eitaa logo
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
271 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین : @ya_gadimalehsan جهت تبادل به ایدی زیر پیام دهید : @sarb_z_313. خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
• . از کارِ گره خورده‌ۍِ من، یك گرھ وا کن من پیش ِ خدا وجهھ ندارم، تُو دعا کن"
شهید-جهاد-مغنیه.pdf
4.15M
📚زندگینامه فرمانده(pdf)📚 🍃♥️ جهت آشنایی با فرمانده ضربتیمون ، این پی دی اف را مطالعه بفرمایید ♥️🍃
وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ! عده ای رفتند و عده ای مانده اند با یک دنیا حسرت و خاطره در انتظار یک نگاه مسیحایی ... که شوند و همیشه زنده بمانند ! شبیه تو ای شهید °`🌿-🕊 『 @jihadmughniyeh_ir
خدا خودش دستم را در دست شهدا گذاشت، و این رفاقت آغاز شد؛ حالا شهدا شده اند انیس ‌و مونسِ تنهایی ها و همدمِ دلتنگی هایم ! و چه‌ رفیقی بهتر از شهدا ؟! °`🌿-🕊 『 @jihadmughniyeh_ir
شهید، باران رحمت الهی است که به زمین خشک جانها، حیات دوباره می‌دهد. عشق شهید، عشق حقیقی است که با هیچ چیز عوض نخواهد شد. °`🌿-🕊 『 @jihadmughniyeh_ir
ما یاد گرفتیم که اگر سلاحت را در جنگ خونین بیرون نیاوری، برده‌ای خواهی شد در بازار برده فروشان که رحم و مروتی دیگر در آنجا نیست. 🕊 ""𝐉𝐎𝐈𝐍↴ @jihadmughniyeh_ir
مدت هاست عملیات انتحاری گناه در قلبم ریشه ریشه های ایمانم را منفجر کرده است!💔 کمکم کن رفیق..🥀 ""𝐉𝐎𝐈𝐍↴ @jihadmughniyeh_ir
فاطمه مغنیه خواهر شهید جهاد مغنیه🌷 میگوید: مادرمن یک زن فوق العاده است ، خبر شهادت بابا که رسید رفت دو رکعت نماز خواند... همه ی ما را مادرمان آرام کرد ، بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند ، وقتی دید در مواجهه با پیکر بابا بی تاب شدیم خطاب به جنازه بابا گفت : الحمدالله که وقتی شهید شدی کسی خانواده ات را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نمی کند... همین یک جمله ما را آنقدر خجالت داد که آرام شدیم . بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشیع برگزار میشد ، یک ساعت در قبری که برای بابا آماده کرده بودند ماند و قرآن و زیارت عاشورا خواند خبر شهادت جهاد را هم که شنید همین طور ... دلم سوخت وقتی برادرم جهاد رو دیدم ... مثل بابا شده بود ... خون ها رو شسته بودند ولی جای زخم هاو پارگی ها بود ، جای کبودی و خون مردگی ها ...: تصاویر شهادت بابا و جهاد باهم یکی شده بودن و ی لحظه به نظرم رسید من دیگه نمیتونم تحمل کنم ... باز مادر غیر مستقیم من و مصطفی رو آروم کرد . وقتی صورت جهاد رو بوسید ، گفت : ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده ؟! ، البته هنوز به" اربا اربا " نرسیده ... باز خجالت آروممون کرد.... 😥 ""𝐉𝐎𝐈𝐍↴ @jihadmughniyeh_ir