بنی هاشم
کی ماه کند هرگز با روی تو همتایی ♫
جیم
استفاده اسرائیل از سلاح ممنوعه در رفح 🔹مدیر بیمارستان «الکویت»: رژیم صهیونیستی از سلاحی علیه شهر رف
نمیدانم چرا میگویند دستهایش قلم شد !؟
منظورشان این است که نوشت ؟
یا از این قبیل و قبیله که دستها وقتی خود خودشانند چنین چیزی میشود
ببخشید !
شب جشن است ...
شب ابالفضل و هم از این رو شب شادی دل همه و همه
ولی میگویند:
تا چشم پدر بر فرزندش افتاد اشک ریخت و دستهایش را بوسید
مادر دلش ریخت !
پرسید دستهایش عیب و ایرادی دارد!؟
گفت نه میبینم روزی را که ....
آه میدانید!؟ من هم نتوانستم جلو خودم را بگیرم ...
یعنی نشد!
در زلف چون کمندش
ای دل مپیچ!
کآنجا ...
آنجا بقول حافظ بیجرم و بیجنایتی
سرها بریده بینی
پس چرا !؟
عطار میگفت :
پس بار دیگر حسین (حلاج) را ببردند تا بکشند، صد هزار آدمی گرد آمدند و او چشم گرد همه بر میگردانید و میگفت: حق، حق، حق، انا الحق.
نقل است که درویشی در آن میان از او پرسید که: «عشق چیست؟»
گفت: «امروز بینی و فردا و پس فردا».
آن روز بکشتندش و دیگر روز بسوختند و سوم روز بر بادش دادند، یعنی عشق این است. پس در راه که میرفت میخرامید دست اندازان وعیاروار میرفت با سیزده بند گران گفتند این خرامید چیست گفت: زیرا که بنحرگاه میروم ونعره میزد و میگفت:
ندیمی غیر منسوب الی شیء من الحیف
فلما دارت الکأس دعا بالنطع و السیف
سقانی مثل ما یشرب کفعل الضیف بالضیف
کذا من یشرب الراح مع التنین بالصیف
ترجمه را از خود عطار بشنویم:
حریف من ستم نمیکند.
به مانند آنچه خود مینوشید مرا نوشانید چنانکه میهمانی با میهمانان دیگر کند. چون جام دوری گذشت شمشیر ونطع خواست وچنین باشد سزای کسی که با اژدها در تموز (تابستان) خمر کهن خورد و هم پیاله شود.
نمیدانم میشود نام اینرا جرم گذاشت یا نه ولی من هم به حافظ اقتدا میکنم و میگویم بیجرم و جنایتند
و همین را میخواستند و باز بقول حافظ زیادی آن طرفها نپلکیم بهتر است!
بچه و معشوق و اژدها هر سه از عالم دگرند و مست و سرمست بازیهاشان
واجب هرچه دلخواهشان باشد و حرام هرچه از این دست نیست ...
دیدهآید که بعضی از اصحاب دسته اول خود را به دیوانگی میزنند و همبازی بچهها میشوند؟
بچهها سنگشان میزنند و کیف میکنند و آنها که جنونواره زندگی کردهاند میمانند و یگانگی را پیش روی خود میبینند!
و آنها که ازدست بچهها و سنگ زدنهایشان آزرده شوند و دست دیوانه نبودنشان رو شود بچهها را از دست میدهند!