♨️ بدون شرح!
👈 طبیعتا قبل از دادگاه نمیشود کسی را محکوم کرد، ولیوقتی شخصی از مظنونین #قطعی یک پرونده ملی است، که بالاترین مقام نظام (رهبر معظم) بر برخورد شدید با مسببان آن تاکید دارد،
دادستان و قوه قضائیه پاسخ دهند که :
آیا بهتر نبود شریعتی که بالاخره جزء مظنونین این ماجرا هست، به طور موقت ممنوع الخروج شود و پس از بررسی و دادگاهی اگر بی گناه بود هرجا دلش خواست برود!!!
👌 همین مسائل #مردم را عصبانی میکند!
4.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺دیگر مماشات تمام شدمردم به میدان آمدند
لحظهی مورد عنایت قرار گرفتن یک آشوبگر به هفتاد روش سامورایی
🔹️مردم یک هفته تحمل میکنن
🔸️دو هفته تحمل میکنن
🔹️سه هفته تحمل میکنن
🔸️وقتی بیش از ۴۰روز کشور رو درگیر شعارهای مزخرفتون میکنید اینطوری میشه
🔸️ مردم شریف با هر ضربه ۳ امتیاز دریافت میکنن شیر مادر نان پدر حلالتون 😂✌
#انتقام_سخت
#ایران
#مردم
🔰 #پویش_روایت_مردم 👇
🌸🌸شبکه افق با همکاری معاونت پرورشی سازمان صدرا برگزار می کند 👇👇
✍ ما وسط یک #جنگ_رسانهای هستیم. اگر ما واقعیت را روایت نکنیم و انعکاس ندهیم، #اغتشاشگر بی کار نمی نشیند.
🌼 حتما شنیده اید که برای این چند روز هم فراخوان داده اند. می خواهند شهر را سوخته و پر آشوب جلوه بدهند.
#مردم اما می توانند گوشی به دست #روایات_حقیقی از امنیت و فضای آرام خیابان ها و کسبه را پر نمایش کنند.
ما هم در #شبکه_افق با تمام قوا آینه ی شفاف روایت های ناب شما می شویم.
💠 فقط یادمون نره چند تا نکته ساده رو در فیلم هامون رعایت کنیم
👇👇👇
۱. فیلمبرداری با تلفن همراه و به صورت افقی باشد
۲.لوکیشن فیلمبرداری مربوط به اماکن کسب و پر تردد باشد
۳. زمان و ساعت و مکان فیلمبرداری در فیلم ذکر شود
۴.وضعیت آرام لوکیشن به صورت کوتاه شرح داده شود
۵. آخر فیلم ذکر گردد، این فیلم برای شبکه افق تهیه شده است.
🌐فیلم های تهیه شده را به ایتا، بله یا تلگرام با شماره ۰۹۹۳۷۹۴۲۲۶۴ و یا نام کاربری @revayate_mardom ارسال فرمایید.
#شبکه_افق
#روایت_مردم
✳️بنیاد ملی نوجوان؛ معاونت پرورشی مدارس صدرا✳️
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوچهل_ویک
پس از نماز صبح بدون اسلحه برگشت و کنارم نشست....😥
نگاهش دریای نگرانی بود،..😥😥
نمیدانست از کدام سر قصه آغاز کند و مصیبت ابوالفضل آهن دلم را آب داده
بود که خودم پیش قدم شدم
_من #نمیترسم مصطفی!😊✨
از اینکه حرف دلش را خواندم..
لبخندی غمگین☺️😢 لبهایش را ربود و پای #ناموسش در میان بود..
که نفسش گرفت
_اگه دوباره دستشون به تو برسه، من چی کار کنم زینب؟😥❤️
از هول #اسارت دیروزم..
دیگر جانی برایش نمانده بود که نگاهش پیش چشمانم زمین خورد..
و صدای شکستن دلش بلند شد
_تو نمیدونی من و ابوالفضل دیروز تا پشت در خونه چی کشیدیدم، نمیدونستیم تا وقتی برسیم چه بلایی سرتون اومده!😠😥❤️
هنوز صورت و شانه و همه بدنم از ضرب لگدهای وحشیانه شان درد میکرد،..😣
هنوز وحشت😥 شهادت بیرحمانه مادرش به دلم مانده..
ترس آن لحظات در تمام تنم میدوید، ولی میخواستم با همین دستان لرزانم باری از دوش غیرتش #بردارم..❤️✌️
که دست دلش را گرفتم و تا پای حرم بردم..
_یادته داریا منو سپردی دست حضرت سکینه (س)؟ 😊اینجا هم منو بسپر به حضرت زینب(س)!😊✨🕌
محو تماشای چشمانم ساکت شده بود،.. از بغض کلماتم طعم اشکم را میچشید و دل من را ابوالفضل با خودش برده بود..
که با نگاهم دور صحن و میان مردم گشتم و حضرت زینب(س) را شاهد عشقم گرفتم
_اگه قراره بلایی سر #حرم و این #مردم بیاد، #جون_من دیگه چه ارزشی داره؟😊☝️
و نفهمیدم با همین حرفم...
با قلبش چه میکنم که شیشه چشمش ترک خورد😢 و عطر عشقش در نگاهم پیچید❤️✨
_این #حرم و جون این #مردم و جون #تو همه برام عزیزه!😢برا همین مطمئن باش #تامن_زنده_باشم نه دستشون به حرم میرسه، نه به این مردم نه به تو!😢😠🕌❤️
در روشنای طلوع آفتاب...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوچهل_ودو
در روشنای طلوع آفتاب، آسمان چشمانش میدرخشید..🏙🕌
و با همین دستان خالی..
عزم مقاومت کرده بود که از نگاهم #دل_کَند و بلند شد،..
پهلوی پیکر ابوالفضل و مادرش چند لحظه درددل کرد..
و باقی دردهای دلش تنها برای حضرت زینب(س) بود که رو به حرم ایستاد.😢✋
لبهایش آهسته تکان میخورد..
و به گمانم با همین نجوای عاشقانه✨💚 عشقش را به حضرت زینب(س) میسپرد...
که تنها یک لحظه به سمتم چرخید..
و میترسید چشمانم پابندش
کند که از نگاهم #گذشت..
و به سمت در حرم به راه افتاد...
در برابر نگاهم میرفت..
و دامن عشقش به پای صبوری ام میپیچید که از جا بلند شدم...
لباسم خونی و روی ورود به حرم را نداشتم..😞😓
که از همانجا دست به دامن محبت حضرت زینب (س) شدم...😢🤲💚
میدانستم رفتن امام حسین(س) را به
چشم دیده.. و با هق هق گریه به همان لحظه قسمش میدادم.. 😭🤲💚🕌
این #حرم و #مردم و #مصطفی را نجات دهد..🌟🕌❤️💚😭🕊🌸
که پشت حرم همهمه شد...😧👤👥👤👥👥👥😧😧😧😧😧😧
مردم👥👥👥👥 مقابل در جمع شده بودند،..
رزمندگان🌟🌟🌟🌟 میخواستند در را باز کنند..
و باور نمیکردم😧 تسلیم تکفیری ها شده باشند.. که طنین ✨"لبیک یا زینب"✨✊در صحن حرم پیچید...
دو ماشین نظامی💫 و عده ای مدافع #تازه_نفس وارد حرم شده بودند..
و باورم نمیشد..😢😍
حلقه محاصره شکسته شده باشد..
که دیدم مصطفی به سمتم میدود.😧🏃♂
آینه چشمانش از شادی برق افتاده بود، صورتش مثل ماه میدرخشید..😍😊
و تمام طول حرم را دویده بود که مقابلم به نفس نفس افتاد
_زینب حاج قاسم اومده!😍😇😁💪💪💪💪😍😍😍
یک لحظه فقط نگاهش کردم،..
تازه فهمیدم ☺️سردار سلیمانی😍 را میگوید..
و او از اینهمه شجاعت به هیجان آمده بود...☺️😍
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir