سفر پر ماجرا 59.mp3
4.76M
#سفر_پرماجرا ۵۹
یه جایِ محکم پیدا کن،
و آرزوهاتُ روی ستونش، بنا کن.
وگرنه بانگ الرحیل؛
میشه درهم شکننده ی تمومِ آرزوهای تو.
یه جوری خودتُ مهندسی کن
که مرگ، آغاز تحقق آرزوهات باشه
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
enc_17186637822801811222787 (1).mp3
7.1M
هوای کربلا🌱
#شب_جمعه_است_هوایت_نکنم_میمیرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من خیلی خسته شدم دیگه...💔
از این همه هی درست میشه نترس گفتن ها 😔
#دلتنگی
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و آنکس که به من عشق ورزد ، من نیز به او عشق میورزم...
#شهیدجهادعمادمغنیه
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
.
آقا جان ❣
هم ما را ببخش
هم باقی سالهای انتظار
حجت را
به حق رباب و سکینه
که عزیزترین های شما بودند...💙
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سید حسن نصرالله :
ایران شوخی نمی کند. ایران پاسخ خواهد داد 👊
#اسرائیل
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_شصت_و_دوم
برایش دو بار عقيقه کرد : يك بار یک ماه و نیم بعد از تولدش که عقیقه را ولیمه داد ، یکی هم برد حرم حضرت معصومه (ع) 😍
برای خواندن اذان و اقامه در گوشش ، پیش هرکس که زورمان رسید بردیمش . در یزد رفتیم پیش حاج آقا آیت اللهی و حاج آقا مهدوی نژاد .
در تهران هم حاج آقا قاسمیان ، حاج منصور ارضی و حاج حسین مردانی..
باهم رفتیم منزل حاج آقا آیت اللهی .
حرف هایی را که ردوبدل میشد ، میشنیدم .
وقتی اذان واقامه حاج آقا تمام شد ، محمدحسین گفت :
« دو روز دیگه میرم مأموریت ، حاج آقا دعاکنین شهید بشم!»
هری دلم ریخت 😔
دیدم دستشان را گذاشتند روی سینه محمد حسین و شروع کردند به دعاخواندن..
بعد که دعا تمام شد ، گفتند : « ان شاء الله خدا شما رو به موقع ببره ،.
مثل شهید صدوقی ، مثل شهید دستغیب! »
داخل ماشین بهش گفتم : « دیدی حاج آقا هم موافق نبودن حالا شهید بشی؟! »
سری بالا انداخت و گفت : « همه این حرفا درست ، ولی حرف من اینه :
لذتی که علی اکبر امام حسین برد ، حبیب نبرد! ❤️»
روزی که می خواست برود مأموریت ، امیرحسین ۴۷ روزش بود .
دل کندن از آن برایش سخت بود😢
چند قدم میرفت سمت در ، برمی گشت دوباره نگاهش می کرد و
می بوسیدش😍
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir