#امام‌حسنمـ¹¹⁸ دوشَنبہ،طِبقِ‌رِوایاتِ‌عِشق‌بایَد‌گُفت ڪه‌رِزقِ‌‌ما‌هَمہ‌دَر‌دَستِ‌حَضرتِ‌‌حَسَن‌اَست ✅|#کپی‌آزاد‌ ❌|#نصب‌هر‌گونه‌لوگو‌ممنوع #دوشنبـه‌هـای‌امـام‌حسنـی

:)

:)

راوی مادر شهید🥺 روز یکشنبه ۱۱ ژانویه بود. همه بچه ها و نوه ها به مناسبت ولادت رسول اکرم(ص) به یک مهمانی بزرگ در خانه پدر بزرگ (پدر همسر شهید عماد مغنیه ) امده بودند از همه نوه ها درخواست شده بود که برای این جلسه متنی کوتاه اماده کنند و طی چند جمله بگویند که برای سال جدید میلادی چه برنامه ایی دارند، همه نوه ها صحبت کردند بقیه هم گوش میدادند که از برنامه او اگاه شوند و درباره برنامه او احضار نظر میکردند تا نوبت به ( جهاد )رسید . یکی نوشیدن چایش را کنار گذاشت و دیگری پوست کندن میوه اش را به زمان دیگر موکول کرد و همه مهمان ها نگاهشان را به جهاد دوختند . انها میترسیدند که نکند یک موقع حرف های جهاد به گوش انها نرسد یا کلمه ایی از ان را نشنوند ، حق هم داشتند اخر او تحصیلات عالیه خود را در رشته مدیریت در یکی از دانشگاه های خارجه بیروت در امریکا میگذراند جهاد تا فارغ و تحصیلی فقط پاس یک درس فاصله داشت او داوطلبانه به دانشجو های سال پایین خود درس میداد و علاوه بر اینها او خیلی به کارگردانی علاقه داشت برای همین فیلمی کوتاه با نام ( جوان مجاهد) ساخته و کارگردانی کرده بود از همه مهم تر او تربیت یافته شهید عماد مغنیه است پس چرا اعضای فامیل نباید برای شنیدن حرف های او سراپا گوش نباشند اما جهاد فقط با یک جمله همه را غافلگیر کرد ، او گفت :{من برنامه خودم را برای سال بعد هفته اینده میگویم } همه اعضای فامیل به این کار جهاد معترض بودند انها میگفتند جهاد موقعیت مساوی که برای همه قرار دادند را قبول ندارد بعضی ها هم به شوخی میگفتند که شاید جهاد برای سال بعد برنامه ایی ندارد خلاصه هر کس به شوخی چیزی میگفت ولی جهاد بر روی حرف خود اصرار داشت و میگفت که برنامه اش را هفته اینده میگوید درست یکشنبه هفته بعد همه اعضای خانواده در همان محل هفته پیش دور هم جمع شدند . اما این بار خانه مملو از کسانی بود که برای هم دردی با خانواده مغنیه امده بودند بله ! برنامه ایی که جهاد درباره ان حرف میزد شهادت بود 😭 مادر و خاله و مادربزرگ در خانه در حضور همه جمله هفته پیش جهاد را تکرار میکردند و اشک میریختند😭 مادر بزرگ که دیگر غم از دست دادن این عزیز دلش را به درد اورده بود بغض لبریزش را با خواندن لالایی بیرون میریخت و میگفت ( جهادم چه زود از بینمان پر کشیدی چه زود به ارزویت رسیدی )(الحمدلله که سرنوشت این خاندان شهادت است )😭😭 اخر (جهاد )چهارمین گل پر پر خانواده( مغنیه) بود 🥺