eitaa logo
『استوره ‌ے‌ مقاومت』
433 دنبال‌کننده
11هزار عکس
5هزار ویدیو
102 فایل
〖﷽〗 مافࢪزندان‌مڪتبےهستیم‌ڪہ‌ازدشمن امان‌نامه‌نمےگیࢪیم...!😎✌🏿✨' ‌ ‌ اطلاعات‌ڪانال راه‌ارتباطے @jihadmughniyah https://harfeto.timefriend.net/16911467292156 رفاقت‌تـا‌شهادت!🕊:)
مشاهده در ایتا
دانلود
┄═❁๑🍃๑💗๑🍃๑❁═┄ 🔻خسته بود، پریشانی در نگاهش بی داد می کرد و چیزی دلش را می فشرد! خسته از نشدن، نرسیدن و باختن، روزهایش بی هدف می گذشت دوست داشت حرف بزند، از همه چیز ، اما شنوایی نداشت حتی صمیمی ترین دوستش هم دیگر چنگی به دل نمی زد. 🔸 کلافه به سمت کتابخانه رفت و کتابی را برداشت عکس روی کتاب انگار علتی بود بر باز کردنش کتاب را باز کرد و خواند: برای نامگذاری کتاب سر در گم بودم. به سوی قرآن رفتم و گفتم خدایا من استخاره بلد نیستم، حمد خواندم و قرآن را برداشتم و این گونه نیکوکاران را جزا می دهیم و قطعا او از بهترین بندگان ما بود. 🔹نفسش را رها کرد، قلبش تند می زد و دستانش می لرزید اما دیگر نه پریشان بود، نه آشفته و نه نگران کتاب را بست، آری این معجزه ی شناخت ابراهیم بود چشمانش می توانست دلگرمش کند دیگر زندگی اش دم و بازدم نفسهایش نبود. زندگی اش با هادی خودِ زندگی بود. ┄┅┅✿💠❀🏴❀💠✿┅┅┄ @jihadmughniyah 🕊 ♡✧❥꧁💜꧂❥✧♡ ┄┅┅✿💠❀🏴❀💠✿┅┅┄
برادر شهیدم.... این دستهای من یاری دستهای تورا میطلبد... تا رسیدن به خدا..... •°•علـمـدارکـمـیـل•°• 🕊─┅─🍃🌸🍃─┅─🕊 🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@jihadmughniyah ࿐ ╰━═🏴━⊰🍃🕊🍃⊱━🏴═━ 🖤 https://eitaa.com/jihadmughniyah
♨️نمازشب در سیره شهدا 💠شهید محمد هاشمی؛ 🔸دمدمه های صبح از خواب بیدار شد. تا چشمش به سپیدی فجر افتاد با تأثر سر بر زانو گذاشت و گریست. علت گریه اش را پرسیدم، گفت:«نمازم قضا شده.»  🔸گفتم:«ولی هنوز تازه اذان صبح را گفته اند؛ تا طلوع آفتاب خیلی وقت هست.» 🔸مجددا صدایش به گریه بلند شد و گفت: «نماز شبم قضا شد.» 📚برگرفته شده از sire-shohada.blog.ir 🇮🇷 🕊 •🕊🍃..🌷..🍃🕊• شهید جهاد عماد مغنیه 🥰