eitaa logo
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
271 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین : @ya_gadimalehsan جهت تبادل به ایدی زیر پیام دهید : @sarb_z_313. خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
به سنگر تکیه زده بودم و به خاک‌ها پا می‌کشیدم. حاجی اجازه نداده بود بروم عملیات. مرا باش با ذوق و شوق روی لباسم شعار نوشته بودم. فکر کرده بودم رفتنی هستم. داشت رد می‌شد. سلام و احوال‌پرسی کرد. پا پی شد که چرا ناراحتم. با آن قیافه‌ی عبوس من و اوضاع و احوال،‌ فهمیده بود موضوع چیه. صداش آرام شد و با بغض گفت«چیه؟ ناراحتی که چرا نرفتی عملیات؟ خوب برو! همه رفتند، تو هم برو. تو هم برو مثل بقیه. بقیه هم رفتند و برنگشتند.» و راهش را گرفت و رفت. منبع خبرگزاری تسنیم.
سلام خدمت دوستان عزیز لطفا پیج کانال ما رو فالو کنید: 🆔 https://www.instagram.com/Jihad_mahdi313
بسم رب چشم هایش:) ♡ 🌱✨
هدایت شده از بنرام[مجهول]🙂
سلام اد تب مجهول هستم. امروز تب نداریم.🙂🌿 برکنار نکنید
خیالِ‌خوبِ‌تو🧡 لبخندمیشودبھ‌لبم وگرنھ‌اين‌منِ‌ديوانھ‌غصھ‌ها‌دارد (:" - حاجےِامیدِمایـے🖐🏽 🕯
animation.gif
301.9K
26 روز تا عید غدیر خم
اگه گفتید چیه؟🌹😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♡♡بسم رب جهاد♡♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و أنَا أبحَثُ عنَّی وَجَدْتُكَ... و من هنگـامی ڪه دنبـال خودم بودم، ٺــو ࢪا یافتم خدای من
ای‌کسانی‌که‌ایمان‌آورده‌اید؛ خداوندقرآن‌را‌برای‌تزیین‌طاقچه‌هایتان‌ نازل‌نکرده:/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌 داستان کوتاه پند آموز 💓داستان بسیار زیبا از زن بی حجاب و زن چادری💓 💭 زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که راننده ناغافل در رو بست و چادر زن لای در گیر کرد. داشت بازحمت چادر رو بیرون میکشید که یه زن نسبتا بدحجاب طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خودآزاری دارن بعضی ها ! زن محجبه، روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت: 💭من چادر سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد . همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو. 💭 من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. اما من روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم. و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم. 💭 چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند. حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟ 💭 زن بدحجاب بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی. و آرام موهایش رو از روی پیشانیش جمع کرد و زیر روسریش پنهان کرد. .
🔶امام صادق عليه السّلام : 🍃 هركه چهل صبحگاه دعای عهد را بخواند، از ياوران قائم ما باشد، و اگر پيش از ظهور آن حضرت از دنيا برود، خدا او را از قبر بيرون آورد، كه در خدمت آن حضرت باشد، و حق تعالی بر هر كلمه هزار حسنه به او كرامت فرمايد و هزار گناه از او محو سازد. 📚 بحار الانوار علامه مجلسی، مصباح الزائر و جناح المسافر سید بن طاووس(ره) @jihadmughniyeh_ir
Farahmand.ahd.mp3
2.1M
دعای عهد💛 السلام علیک یا بقیة الله 🌱🧡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید حقیقت جادوانه تاریخ است....
جهاد در راه خدا خستگی ندارد این را میشود از لبخند هم فهمید... :) ♡
زدیم بغل. وقت نماز بود. گفتم: «حاجی قبول باشه.» ‌گفت: «خدا قبول کنه ان‌شاءاللّه.» نگاهم کرد. ‌گفت: «ابراهیم!» نگاهش کردم. ــ نمازی خوندم که در طول عمرم توی جبهه هم نخوندم. ــ حاج‌آقا شما همه نمازهاتون قبوله. قصه‌اش فرق ‌می‌کرد. رفته بود کاخ کرملین. قرار داشت با پوتین. تا رئیس‌جمهور روسیه برسد وقت اذان شد. حاجی هم بلند شد. اذان و اقامه‌اش را گفت. صدایش ‌پیچید توی سالن. بعد هم ایستاد به نماز. همه نگاهش ‌می‌کردند. می‌گفت در طول عمرش همچین لذتی از نماز نبرده بوده. پایان نماز پیشانی‌اش را گذاشت روی مهر. به خدای خودش ‌گفت: «خدایا این بود کرامت تو، یه روزی توی کاخ کرملین برای نابودی اسلام نقشه ‌می‌کشیدند، حالا منِ قاسم سلیمانی اومدم اینجا نماز خوندم.» 🖋راوی: ابراهیم شهریاری منبع: سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران، صفحه ۱۰۹✨ ♥🌿🥀 💔🥀