💎حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
کسانی را که نه به زبان، نه در دل و نه در عمل، نسبت به منکرات واکنش منفی ندارند را مردگان زنده نما "میت الاحیاء" معرفی می کند.
📚نهج البلاغه #حکمت_374
❤ بسم رب الشهدا ❤
#داستان_عاشقانه_مذهبی
#قسمت_هشتم
#خوش_ذوقی
#خرید_عقد
💍روز آماده شدن حلقههای ازدواجمان، گفت: «باید کمی منتظر بمانیم تا آماده شود!
« گفتم «آماده است دیگر منتظر ماندن ندارد!»
💯حلقهها را داده بود تا 2 حرف روی آن حک شودZ&A،اول اسم هردومان روی هر دو حلقه حک شده بود....
سپرده بود که به حالت شکسته حک شود نه ساده!
واقعاً از من هم که یک خانمهستم، بیشتر ذوق داشت.
🍃بعدها که خوشپوشی امین را دیدم به او گفتم چرا در خواستگاری آنقدر ساده آمده بودی؟»
به شوخی و به خنده گفت:
«میخواستم ببینم منو به خاطر خودم میخواهی یا به خاطر لباسهام!» (همه میخندیم!)
💕 از این همه اعتماد به نفس بالا حیرت زده شده بودم و کلی با هم خندیدیم.
👗👔خرید لباسهایمان هم جالب بود لباسهایش را با نظر من میخرید. میگفت باید برای تو زیبا باشد!
من هم دوست داشتم او لباسهایم را انتخاب کند.
سلیقهاش را میپسندیدم. عادت کرده بودیم که خرید لباسهایمان را به هم واگذار کنیم.
🎁یکبار با خانواده نشسته بودیم که امین برایم یک چادر مدل بحرینی هدیه خرید.
چادر را که سرم کردم، پدرم گفت:
«به به، چقدر خوش سلیقه!»
👌امین سریع گفت :
«بله حاج آقا، خوش سلیقهام که همچین خانمی همسرم شده!»
حسابی شوخ طبع بود....
🍃وقتی برای خرید لباس جشن عقد رفتیم، با حساسیت زیادی انتخاب میکرد و نسبت به دوخت لباس دقیق بود.
👌حتی به خانم مزوندار گفت :
«چینها باید روی هم قرار بگیرد و لباس اصلاً خوب دوخته نشده!»
فروشنده عذرخواهی کرد...
💕برای لباس عروس هم به آنجا مراجعه کردیم وقت تحویل لباس، خانم مزوندار گفت :
«ببخشید لباس آماده نیست! گلهایش را نچسباندهام!»
با تعجب علت را پرسیدیم ،
گفت :«راستش همسر شما آنقدر حساس است که با خودم فکر کردم خودشان بیایند و جلویایشان گلها را بچسبانم!»
💔امین گفت :«اگر اجازه بدهید چسب و وسایل را بدهید من خودم میچسبانم!»
✳حدود 8 ساعت آنجا بودیم و تمام گلهای لباس و دامن را و حتی نگینهای وسط گلها را خودش با حوصله و سلیقه تمام چسباند!
🌟 تمام روز جشن عقد حواسش به لباس من بود و از ورودی تالار، چینهای دامن مرا مرتب میکرد!
واقعاً خودم مردِ به این جزئینگری که حساسیتهای همسرش برایش مهم باشد ندیده بودم...
💞امین بسیار باسلیقه بود. حتی تابلوهای خانه را میلیمتری نصب میکرد که دقیقاً وسط باشد.
🔆یا مثلاً لامپ داخل ویترین را سفید انتخاب کرد و گفت :
«این نور روی کریستال قشنگتر است!»
✔بالای سینک ظرفشویی را هم لامپهای کوچک ریسهای وصل کرده بود و میگفت «وقت شستن ظرف، چشمهایت ضعیف میشود!»
#داستان_واقعی_شهید_امین_کریمی
ادامه دارد.....
@jihadmughniyeh_ir
°•°•°
بنَفْسي أَنْتَ مِنْ نازِح ما نَزَحَ عَنّا،
جانم به فدای آن غايبی
که از ما دور است، ولی جدا نيست،♥️
| #اللهم_عجل_لولیک_الفرج💓|
| #صبحتون_مهدوی🌹🍂|
زیارتنامه 🌸
به نیت شهید" حاج قاسم سلیمانی "
بسم الله الرحمن الرحیم
| السلامعلیڪیارسولالله
| السلامعلیڪیاامیـرالمؤمنین
| السلامعلیڪیافاطمهالزهـرا
| السلامعلیڪیاحسـنِبنعلے
| السلامعلیڪیاحسـینِبنعلے
| السلامعلیڪیاعلےبنالحسین
| السلامعلیڪیامحمدبنعلے
| السلامعلیڪیاجعـفربنمحمـد
| السلامعلیڪیاموسےبنجعـفر
| السلامعلیڪیاعلےبنموسیالرضاالمرتضے
| السلامعلیڪیامحمدبنعلےِالجـواد
| السلامعلیڪیاعلےبنمحمـدالهادی
| السلامعلیڪیاحسنبنعلیِالعسـڪری
| السلامعلیڪیابقیهالله،یاصـاحبالزمان
| السلامعلیڪیازینبڪبری
| السلامعلیڪیاابوالفضلالعبـاس
| السلامعلیڪیافاطمهالمعصومه
''السلامعلیڪمورحمهاللهِوبرڪاته''
[@jihadmughniyeh_ir]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدایت طنین بهشتی دارد، لبخندت شکفتن گلها را یادمان می آورد، بخوان که در این زمستان سرد دم مسیحاییت جان بهاری می بخشد...🕊❤
@jihadmughniyeh_ir
بسـمربِّالجهــاد
ختـم قرآن هدیه به
شہیـد جہـاد عمـاد مغنیـه♥️
به مناسبت نہمیـن سـالگـرد شہادت🕊
🗓 تاریخ شروع :1402/10/08
⏳مهلت قرائت :20روز(ازامروزتا28دیماه)
🔄لیست در حال بروز رسانی
﷽📖جزء1 :✅✅
﷽📖جزء2 :✅✅
﷽📖جزء3 :✅✅
﷽📖جزء4 :✅
﷽📖جزء5 :✅
﷽📖جزء6 :✅
﷽📖جزء7 :✅
﷽📖جزء8 :✅
﷽📖جزء9 :✅
﷽📖جز10:✅
﷽📖جزء11 :✅
﷽📖جزء12 :✅✅
﷽📖جزء13 :✅
﷽📖جزء14 :✅
﷽📖جزء15 :✅✅
﷽📖جزء16 :✅
﷽📖جزء17 :✅
﷽📖جزء18 :✅✅
﷽📖جزء19 :✅
﷽📖جزء20 :✅
﷽📖جزء21 :✅
﷽📖جزء22 :✅
﷽📖جزء23 :✅✅
﷽📖جزء24 :✅
﷽📖جزء25 :✅
﷽📖جزء26 :✅
﷽📖جزء27 :✅
﷽📖جزء28 :✅
﷽📖جزء29 :✅✅
﷽📖جزء30 :✅✅
براےثبتجزءموردنظرویااعلامتعدادصلوات
بهآیدےزیرمراجعهکنید ⇩
@JihadSoldier_1996🌱
📿تعدادصلوات(فرستادهشده):۱۰۳۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽
✨ هر چقدر توجه به نماز و وقت نماز و حضور قلب بکند ..
@jihadmughniyeh_ir
نماز سکوی پرواز 56.mp3
4.74M
#نماز ۵۶
✍ اگه یه شب از دلتنگی خدا خوابت نبـرد،
اگه همش انتظار یه کُنجِ دِنج رو می کشی که فقط تو باشی و خـدا،
👈یعنی عشـ❤️ـق توی رگهای قلبت جونه زده.
مبـارک باشه رفیـــق
@jihadmughniyeh_ir
❤ بسم رب الشهدا ❤
#داستان_عاشقانه_مذهبی
#قسمت_نهم
#کیف_سنگین_عروس!
💟امین همیشه عادت داشت کیف مرا نگه دارد، میگفت «سنگین است!!»
یادم است در مراسم عروسی هم کیف کوچک مرا نگه داشته بود.
آنقدر این کار را ادامه داد که فیلمبردار شاکی شد و گفت:
«آقای داماد کیف خانمتان را به خودش بدهید. شما داماد هستید!»
امین به او گفت «آخر کیفش سنگین است.» فیلمبردار با عصبانیت گفت:
«این کیف که دیگر سنگینی ندارد!!»
⭐بعدها هرکس زندگی خصوصی مارا میدید برایش سخت بود باور کند مردی با اینهمه سرسختی و غرور، چنین خصوصیاتی داشته باشد. امین همیشه میگفت:
«مرد واقعی باید بیرون از خانه شیر باشد و در خانه موش».
🍃موضوع این نبود که خدایی نکرده من بخواهم به او چیزی را تحمیل کنم یا با داد و بیداد موضوعی را پیش ببرم، خودش با محبت مرا در به اسارت خودش درآورده بود. واقعا سیاست داشت در مهربانیش.
✳معمولاً سعی میکردیم برای هم وقت بگذاریم بسیاری از کارها را با هم انجام میدادیم حل جدول، فیلم دیدن و...دوستانش به خاطر دارند که همیشه امین یک کولهپشتی سنگین با خودش به محل کار میبرد و به خانه میآورد.
✔به او میگفتم «اگر این کوله به درد خانه میخورد بگذار اینجا بماند اگر هم وسایل اداره است با خودت خانه نیاور، کولهات خیلی سنگین است.» چیزی نمیگفت یکی از دوستانش هم که از او پرسیده بود به او گفته بود خانه ما کوچک است همسرم اذیت میشود کتابهای من را جا به جا کند.
👌امین از آنجا که برای زمانهایش برنامهریزی داشت، میخواست اگر فرصتی در محل کار پیش آمد مطالعه کند و اگر لحظهای در خانه فرصتی پیش آمد از آن هم بینصیب نماند.
💟علاقه عجیبی به زن و زندگی داشت و واقعاً وابستگی خاصی به هم داشتیم، شاید بیش از حد....
✔حتی بعد از عروسی هم خرید هدایایش ادامه داشت.
اصلاً اگر دست خالی میآمد با تعجب میپرسیدم برام چیزی نخریدی؟! میگفت «فکر میکنی یادم میرود برایت هدیه بخرم؟ برو کولهام را بیاور...»
حتماً چیزی در کولهاش داشت؛ مجسمه، کتاب، پاپوش یا هر چیز دیگر... خیلی زیاد وابستهاش بودم.
#داستان_واقعی_شهید_امین_کریمی
ادامه دارد.....
@jihadmughniyeh_ir
📌امر به معروف والدین
✍🏻 پرسش: امر به معروف و نهی از منکر درمورد والدین جایز است؟
💬 پاسخ : در صورتى كه شرائط امر به معروف و نهى از منكر موجود باشد در وجوب آن فرقى نيست بين امر و نهى والدين يا غير اينها.
#امر_به_معروف
#آیت_الله_وحید_خراسانی
@jihadmughniyeh_ir
°•°•°
گفته بودم،..
چو بیایی غمِ دل باتو بگویم،
چه بگویم که غم از دل برود،
چون تو بیایی ...
، یامولایییاصاحبالزمان💕|
مَتى تَرانا وَ نَراكَ...🌿
سلام| #صبحتون_مهدوی🤍✨|
@jihadmughniyeh_ir
زیارتنامه 🌸
به نیت شهید" حاج قاسم سلیمانی "
بسم الله الرحمن الرحیم
| السلامعلیڪیارسولالله
| السلامعلیڪیاامیـرالمؤمنین
| السلامعلیڪیافاطمهالزهـرا
| السلامعلیڪیاحسـنِبنعلے
| السلامعلیڪیاحسـینِبنعلے
| السلامعلیڪیاعلےبنالحسین
| السلامعلیڪیامحمدبنعلے
| السلامعلیڪیاجعـفربنمحمـد
| السلامعلیڪیاموسےبنجعـفر
| السلامعلیڪیاعلےبنموسیالرضاالمرتضے
| السلامعلیڪیامحمدبنعلےِالجـواد
| السلامعلیڪیاعلےبنمحمـدالهادی
| السلامعلیڪیاحسنبنعلیِالعسـڪری
| السلامعلیڪیابقیهالله،یاصـاحبالزمان
| السلامعلیڪیازینبڪبری
| السلامعلیڪیاابوالفضلالعبـاس
| السلامعلیڪیافاطمهالمعصومه
''السلامعلیڪمورحمهاللهِوبرڪاته''
[@jihadmughniyeh_ir]
໑♥️⛓
•
.
چشم و دل ،
دانے چہ خواهند این حوالے؟
بودنت را ، دیدنت را،
قانعام ، حتے ڪمی...!🙃
💌¦↫#روزتون_شہدایۍ🕊✨
📿¦↫#شہیدجھادعمادمغنیھ💛!
@jihadmughniyeh_ir
°•°•°
"هر چیزی که به بقیه میدیم با سودش به خودمون برمیگرده"☘
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالوهوای گلزار شهدای کرمان در روزهای نزدیک به سالگرد شهادت سردار سلیمانی
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرم امیرالمومنین (ع) آذینبندی شد🕊❤
همزمان با نزدیک شدن به ولادت باسعادت حضرت زهرا (س) حرم امیرالمومنین (ع) آذینبندی شد.
@jihadmughniyeh_ir
نماز سکوی پرواز 57.mp3
4.21M
#نماز ۵۷
✍ از ۲۴ ساعتِ روز
لحظه نماز، کلیدی ترین لحظه، تویِ سعادت و شقاوت دنیا و آخرتتـــــه‼️
حواست باشـ👈ـه رفیق؛
اگه نمازت بالا نَـــرِه : تموم أعمال دیگه ات نابود میشن.
@jihadmughniyeh_ir
❤ بسم رب الشهدا ❤
#داستان_عاشقانه_مذهبی
#قسمت_دهم
#همسرمن_کلفت_نیست
💕 امین روزها وقتی از ادراه به من زنگ میزد و میپرسید چه میکنی اگر میگفتم کاری را دارم انجام میدهم میگفت:«نمیخواهد! بگذار کنار، وقتی آمدم با هم انجام میدهیم.»
میگفتم :«چیزی نیست، مثلاً فقط چند تکه ظرف کوچک است»
میگفت:«خب همان را بگذار وقتی آمدم با هم میشوریم!»
💟 مادرم همیشه به او میگفت «با این بساطی که شما پیش میروید همسر شما حسابی تنبل میشود ها!»
امین جواب میداد«نه حاج خانم! مگر زهرا کلفت من است. زهرا رئیس من است.»
🍃به خانه که میآمد دستهایش را به علامت احترام نظامی کنار سرش میگرفت و میگفت «سلام رئیس.»
⭐عادت داشتم ناهار را منتظرش بمانم، صبحانه را دیرتر میخوردم.
اوایل به امین نمیگفتم که ناهار نخوردم، ناراحت میشد.
وقتی به خانه میآمد با هم ناهار میخوردیم. حدود 5-4 وقت ناهار ما بود. خیلی لذت داشت این منتظر بودنش.
⭐ حتی ماه رمضان افطار نمیخوردم تا او بیاید. امین هم روزهاش را باز نمیکرد تا خانه. پیش آمده بود که ساعت 11-10 افطار خورده بودیم. واقعا لذتبخش بود این با هم بودنمان.حتی عادت داشتیم در یک بشقاب غذا بخوریم که در تمام این مدت کوتاه زندگی هیچگاه ترک نشد حتی در میهمانیها...
✳امین ابهت و غرور خاصی داشت و واقعاً هر کس بیرون از خانه او را میدید تصور میکرد آدم بسیار جدی و حتی بد اخلاق است. وقتی پایش را از خانه بیرون میگذاشت کلاً عوض میشد...
🌸اما در خانه واقعاً آدم متفاوتی بود.تا درِ خانه را باز میکرد با چهره شاد و روی خندان، شروع به شیطنت و شوخی میکرد.
🌹آخر شب هم خوردنیهای مختلف میآوردیم و تا نیمههای شب فیلم و سریال و ... نگاه میکردیم. همان زمانها هم با خودم میگفتم چقدر به من خوش میگذرد و چقدر زندگی خوبی دارم... واقعا هم همینطور بود. من با داشتن امین، خوشبختترین زن دنیا بودم..
@jihadmughniyeh_ir