فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمری است گفته ایم
فقط یا علی مدد
آری مدد ز غیر تو ننگ است یا علی
#عید_غدیر
‹ 📸 ›
.
.
غدیر،یڪتاریخاست!
تاریخےڪه
ابتدایشمدینـهاست؛
میانشڪربلاو
انتھایشظھور ،
وامروزتنھـاوارثِغدیـر
مھـدےموعوداست...
『عیـدتـونمبـارکعشـقجـانم』
السَّلامُعَلَیکیاخَلیفَةَاللهِفےارضِھ^^!
‹ ↵#سلامباباجان🌤 ›
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
໑♥️⛓
•
.
مـٰامسلمـٰانِغدیریـمومسلمـٰانِعلۍ؏
رسـتگارانِجهـٰانَنـدغلامـٰانِعلۍ؏ . .💚!'
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوچهل_وچهار
دلمان را زیر و رو کرده بود...
#محافظت_ازحرم حضرت سکینه(س) در داریا با حزبالله لبنان😍✨ بود..
و مصطفی از طریق دوستانش هماهنگ کرد تا با اسکورت نیروهای حزبالله به زیارت برویم...☺️✨💚💞😍
فاطمه در آغوش من👧🏻 و زهرا روی پای مصطفی👶🏻 نشسته بود..
و میدیدم قلب نگاهش برای حرم حضرت سکینه(س) میلرزد..✨💚
تا لحظه ای که وارد داریا شدیم...
از آن شهر زیبا، تنها تلی از خاک مانده😢 و از حرم حضرت سکینه(س) فقط دو گلدسته شکسته😥😢 که تمام حرم را به خمپاره بسته.. و همه دیوارها روی هم ریخته بود...
با بلایی که سر سنگ و آجر حرم آورده بودند، میتوانستم تصور کنم با قبر حضرت چه کرده اند.. 😢😥
و مصطفی دیگر نمیخواست..
آن صحنه را ببیند که ورودی حرم رو به جوان محافظمان خواهش کرد
_میشه برگردیم؟😢😠
و او از داخل حرم باخبر بود..
که با متانت خندید😊😁 و رندانه پاسخ داد
_حیف نیس تا اینجا اومدید، نیاید تو؟😊🕌
دیدن حرمی که به ظلم تکفیری ها زیر و رو شده بود،طاقتش را تمام کرده..و دیگر نفسی برایش نمانده بود..
که زهرا را از آغوشش پایین آورد و صدایش شکست
_نمیخوام ببینم چه بلایی سر قبر آوردن!😢😠✋
و جوان لبنانی😊 #معجزه این #حرم را به چشم دیده بود که امیرالمؤمنین(ع) را به ضمانت گرفت
_جوونای #شیعه و #سنی #تاآخرین نفس از این حرم #دفاع کردن، اما وقتی همه شهید شدن، امام علی(ع) #خودش از حرم دخترش دفاع کرد!😊✨✌️
و دیگر فرصت پاسخ به مصطفی نداد.. که دستش را کشید و ما را دنبال خودش داخل خرابه حرم برد..
تا #دست_حیدری امیرالمؤمنین(ع)💪را به چشم خود ببینیم...
بر اثر اصابت خمپاره ای،...
گنبد از کمر شکسته و با همه میله های مفتولی و لایههای بتنی روی ضریح سقوط کرده بود،..😧😧😧
طوری که تکفیری ها دیگر حریف شکستن این خیمه فولادی نشده.. 😍😧و هرگز دستشان به قبر مطهر حضرت سکینه(ع) نرسیده بود...
مصطفی شب های زیادی از این حرم دفاع کرده..
و عشقش را هم #مدیون حضرت سکینه (س) میدانست...
که همان پای گنبد نشست..
و با بغضی که گلوگیرش شده بود،😍😢 رو به من زمزمه کرد
_میای تا #بازسازی_کامل این حرم داریا بمونیم بعد برگردیم زینبیه؟😍😢
دست هر دو دخترم در دستم بود،..
دلم از عشق حضرت زینب (س) و حضرت سکینه (س) میتپید.. 💚✨🕌🕌✨
و همین عطر خاک و خاکستر حرم مستم کرده بود..
که عاشقانه شهادت دادم
_اینجا میمونیم😍 و به کوری چشم داعش و بقیه تکفیری ها این #حرم رو #دوباره_میسازیم ان شاالله!😍💞💚✨🕌😢
"پایان"
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
سفر پر ماجرا 11.mp3
6.63M
#سفر_پرماجرا ۱۱
✍دلت را
به عبادات و خیراتت قُرص نکن!
بتــرس❗️
نکند امانت دار خوبی نباشی،
و لحظه ی رفتن؛
قلبت مطمئن و روحت دارا نباشد
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
••↳💛🌿|
تـوهـزار سـال اسـت که منتـظـری؛
و مـن هنـوز جـایِ سـرباز،
سَـربـارت بودهام...!
کسـرِ همین یک نقطه
دنیا را بهم میریـزد! :)
•
.
السلامعلیڪیاخلیفةاللهفےارضھ..✋🏻-
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
「❤️🩹🪴」
•
.
تمامنشدنیاستحِس
• بینهــــایَت •
دوستداشتنِتُــــــو
همـراه آسمانے مـن
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_اول
حسابی کلافه شده بودم.
نمیفهمیدم که جذب چه چیز این آدم شدن.
از طرف خانمها چند تا خواستگار داشت، مستقیم بهش گفته بودن.
اون هم وسط دانشگاه😐
وقتی شنیدم گفتم چه معنی داره یه دختر بره به یه پسر بگه باهام ازدواج کن.😑
اونم با چه کسی!
اصلاً باورم نمیشد.
عجیبتر اینکه بعضی از آنها حتی مذهبی هم نبودند..☹️
به نظرم که هیچ جذابیتی در وجودش پیدا نمیشد..!
براش حرف و حدیث درست کرده بودند!
مسئول بسیج خواهران ، تأکید کرد وقتی زنگ زد کسی حق نداره جواب تلفن رو بده😬
برام اتفاق افتاده بود که زنگ بزنه و جواب بدم باورم نمیشد این صدا صدای اون باشه بر خلاف ظاهر خشک و خشنش با آرامش حرف میزد تن صداش موج خاصی داشت.
از تیپش خوشم نمیومد دانشگاه را با خط مقدم جبهه اشتباه گرفته بود.😒
شلوار شش جیب پلنگی گشاد میپوشید و پیراهن بلند یقه گرد سه دکمه و آستین بدون مچ، که مینداخت روی شلوار.
توی فصل سرما با اورکت سپاهیش تابلو بود😑
یه کیف برزنتی کوله مانند یه وری مینداخت روی شونش ، شبیه موقع اعزام رزمنده های زمان جنگ میشد😂
راه که میرفت کفشش رو روی زمین میکشید. ابایی هم نداشت در دانشگاه سرش را با چفیه ببندد.
#رمان_شهید_محمدحسین_محمدخانی ✨
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
سفر پر ماجرا 12.mp3
6.94M
#سفر_پرماجرا ۱۲
💠بدون خودشناسی،
داشتن اعتقادی محکم
که تا قیامت، پشتوانه ای برای نجات مان باشد؛ محال است.
✔️هَراسِ مرگ، اعتقادت را می دُزدَد
@ostad_shojae
هدایت شده از عمو روحانی_فرمنش
🔴 شما هم برنده جایزه هستید🤗
🎁 بدون قرعه کشی
🎁تابلو فرش متبرک حرم امام حسین(ع)
🎁تابلو فرش متبرک رضوی
🎁هدایای نقدی
🎁هدیه شارژ
💫 مهلت مسابقه پنجشنبه ۷ تیر ماه
🔰توضیح مسابقه: ( سنجاق شده )
لینک را بزنید و وارد کانال شوید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2655780955C40fcd782c5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️به پزشکیان رأی دادی، رأیتو گردن بگیر
بدون اگه به پزشکیان رأی بدی انتخابت
تکرار هشت سال دولـــت روحانیـه، قبل
از ایـنکه رأی بدی گردنگیرتو درست کن👌
🌹شهدای مظلوم مدافع امنیت و حرم👇
@shohadaymazlum
‹ 📸 ›
.
.
هرچند،کمیفرجتمناکردم...
آقازِسرِخودم،توراواکردم...
شرمندهامایعزیزِزهرا،امّا،
باواژهیانتظار،بَدتاکردم...
چونمرد،نبودهاممنآقا،پایَت...
هرلحظهنهادهام،توراتنهایَت...
شرمندهامازغیابِتو،میدانم،
تقصیرِمناست،ایننبودنهایَت...
"الّلهُــــــمَّعَجِّــــــللِوَلِیِّکَـــــ الْفَـــــــــرَجْ"
تعجیلدرفرجآقاامامزمانصلوات
التماس دعا
السَّلامُعَلَیکیاخَلیفَةَاللهِفےارضِھ^^!
‹ ↵#سلامباباجان🌤 ›
•
.
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
<🌧🌱>
یازده سالـه بود و کنجکـاو☺️!
دوسـت داشـت آچـار فرانسـه باشد
و مهارت هـای فنـی اش بسـیار 🔩! ..
به حـاج رضوان گفت که میخواهـد کـار با نـرم افـزار هاے پیشرفتـه را یاد بگیـرد و
پـدرش مثل همیشه
یاریـگرش شد برای پیشرفت☝️🏻🌿!
از طریق شبکه المنار براے فراگیرے برخے توانایےهاے فنے از جمله آشنایے با نرم افزارهاے پیشرفته و نحوه استفاده از آنها به سوریه رفت ✨.
همشـــاگردی هایـش سال ها از خودش بزرگتـر بودند؛
امـا بزرگـی به جثه فهم آدمـی است
و جهاد بزرگ بـود💕!
زمانے که استاد برگزارے کلاس مذکور در حال توضیح و شرح نحوه بهره بردارے و استفاده از نرم افزارهای پیشرفته بود ، دل دل میکـرد حرفش را بگوید یا نه !
میترسـید به استادش بیاحتـرامی شود🍃 ..
دل به دریا میـزند و مے گوید:«ببخشید استـاد!
ادامه دارد . .
🧡⃟🔗¦↫ #جہادشناسے🌿قسمت¹
🎙⃟🔗¦↫#کـتاب_آقـازاده_مقـاومت✨
ـ ـ ـ ـ ـــــــــــ ـ ـ ـ ـ
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📞تـــــــماسی از بـــــــهشت😭
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_دوم
از وقتی پام به بسیج دانشگاه باز شد بیشتر میدیدمش به دوستام میگفتم:
این یارو انگار با ماشین زمان رفته وسط دهه شصت پیاده شده و همون جا مونده😑
به خودشم گفتم..!
اومد اتاق بسیج خواهران پشت به ما رو به دیوار نشست . اون دفعه رو خودخوری کردم😤
دفعه بعد رفت کنار میز که نگاش به ما نیفته😐
نتونستم جلوی خودمو بگیرم بلند بلند اعتراضم رو به بچهها گفتم.
ینی به در گفتم تا دیوار بشنوه😁
زور میزد جلوی خندش رو بگیره.
معراج شهدای دانشگاه که انگار ارث پدرش بود هر موقع میرفتیم با دوستش اونجا میپلکیدند😒
زیرزیرکی میخندیدم و میگفتم بچهها باز هم دار و دسته محمد خانی
بعضی از بچههای بسیج با کارو کردارش موافق بودند بعضی هم مخالف.
بین مخالفان معروف بود به تندروی کردند اما همه ازش حساب میبردن ..
برای همین ازش بدم میومد فکر میکردم از این آدمهای خشکه مقدسِ از اون طرف بام افتاده است😖
اما طرفدارزیاد داشت.
خیلیها میگفتند: مداحی میکنه، هیئتیه،میره تفحص شهدا، خیلی شبیه شهداست!
اما توی چشم من اصلاً اینطور نبود . با نگاه عاقل اندر سفیهی به آنها میخندیدنم که این قدر هاهم آش دهن سوزی نیست 🙄
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
سفر پر ماجرا 13.mp3
6.88M
#سفر_پرماجرا ۱۳
✍هر قدر، به رابطه خودت با خدا،
بیشتر رسیدگی کنی؛
هراس لحظه ی انتقال،
کمتر تو را لمس خواهد کرد!
💞چون یقین داری؛
به آغوشِ دوست صمیمی ات بازمی گردی
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir