دیداری که با فرزندان شهدا داشتیم مهدی همت فرزند شهید همت از جهاد پرسید: میخواهی چهکاره شوی؟ او گفت: میخواهم شهید شوم. تفکر را ببینید که کسی مثل او برای شهادت زندگی کند. جهاد خیلی دوست داشتنی بود و در عین جوانی بزرگمنشی خاصی داشت، دقیقاً مثل شهدای خودمان. الآن شما وقتی عکس فرماندهان بزرگ جنگ ما مانند شهید زینالدین، شهید باکری، شهید همت و… را کنار هم میگذارید، اصلاً متوجه نمیشوید که چهرهها برای سنین بیست و چند سالگی است، همه چهرهها به بالای سی سال میخورد.
برداشت شخصی من است که ممکن است خدا این جذبه و ابهت را در چهرههایشان گذاشته بود که بتوانند فرماندهی را کنترل کنند. اینها بزرگتر از سنشان نیز بودند و خیلی بیشتر از چیزی را که همسن و سالهایشان میفهمیدند درک میکردند. جهاد هم دقیقاً چنین چهرهای داشت، از نزدیک که با چهرهاش روبهرو میشدید چنین برداشتی داشتیم که خیلی از سنش بزرگتر بوده است.
شنیدن خبر شهادتش برایم سخت و ناگوار بود، وقتی خبر شهادت جهاد عماد مغنیه را شنیدم بهشدت متأثر شدم. همسرم میگفت: شما که فقط دو سال دورادور با ایشان در ارتباط بودی، چطور این همه ناراحت هستی؟ گفتم حرف من این است که تازه حال پدرانمان را وقتی همرزمان در بغلشان به شهادت میرسیدند میفهمم و درک میکنم، واقعاً انگار از نزدیک این سختی را درک کردم.
رسول عاصمی ، از دوستان شهید
#یکم_خاطره♡
#برادر_شهیدم
#شهید_جهـــــاد_مغنیهـ
#شهید_الگو
شهيد جهاد مغنيه يك جوان مومن امروزي و با ولايتي بود
از نوجواني دغدغه اش حضور در حزب الله بود و بخاطر شرايط زندگي وموقعيت پدرش اين موضوع را به خوبي و راه مقاومت اسلامي رو با جون ودل درك كرده بود
بعد از شهادت پدرش حضورش در حزب الله وفعاليت هاي مقاومتي به شكل جدي ورسمي اغاز شد
جهاد چهره بسيار گرمي داشت وهركس چه اورا ميشناخت و چه نميشناخت به دليل محبت و گرمايي كه در چهره اش داشت به او علاقه شديدي پيدا ميكرد
جهاد دوستان زيادي داشت وحتي دوستان صميمي پدرش هم دوستان او به حساب مي امدند و در بسياري از كارها از اون مشورت و كمك ميگرفتند
او حتي فعاليت هاي مقاومتي اش را به جبهه و نبرد مختص نكرده بود و دردانشگاه هم سعي ميكرد از راه ديگه اي شيوه زندگي اسلامي و فرهنگ مقاومت را به جوانان نشان دهد ،او گروهي در دانشگاه تشكيل داد كه در ان از همه نوع قشر و مذهبي حضور داشتند و فعاليت ميكردن
به امام حسين علاقه خاصي داشت و هميشه در محرم ها در حسينيه ها و مساجد حضور داشت و خالصانه عزاداري و گريه ميكرد
به نمازش اهميت زيادي ميداد و تمام تلاش خود را ميكرد كه نمازش را اول وقت بخواند…نماز شبش ترك نميشد و هرگاه ميخواست نماز شب بخواند نميزاشت كسي متوجه بشود و در اتاقش را ميبست و انگار همه ميدانستن الان كسي اجازه ورود به اتاقش را ندارد
#جهاد_شناسی
#شهید_الگو
#جهادنا♡