eitaa logo
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
271 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین : @ya_gadimalehsan جهت تبادل به ایدی زیر پیام دهید : @sarb_z_313. خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
ممنون از نظراتی که در نا‌شناس میدید‌حتما استفاده خواهیم کرد...
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ وَآلِ مُحَمَّد.'🌱 ✍️روایتی‌مادرانه مـامـا،هنگـام‌شهـادت‌امـام‌مهـ
یـا ربَّ العالَمیـن.'🌱 ✍️روایتـی‌مـادرانه ،هنگـام‌شهـادت‌امـام‌مهـدی‌راصـدازدی؟ هفت روز بعد؛ روز هفتم همراه است با اخبار گوناگون، خیالات و ناراحتی‌ها، نگرانی و حیرت، انتظار و انتظار و انتظار.... نمی‌شود آن لحظات سخت انتظار را وصف کرد. سخنان مردم و نظرات آن‌ها، حواشی، خاطرات، اشک‌ها، آسمان ابری، رنگ اتاق و گام‌هایی که با نگرانی برداشته می‌شد... جملات از وصف آن لحظه‌ها عاجزند. هفت روز گذشت. هر تماسی که گرفته می‌شد و و هر فردی که از راه می‌رسید، به مثابه امیدی بود که خیلی زود رنگ می‌باخت. وجود مادر از یخبندان قلب، طوفان افکار و تصورات سردش می‌لرزید اما با این حال به اطرافیانش صبوری می‌داد؛ به فرزندانش، بستگانش و مابقی مردم. او تنها کسی بود که با اطمینان شهادت علی‌اش را باور داشت و پدر «علی»، آن کوه استوار، تنها کسی بود که از آگاهی همسرش از این موضوع مطلع بود. حدس مادر اشتباه نبود، علی شهید شده بود اما هنوز هدهد خبر رسان از راه نرسیده بود. بالاخره گروهی با یک خبر موثق آمدند؛ .... 🎈
چو خدا بُود پناهت چه خطر بُود ز راهت ؟
؎○•روز سـی‌ویـکم‌ᖰ⸼⊑31⊒⸼ᖱ ؎‌○•چلــه زیــارت عــاشورا ؎○•به‌نیت‌شهیـد🇦🇫 《مـرتضـی‌دوران》 ؎↻بھ‌‌؏شق‌امامـ‌حسـین‌بࢪاےظهوࢪ فرزند‌حسـین♥
سـاعـت‌دوبـاره‌هشـت🕗 دلــم‌مـی‌تپـد‌عجـیـب💓 مثـل‌کسـی‌که‌گمشـده‌🚶 درغـربتـی‌غـریب💔 💚✋️
اگر موافقید کتاب صوتی در کانال بگذاریم بین کتاب های زیر کتاب مورد نظر رو در ناشناس بگید... https://harfeto.timefriend.net/16312058710711 سلام بر ابراهیم‌1و2‌=زندگی‌نامه‌شهید‌ابراهیم‌هادی خون دلی که لعل شد=خاطرات‌خودگفته‌رهبرمون راز درخت کاج=زندگی‌نامه‌شهیده‌زینب‌کمایی دمشق شهر عشق=حوادث‌واقعی‌سوریه‌ورشادت‌های‌سردار‌سلیمانی‌وسردار‌همدانی سلیمانی عزیز=زندگی‌نامه‌حاج‌قاسم سه دقیقه در قیامت=تجربه‌نزدیک‌به‌مرگ‌ من‌زنده‌ام=خاطرات‌اسارت‌معصومه‌آباد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معلم گفت:ضمایررا‌نام‌ببر. گفتم:من،من،من... گفت:پس‌بقیہ‌چہ‌شدند!؟ گفتم:همہ‌رفتند‌.. فقط‌من‌جا‌مانده‌ام... :)✋🏾'
برای یاری شما حاضرم💚✋️ سلاح باشم در دست یمنی‌ها... شجاعت باشم در دل افغانستانی‌ها... غیرت باشم در سر تمام شیعیان... حتی پیامی در فضای مجازی که شما را به دنیا معرفی می‌کند....
بِسْـم‌ِرَب‌ِّالـجهـاد♡ہـ♡ـہــ♥️
✦تـورانَـدارَم‌وَدِلتَنـگَم‌وَدِلَـم‌قُرص‌اَسـت ••ڪِھ،اِنتِھـٰاےِصَبر‌وَاِنتِـظارتـویۍ...! 💚✋️
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
:)!🖤
وَ‌شهادت‌نصیب‌ِ‌کسانی‌می‌شود که‌در‌رَهِ‌عشق‌بی‌ترس با‌جانِ‌خود‌بازی‌کنند!🖐🏽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ی‌دنیــ🌏ــابه‌عشــق‌عــلــی‌عــاشـقـن‌ تـــودنــیــ🌏ــا‌عــلــی‌ عـــاشــق‌فــاطــمـ♥ــه‌ اسـت
یـا ذَاالْجلالِ وَ الْاِکرام.'🌱 ✍️روایتـی‌مــادرانــه ،هنـگام‌شهـادت‌امـام‌مهـدی‌راصـدا‌زدی؟ شهادت علی مبارک. خداوند منان بر شما منت نهاد و او را شهید برگزید. مادر شهید: «پیکرش کجاست؟» - «برادران نتوانستند او را به عقب برگردانند. تروریست‌های مسلح منطقه را اشغال کردند». پدر هم به سخن آمد که: «اجازه نمی‌دهم زندگی کسی برای پیکر پسرم به خطر بیفتد. «علی» شهید شد؛ زندگی کسی را به خطر نیندازید. این پیکر برمی‌گردد». بعد از آن دیگر کسی حرفی نزد جز اشک چشم‌ها. برادران، نزدیکان، همسایه‌ها، دیوارها و ابرها... همه و همه می‌گریستند. تنها صدای مادر به گوش می‌رسید: « یا زهرا، بانوی من، یا زهرا، مددی کن تا درست رفتار کنم و صدایم بلند نشود.» همه منتظر اشک چشمانش بودند... .... 🎈
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
"!🖤
مجاهد فی سبیل الله بزرگتر از آن است که گوهر زیبای عمل خود را به عیار زخارف دنیا محک بزند...!(:"🕶
؎○•روز سـی‌ودوم ᖰ⸼⊑32⊒⸼ᖱ ؎‌○•چلــه زیــارت عــاشورا ؎○•به‌نیت‌شهیـده🇮🇷 《معصـومـه‌آقـازمـانـی》 ؎↻بھ‌‌؏شق‌امامـ‌حسـین‌بࢪاےظهوࢪ فرزند‌حسـین♥
  وَ اعْتَصِـــــــــــــــمُواْ بــحَــــبْلِ اللّــهِ جَمــــیعًا و همــــگی بــه ریســـمـان الهــی چــنگ بـزنید هدف ما ترویج فرهنگ و سبک زندگی اسلامی و تربیت و آموزش در پرتو قرآن ، نماز و ولایت است. https://Instagram.com/hable_matin @hable_matin