#رویای_من
#پارت_6
وقتی در و باز میکنی یک حوض قشنگ وسط حیاطه که دور تا دورش رو گل های رز پر کردن که زحمت کاشت همشون رو امیررضا کشیده.. چون عاشق گل و گیاهه..
سمت چپ حیاط یه باغچه خیلی قشنگه که داخلش یک عالمه گل و گیاه های متفاوت پیدا میشه..
امیررضا آبنماهای مختلف و جالبی توی حیاط زده..
یه تاب سه نفره هم سمت راست حیاط هست که شب ها چهارتایی میشینم روش و حسابی تاب میخوریم..🙃
که تهش با دعوای مامان که میگه: پاشید برید بخوابید😠
هم نماز صبح خواب میمونید هم از درس و دانشگاه؛
بند و بساطمون و جمع میکنیم و میریم داخل..
واسه وارد شدن به خونه باید از سه تا پله بری بالا و بعد وارد یک راه رو میشی..
به انتهای راه رو که میرسی در و باز میکنی و وارد خونه میشی..
یه خونه با حال و پذیرایی بزرگ که آشپزخونه اش کنار در و یکی از اتاق ها هم کنارش که اتاق پدر و مادرم هست..
دو تا اتاقی که در انتهای خونه است اتاق من و دیگری اتاق پسراست...
در کل خونمون زیبا و ساده است..چیدمان و سبکش رو دوست دارم...
اتاق پدر و مادرم هم با یک تخت و میز کار پدرم و کمد چیده شده؛
و اما اتاق پسرا که همیشه جمعه بازاره...
از شلوغی هاش نگم براتون..😱 نفری یک میز و کمد دارن که گاهی هم از کمبود جا وسایلشون به اتاق من منتقل میشه...
#بهقلمسعیدهیدیآزمایی
°`🌿-🕊
『 @jihadmughniyeh_ir 』