eitaa logo
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.4هزار ویدیو
271 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین : @ya_gadimalehsan جهت تبادل به ایدی زیر پیام دهید : @sarb_z_313. خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
_
- - ما مدعیان صف اول بودیم! شهدا را از اخر مجلس چیدند✌️🏿🌿 - -
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
یاسر آن روز انگار تمام گذشته را پیش چشمانش دید. اینکه همه‌اش کنار حسن بوده؛ رفیقی که گرچه برادری ن
آن روزها که هردو برای درس خواندن سخت تلاش می‌کردند و هدفشان مدام جلوی چشمشان بود از پایان کار بی خبر بودند. البته که نمی‌شد فکر مخاطرات راه مهمی که در پیش گرفته بودند، به سراغشان نیاید. اما مردهای نبرد قبل از ورود به میدان مبارزه، خود را برای لحظات سخت آماده می‌کنند؛ برای جانبازی، اسارت و... شهادت. فکر اینکه یکی‌شان شهید شود و آن یکی بماند هم گاه گداری به قلب هایشان نیشتر می‌زد اما آنها در راه خدا از همه چیز خود گذشته بودند. ابراهیم همدیگر بودند و حالا اسماعیل همدیگر شده بودند. کسی چه می‌دانست خدای ارحم الراحمین چقدر عاشق آنهاست! درسشان که در ایران تمام شد راهی وطن شدند. برای حسن که تک فرزند بود، بازگشت به لبنان رنگ و بوی خاصی داشت. در دل مادرانشان هم هیاهو بود. اما جدایی از آنها برای دوستانشان در دانشگاه امام حسین، خیلی سخت بود. همه به شوخی و خنده و اذان‌های زیبای دو رفیق خو گرفته بودند. یاسر و حسن هم به خون گرمی و محبت دوستان ایرانی‌شان عادت کرده بودند. ولی این راهی بود که رفتن لازمه رسیدنش شده بود. پس هرطور شده دوستان از هم جدا شدند اما همدیگر را فرآموش نکردند. 🎈
🕊﴿شهید حسن محمد شریفه (مجتبى)﴾🇱🇧 🌷تاریخ تولد : 1377/11/25 🏡محل تولد : بیروت - لبنان 📿تاریخ شهادت : 1396/05/18 💎محل شهادت : تدمر - سوریه 👨‍👩‍👧‍👦وضعیت تاهل : مجرد 🕌محل مزار شهید : جنوب لبنان - شهرک قنطره
✨- . هرموقع‌میخواست‌ازفضا‌ےِمجازۍ ‌استفاده‌کنہ،حتماًوضو‌میگرفت‌و ‌معتقدبود‌کہ‌این‌فضاآلوده‌است‌و‌ شیطان‌ما‌را‌وسوسہ‌میکند.!.📲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥لحظه خداحافظی شهید پور جلو با دخترش ✍ قلم و زبان قاصر از هر توضیحی در شرح این ویدئوست...
؎○•روزیــازدهـم ᖰ⸼⊑11⊒⸼ᖱ ؎‌○•چلــه زیــارت عــاشورا ؎○•به‌نیت‌شهیـد🇦🇫 《سـیـدحسیــن‌هــاشـمـی》 ؎↻بھ‌‌؏شق‌امامـ‌حسـین‌بࢪاےظهوࢪ فرزند‌حسـین♥
درحالی‌که ما با شط فاصلۀ چندانی نداشتیم، برای برداشتن آب نمی‌توانستیم به آن نزدیک شویم؛ چون به سمت‌مان از آن طرف شط تیراندازی می‌شد. بچه‌ها با این قضیه کنار آمده بودند و بین خودشان می‌گفتند: «رسم فرات همین است؛ کسانی را که نزدیکش هستند، تشنه نگه می‌دارد.» فردا صبح چند ماشین برای انتقال به آنجا آمد؛ چون احتمال هجوم داعش زیاد بود و گاهی هم خانه‌ها را با خمپاره شصت می‌زدند. از مردم خواستیم وسایلی را که می‌خواهند همراه خود ببرند، جمع کنند و بعد سوار ماشین‌ها بشوند. پ.ن:بریده‌ای از کتاب «ابوباران»؛ خاطرات مدافع حرم، مصطفی نجیب از حضور فاطمیون در نبرد سوریه (صفحات 306 و 307) نویسنده: زهرا سادات ثابتی
♥️✋️ دستِ نیاز ما همه بر خاکِ دَرگهَت ای آن که داده‌ای به رضای خدا رضا
--دنیاۍ‌من‌🌎 --آقــاۍ‌من‌♥️ ••اللہم‌‌الجعل‌محیاۍ‌َمحیاۍ‌ِمن ••من‌براۍ‌تو‌گریہ‌میکنم‌تو‌براۍ‌من --آقــاۍ‌من‌🖐🏻 ...♥️