eitaa logo
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
271 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین : @ya_gadimalehsan جهت تبادل به ایدی زیر پیام دهید : @sarb_z_313. خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راهيان كربلا را بنگر آنان خوب دريافته‌اند كه زندگی به خون وابسته است و پيكر تاريخ بی‌خون خدا ‹ ثارالله › مرده‌ای بيش نيست..!' .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
مداحی آنلاین - نماهنگ حرم حسین - اسداللهی رحیمیان.mp3
3.64M
شیرین‌تر از بغل مادر حرم حسین ... حرم حسین بره بالاتر علم حسین علم حسین ... علم حسین
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 (( دو دهه دیگه دخیل بستم که برام خیر بشید!))✨ نفسم بند اومده بود، قلبم تندتند می زد وسرم داغ شده بود.. توی دلم حال عجیبی داشتم. حالا فهمیدم الکی نبود که یک دفعه نظرم عوض شد.😔 انگار دست امام (ع)بود و دل من☺️ ازنوزده سالگی اش گفت که قصد ازدواج داشته و دنبال گزینه مناسب بوده. دقیقا جمله اش این بود;((راست کار نبودن،گیر وگور داشتن!))😬 گفتم:((ازکجا معلوم من به دردتون بخورم؟)) خندید و گفت:((توی این سالا شما رو خوب شناختم!))😁 یکی از چیزهایی که خیلی نظرش را جلب کرده بود، کتاب هایی بود که دیده و شنیده بود می خوانم. همان کتاب های پالتویی روایت فتح، خاطرات همسران شهدا. می گفت:((خـوشم میاد شما این کتابارو نخوندین بلکه خوردین!))😂 فهمیدم خودش هم دستی برآتش دارد. می گفت:((وقتی این کتابارو می خوندم، واقعا به حال اونا غبطه می خوردم که اگه پنج سال ده سال یا حتی یه لحظه باهم زندگی کردن، واقعا زندگی کردن! اینا خیلی کم دیده می شه، نایابه!))☺️ من هم وقتی آن ها را می خواندم، به همین رسیده بودم که اگر الان سختی می کشند، ولی حلاوتی را که آنها چشیده اند، خیلی ها نچشیده اند🙃 این جمله راهم ضمیمه اش کرد که: ((اگه همین امشب جنگ بشه، منم می رم ..مثل وهب! )) ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
بھ‌نام‌خالق‌مولایمان🖤🖤🖤
تویی دَر دیده‌ام چون‌ نور و مَحرومم زِ دیدارت نمی‌دانم زٍ نزدیکی کنم فریاد یا دوری..!؟ صائب تبریزی السَّلامُ‌عَلَيْكَ‌يَاحُجَّةَ‌اللَّهِ‌فـٖے‌أَرْضِهِ.. ؟
جهاد از سال2010هیچ سینه زنی را که در موکب انجام می‌شد را ترک نکرد. همیشه تماس می‌گرفت و تاکید می‌کرد که حتما باید سه چیز آماده باشد،کفن سربند و چفیه.او در ایام عزاداری از مکان و زمان عزاداری پرس و جو میکرد تااطلاعات دقیق بدست آورد.در محرم2014پیامی داد و گفت من فردا سروقت می آیم وسایل من را فراموش نکنید.اما اتفاقی که در روز عزاداری افتاد؛ سر قرار نیامد و گوشی خود را بدون هیچ هماهنگی و خبری خاموش کرد تا بعد از تمام شدن روز دهم محرم.در همان روز یکی از دوستان به او پیامی داد و نوشت: منتظر تو بودم چون هر سال بهم قول دیدن می‌دادیم.اما دوستش بعد از شهادت جهاد علت نبود جهاد در آن روز را فهمید...
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 می خواستم کم نیاورم، گفتم:((خب منم میام!))😁 منـبـر کاملی رفت مثل آخوندها، از دانشگاه و مسائل جامعه گرفته تا اهداف زندگی اش .. از خواستگاری هایش گفت واینکه کجاها رفته و هرکدام را چه کسی معرفی کرده، حتی چیزهایی که به آن ها گفته بود گفتم:((من نیازی نمی بینم اینا رو بشنویم!))😐 می گفت:((اتفاقا باید بدونین تا بتونین خوب تصمیم بگیرین!))☺️ گفت:((ازوقتی شما به دلم نشستین، به خاطر اصرار خانواده بقیه خواستگاریا رو صوری می رفتم. می رفتم تا بهونه ای پیدا کنم یا بهونه ای بدم دست طرف!))😅 می خندیدکه:((چون اکثر دخترا از ریش بلند خوششون نمیاد، این شکلی می رفتم. اگه کسی هم پیدا می شد که خوشش میومد و می پرسید که آیا ریشاتون رو درست و مرتب می کنین، می گفتم نه من همین ریختی می چرخم!))😂 یادم می آید از قبل به مادرم گفته بودم که من پذیرایی نمی کنم. مادرم در زد و چای و میوه آورد وگفت:((حرفتون که تموم شد،کارتون دارم!)) ازبس دل شوره داشتم، دست و دلم به هیچ چیز نمی رفت. یک ریزحرف می زد لابه لایش میوه پوست می کند و می خورد.. گاهی با خنده به من تعارف می کرد:((خونه خودتونه، بفرمایین!))😁😂 زیاد سوال می پرسید. بعضی هایش سخت بود، بعضی هم خنده دار خاطرم هست که پرسید:((نظرشمادرباره حضرت آقا چیه؟))🤔 گفتم:((ایشون رو قبول دارم و هرچی بگن اطاعت می کنم!)) گیرداد که((چقدر قبولشون دارید؟))🤔 در آن لحظه مضطرب بودم وچیزی به ذهنم نمی رسید .. ✨ .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
سفر پر ماجرا 23.mp3
4.73M
۲۳ هرچی وابستگی بیشتر میشه؛ ترک تعلّق هم،سخت تر میشه❗️ از نعمتهای دنیات برای خودت نعمتهای آخرتی بساز! هرچی بیشتر برای اونور خرج میکنی؛ تعلّقت کمتر و وفاتت راحت تر میشه
بھ‌نام‌خالق‌مولایمان🖤🖤🖤
آن سفـࢪ ڪࢪده‍ ڪہ صد قافلـہ دل ه‍مࢪه‍ اوسٺ‌ ه‍ࢪ ڪجا ه‍سٺ‌ ﺧدايا بہ سلامٺ‌ داࢪش السَّلامُ‌عَلَيْكَ‌يَاحُجَّةَ‌اللَّهِ‌فـٖے‌أَرْضِهِ... ؟
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 گفتم:((خیلی!)) خودم را راحت کردم و گفتم:(( که نمی توانم بگویم چقدر)) زیرکی به خرج داد و گفت:((اگه اقا به شما بگوید مرا بکشید ، میکشید؟!))😁 گفتم:((اگه آقا بگن ، بله میکشمتون ..)) نتوانست جلوی خنده اش بگیرد😂 او که انگار از اول بله را شنیده، شروع کرد درباره آینده شغلی اش حرف زد. گفت دوست دارد برود در تشکیلات سپاه، فقط هم سپاه قدس روی گزینه های بعدی فکر کرده بود: طلبگی یا معلمی.🙃 هنوز دانشجوبود. خندید وگفت که از دار دنیا فقط یک موتور تریل دارد که آن را هم پلیس از رفیقش گرفته وفعلا توقیف شده است پررو پررو گفت:((اسم بچه هامونم انتخاب کردم: امیرحسین،امیرعباس،زینب،زهرا.))😬 انگارکتری آبجوش ریختند روی سرم .. کسی نبود بهش بگوید:((هنوز نه به باره نه به داره!))😐 یکی یکی درجیب های کتش دست می کرد. یاد چراغ جادو افتادم. هرچه بیرون می آورد،تمامی نداشت. باهمان هدیه ها جادویم کرد: تکه ای از کفن شهید گمنام که خودش تفحص کرده بود، پلاک شهید، مهر و تسبیح تربت با کلی خرت و پرت هایی که از لبنان و سوریه خریده بود.😍 مطمئن شده بود که جوابم مثبت است.تیر خلاص را زد.صدایش را پایین ترآورد وگفت:((دوتا نامه نوشتم براتون :یکی توی حرم امام رضا(ع)،یکی هم، کنار شهدای گمنام بهشت زهرا!))😊 ✨ .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
🏴🏴🏴 بزرگی می‌گفت: دختر ها و خانوم هایی که تو ایام عزاداری ماه محرم آرایش میکنن میان روضه یا میرن کنار خیابون تماشای دسته های عزاداری منو یادِ زن های شامی می‌اندازن که وقتی بهشون خبر رسید کاروان اسرای کربلا و سر های بریده به شام رسیده آرایش کردن و خلخال به پاهاشون بستن و هلهله کنان به تماشای اون عزا رفتن ... هیچ‌ وقت این حرفِش رو فراموش نمیکنم.. ‌
🚩 علی اکبر (علیه السلام)؛ آرمان انسانی و میراث پیغمبری ▫️ وجود مبارک در آن رجز معروفش فرمود: ـ انَا علىُّ بنُ حسین بنِ على‌ ـ نَحْنُ و رَبِّ البیت اولى‌ بِالنَّبى‌ ـ تَا للَّه لا یحكُمُ فینا ابنُ الدَّعى‌ ما به مرتبطیم، قسم به پروردگارِ کعبه ما به پیغمبر نزدیکیم، همان حرفی که پدر ما زده است که ما زیر بار حکومت ننگین ناپاکان نمی‌ رویم، ما هم همان شعار را می‌ دهیم: «تَا للَّه لا یحكُمُ فینا ابنُ الدَّعى‌»؛ این ناپاک نمی ‌تواند بر ما حکومت کند! ▫️ وقتی خواست به میدان برود، عرض کرد خدایا شاهد باش: «اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَی هَؤُلَاء الْقَوْمِ فَقَد بَرَزَ إِلَیهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً برَسولِکَ»؛ کسی را فرستادم که اخلاقش است. شما درباره پیغمبر فرمودید: ﴿إِنَّكَ لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ﴾؛ این پسرم شبیه اوست؛ ، ﴿مَا ینطِقُ عَنِ الْهَوَی﴾ بود، بی خود حرف نمی ‌زد، بر اساس هوا و هوس سخن نمی‌گفت، این فرزندم تربیت شده همان است و همان فرمایشات جدّ خودش را می گوید؛ ما هر وقت مشتاق لقای پیغمبر بودیم، او را می‌ دیدیم. ▫️ نسبت به یک جوان عادی که نمی ‌شود گفت این، خُلقش شبیه پیغمبر است. بعد در حضور همه فرمود او یک بچه عادی نیست، او ادامه سلسله انبیاست! این آیات را خواند: ﴿إِنَّ اللّهَ اصْطَفَی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلَ عِمْرَانَ عَلَی الْعَالَمِینَ ٭ ذُرِّیةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَ اللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ﴾؛ یعنی اگر نسَب و حسَب این علی را ببینید، می‌ خورد به ، بعد به نوح و به آدم؛ اینها شناسنامه پسر من است، این یک آدم عادی نیست! ▫️ ﴿إِنَّ اللّهَ اصْطَفَی آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَی الْعَالَمِینَ ٭ ذُرِّیةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ﴾؛ یعنی اگر خدای سبحان به ابراهیم خلیل فرمود: ﴿إِنِّی جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً﴾ و اگر ابراهیم درخواست کرد: ﴿وَ مِنْ ذُرِّیتِی﴾ و اگر خدای سبحان فرمود:﴿لاَ ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ﴾، این است و سهمی از آن امامت دارد، البته نه امامت مصطلح که بشود امام چهارم، بلکه آن که در ﴿إِنِّی جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً﴾ مطرح است، این‌جا اراده شده است. ▫️ وجود مبارک ابی ‌عبدالله فرمود شما خیال نکنید این یک جوان معمولی است می‌خواهید شهیدش کنید؛ ـ مقداری جلوتر بروید می ‌بینید به مرتبط است، ـ مقداری جلوتر بروید می ‌بینید به مرتبط است، ـ مقداری جلوتر بروید می ‌بینید به مرتبط است؛ او را این را و امثال اینها را داراست. 📚 سخنرانی محرم تاریخ: 1382/12/10
بنا نبود که آفت به باغ ما بزند پسر بزرگ نکردم که دست و پا بزند 💔💔😭 💔🥀
بھ‌نام‌خالق‌مولایمان🖤🖤🖤
من‌سخت‌نمی‌گیرم... اماسخت‌است؛ جهانِ‌بی‌تو:)! السَّلامُ‌عَلَيْكَ‌يَاحُجَّةَ‌اللَّهِ‌فـٖے‌أَرْضِهِ... ؟