سفر پر ماجرا 33.mp3
6.53M
#سفر_پرماجرا ۳۳
وقتی بیمایهای روحت درمان میشن؛
🌸تو میشی یه آدمِ خوش اخلاق!
✔️و خودبخود؛
فشارهایی که به روحت وارد میشن،
و یهو داغت میکنن، از بین میرَن!
حذف فشار نفس=حذف فشار قبر
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
خوشا صُبحے ڪہ خیرَش را تو باشے
ردیـفِ نـابِ شِعـــرش را تـــو باشے
خوشـا روزے ڪہ تا وقـٺِ غروبش
دعـاےِ خوب و ذڪرش را تو باشے
السلامعلیڪیاخلیفةاللهفےارضھ...
#سلامباباجان
تشبہالعباراٺالتينضعتحتها
سطرفيالكتب...
شبيہعباراتےھستۍڪهدرکتابها
زيرشخط میڪشیم!
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیست_و_نهم
چند وقت یکبار یکی دوشب در خانه اش می ماندیم.
با آن خانه انس پیداکرده بود ، خانه ای قدیمی با سقف های ضربی .
زیاد می رفت به گوسفندهایشان سر می زد .
طوری شده بود که خیلی از جوان ها فامیل می آمدند پیشش برای مشاوره ازدواج ، بعضی شان می خندیدند که «زیر لیسانس حرف بزن بفهمیم چی میگی!»😂
دختر خاله ام می گفت:
«الان داره خودش رو رحیم پور ازغدی می بینه !»
من هم مسخره اش می کردم :«ازغدی می شناسی؟! ایشون محمد حسین شونه !»😂
خداییش قلمبه سلمبه حرف می زد ، ولی آخر حرف هایش به این می رسید که «طرف به دلت نشسته یا نه؟»😉
زیاد هم ازدواج خودمان را مثال می زد.
یک ماه بعد از عقد ، جور شد رفتیم حج عمره .
سفرمان همزمان شد با ماه رمضان .
برای اینکه بتوانیم روزه بگیریم ، عمره رایک ماهه به جا آوردیم .
کاروان یک دست نبود ، پیر و جوان و زن و مرد .
ما جزو جوان تر های جمع به حساب می آمدیم .
با کارهایی که محمد حسین انجام می داد ، باز مثل گاوپیشانی سفید دیده می شدیم .
از بس برایم وسواس به خرج می داد 😄
در مدینه گیر داده بودم که کوچه بنی هاشم را پیدا کنم.
بلد نبود ، به استاد تاریخ دانشگاهمان زنگ زدم و از او سوال کردم .
از باب جبرئیل تا بقیعو قشنگ توضیح داد که حد و حریم کوچه ازکجا تا کجاست..
هر وقت می رفتیم ، عرب ها آنجا خوابیده یا نشسته بودند ..
زیاد روضه می خواند ، گاهی وسط روضه ها شرطه های (پلیس های ) سعودی می آمدند و اعتراض می کردند 😐
کتاب دستش نمی گرفت ، از حفظ می خواند .
هر وقت ماموران سعودی مزاحم می شدند ، وسط روضه می گفت :«بر شما لعنت !» چند بارهم در مسجد الحرام نزدیک بود دستگیرش کنند .
با وهابی ها کل کل می کرد ، خوشم می آمد این ها از رو بروند ...
از طرفی می دانستم اگر نصیحتش بکنم که بی خیال این ها شو ، تاثیری ندارد.
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
سفر پر ماجرا 34.mp3
6.02M
#سفر_پرماجرا ۳۴
👈بد اخلاقی داریا.
یقه ی خودت رو بگیر❗️
همین جا... تا دیر نشده.
فشارهای روحت رو اگه اینجا کم نکنی،
از فشارهای قبرت هیچی کم نمیشه ها
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
📸 جای آدمکش در المپیک نیست
🔺طرحهایی که در واکنش به حضور رژیم صهیونیستی در المپیک پاریس منتشر شده است.
#غزه
#المپیک
السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه
صبح را آغاز کنیم با سلام بر صاحب زمان
#امام_زمان
35.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⊰🥀✨⊱
.
.
مۍدانید!
بین خودمان بماند...
گاهۍ دلمان مۍخواهد
دڵ شما هم براے ما
تنگ شود...!(:
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_سی_ام
دوتایی بار اولمان بود می رفتیم مکه.
می دانستیم اولین بار که نگاهمـان به خانه کعبه بیفتد، سه حاجت شرعی ما برآورده می شود.
همـان استاد تاریخ گفت:((قبل از دیدن خانه کعبه، اول سجده کنید.
بعد که تقاضای خودتان را از خدا خواستید، سراز سجده بردارید!))
زودترازمن سرش رو آورد بالا.
به من گفت:((توی مسجدباش! بـگو خدایا کل زندگی و همه چیزم رو خرج خودت کن، خرج امام حسین کن!))☺️
وقتی نگاهم به خانه کعبه افتادگفت:(( ببین خداهم مشکی پوش حسینه!))
خیلی منقلب شدم.
حرف هایش آدم رابه هم می ریخت ..
کل طواف را بازمزمه روضه انجام
می داد، طوری که بقیه به هوای روضه هایش می سوختند.
درسعی صفا و مروه دعاها که تمام می شد، روضه می خواند.
دعای جوشن می خواند یامناجات امیرالمومنین و من همراهی اش می کردم.
بهش گفتم:((باید بگیم خوش به حالت هاجر!
اون قدر که رفتی و اومدی، بلاخره آب برای اسماعیلت پیداشد،
کاش برای رباب هم آب پیدا می شد!))
انگار آتشش زدم، بلندبلند شروع به گریه کردن😔
موقعی که برای غار حرا از کوه می رفتیم بالا خسته شدم،نیمه های راه بریده بودم
ودم به دقیقه می نشستم.
شروع کرد مسخره
کردن که:((چه زود پیرشدی! یا داری تنبلی می کنی؟))😂
بهش گفتم:((من باپای خودم میام، هروقتم بخوام می شینم.
بمیرم برای اسرای کربلا، مردای نامحرم بهشون می خندیدن!))💔
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
سفر پر ماجرا 35.mp3
5.92M
#سفر_پرماجرا ۳۵
💠شرط اول بزرگ شدن روح؛
و رسیدن به بلوغ انسانی مهربانی با دیگران است
بویژه با کسانی که
در غربت و تنهایی گیرکرده اند.
💢دیگران را
درلحظات اول تولد به برزخ،رها نکنید
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجره متفاوتی از لحظه زمزمه سرود جمهوری اسلامی توسط رهبر معظم انقلاب در مراسم #تنفیذ_چهاردهم. ۱۴۰۳/۵/۷
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
'شھادتهمانپیچك
سبزےاستڪھ
جوانھمۍزند
بردلهاےعاشق؛
هماندلهایۍ
ڪھعاشقخداشدھاند...'
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا حرف کدوم بنده ش رو میخره!!
#استاد_عالی
بارالها،گریه کن های حسینم را ببخش
این دعای مادرت را دوست میدارم حسین
#امام_حسین