eitaa logo
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.4هزار ویدیو
271 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین : @ya_gadimalehsan جهت تبادل به ایدی زیر پیام دهید : @HENAS_213 @sarb_z_313 خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ربـــــــ جهــاد •"
هر رای شما یک موشک نقطه زن به قلب قاتلان شهید سلیمانی است امروز نوبت شما ست که مرد میدان باشید میدان راخالی نگذارید همه ی ما مسئول هستیم نسبت به آینده کشور نسبت به یکدیگر پس دیگران را هم به رای دادن دعوت کنید✋🏻
اونهایی که میگفتن من حاج قاسم سلیمانی ام... امروز روزِ عملِ بسم الله✌️🇮🇷✌️
می ایستیم تا اخرین نفس به عشق نظام و رهبر✌🏻
. من معتقدم ما رای رو بھ صندوق نمیندازیم؛ میدیم دست حـاج قاسم! نگاه شهدا امروز به شماست کاری نکنیم شرمنده شیم 🤞🏼روز سرنوشت ساز ۱۴٠٠/۳/۲۸
🌿 امام جواد عليه السلام : مَن أصغى إلى ناطِقٍ فقَدعَبَدَهُ، فإن كانَ النّاطِقُ يُؤَدّي عَنِ اللّه ِ عَزَّوجلَّ فقَد عَبَدَ اللّه َ، وإن كانَ النّاطِقُ يُؤَدّي عنِ الشَّيطانِ فقَد عَبَدَ الشَّيطانَ . هركه به گوينده اى گوش سپارد، او را بندگى كرده است؛ اگر آن گوينده از خداوند عز و جل بگويد شنونده خدا را عبادت كرده و اگر از طرف شيطان بگويد شيطان را عبادت كرده باشد . الكافي : 6/434/24 🌺 💠 @jihadmughniyeh_ir
🥰 🌹 سلام من رأی اولی هستم😍😍 امروز که 28خرداده،من همین 5روز پیش 18سالم تموم شد😱😍 رفتم اونجا ناظر پای صندوق فکر کرد سنم بیشتره ولی از اینکه نمیدونستم باید چیکار کنم فهمید رأی اولی هستم😂😂
تجلیِ خداسـ❤ـت در نگاهِ شهید که اینگونه مایه آرامش دلهاست🌿 (شهید آقا محسن حججی) @jihadmughniyeh_ir
یازدهم ژانویه، یکشنبه‌ی هفته‌ی قبل، خانواده‌ی شهید عماد مغنیه به یک مهمانی خانوادگی بزرگ دعوت بودند. محل مهمانی در منطقه‌ی الغبیری بود در نزدیکی «روضه الشهیدین»، در منزل پدر همسر شهید مغنیه. همه‌ی بچه‌ها و نوه‌ها به مناسبت ولادت حضرت رسول دور هم جمع بودند. از همه‌‌ی نوه‌ها درخواست شده بود برای این جلسه صحبتی کوتاه آماده کنند و طی چند کلمه بگویند که برای سال جدید میلادی چه برنامه‌ای دارند. همه‌ی نوه‌ها صحبت کردند تا اینکه نوبت رسید به جهاد مغنیه.. جهاد فقط گفت: «طرحم برای سال بعد را هفته‌ی آینده می‌گویم.» همه‌ی نوه‌ها و اعضای خانواده شروع به اعتراض کردند، می گفتند جهاد دارد شرطی که برای همه گذاشته شده را نقض می‌کند. بعضی‌ها می‌گفتند کارش را آماده نکرده است. وسط خنده و اینکه هرکسی به شوخی چیزی می‌گفت، جهاد از حرفش کوتاه نیامد، اصرار داشت که طرحش برای سال آینده را هفته‌ی بعد به همه می‌گوید. درست یک هفته‌ی بعد دوباره خانواده دور هم جمع شدند ولی این بار در بین خیل گسترده کسانی که برای تسلیت آمده بودند. طرح جهاد، شهادت بود. راوی :مادربزرگ شهید
وَ لأََبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بُكَاءَ الْفَاقِدِين..🌿 برایت گریه می‌کنم مثلِ آن‌هایی که دنباݪ تو می‌گردند و خودشان گم شده‌اند..