eitaa logo
🇮🇷شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
272 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین @HENAS_213 تبادل: @Jahad_256 خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگینامه و خاطرات 3⃣1️⃣ جشن تولد يكی از دوستانمان بود با تصميم گرفتيم با هم برويم و برايش كادو بخريم من به يكی از بهترين پاساژ ها رو برای خريد معرفی كردم که به انجا برويم اما مخالفت كرد و از من خواست كه به يكی از مغازه ها برای خريد كردن برويم. وقتی رسيديم ديدم كمی چهرش درهم رفت و سرش پايين بود از او سوال كردم اتفاقی افتاده ؟ گفت دلم ميگيرد وقتی جوانان را اينگونه ميبينم ديدم نگاهش به ان سمت خيابان رفت. چند دخترو پسر مشغول شوخی باهم و حركات سبكانه ای بودن، دستش را روی شانه ام گذاشت وگفت برويم. به داخل مغازه رفت وسريع چيزي برای هديه انتخاب كرد و برگشتيم. در داخل ماشين سرش پايين و زياد حرف نميزد مگر اينكه من با او صحبت ميكردم و او پاسخ دهد شب هنگامی كه ميخواستيم به مهمانی برويم ناگهان او را جلوی در خانه خود ديدم و پرسيدم اينجا چيكار ميكنی ؟ من فكر ميكردم رفتی!؟ گفت من نمياييم ولی از طرف من هديه را به او بده و تبريک بگو از او علت اينكار را سوال كردم گفت شنيدم جايي كه تولد را گرفته اند مكان مناسبی برای شركت ما نيست ما ابروی و جوانان اين راهيم آنوقت خودمان نامش را خراب كنيم؟! راوی : یکی از دوستان شهید پی نوشت : حیا داشته باشیم ! همین … والبته آبروی دینمون هم حفظ کنیم ، چون مردم به دین نگاه میکنند و علاقه پیدا میکنند... مثل باشیم. @jihadmughniyeh_ir
زندگینامه و خاطرات 3⃣2⃣ 🔰 سجاده آسمانی این یک سجاده معمولی است؛ شاید هم نیست! چون از روی این سجاده یک روزی پنج نوبت اوج می‌گرفت و به می‌رفت.. نیمه‌شب‌ها همین سجاده شاهد سوز مناجات عاشقانه آن جوان مجاهد بود.. در سجده بعد از هر نماز، شبنم اشک زلال آن جوان مخلص از روی گونه‌های چون برگ گلش بر روی همین سجاده می‌غلتید.. پیشانی نورانی‌اش بر روی همین مهر فرود می‌آمد.. بند بند انگشتان دستش دانه‌های همین تسبیح را لمس می‌کرد.. این یک سجاده معمولی نیست.. بُراقی است که را به عرش می‌بُرد.. سجاده‌ای است که آن را از هدیه گرفته بود، و همیشه در گوشه اتاقش گسترده بود.. کهف حصینی بود که هر روز بارها در فرصت خلوت با به آن پناه می‌برُد.. كاش ما هم براى خودمان چنين مأمن و پناه‌گاهى براى خلوت با خدا داشته باشيم.. @jihadmughniyeh_ir
زندگینامه و خاطرات 3⃣3⃣ به فوق العاده علاقه داشت، در بسياری از كارها به خصوص دينش از كسب تكليف ميكرد،او تمام اين و و را از گرفته بود. ⁉️ اكنون اين براي ما سوال است كه چگونه به رسيد!؟ جواب اين سوال بسيار واضح است همه ی اينها را از داشت، كه و او بود در و دوستش بود در شادی و غم و ياور و همدردش بود در سختی ها، اون شــدن امــروزش را مديون است. @jihadmughniyeh_ir
891.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زندگینامه و خاطرات 3⃣4⃣ گاهی در جمع دوستانمان اگر از بچه ها حرفی ناشایست میشنید با همان خنده اش به آنها متذکر میشد ، همیشه هرکجا بود تا صدای را میشنید را میخواند ، حتی گاهی اوقات در جلسه در حین حرف زدن که بود تا صدای به گوشش میرسید انگار که در گوشش صدایش کردند، به آرامی بلند میشد و از همه ما میخواست اول را بخوانیم و بعد به کار ادامه دهیم. @jihadmughniyeh_ir
زندگینامه و خاطرات 3⃣5⃣ هر زمانی را که مناسب می دید برای دوستان خود جلسه ای می گذاشت و با آن ها سخن میگفت. او شخصی بسیار بود و همگان به این اذعان داشتند. وی در عین و ، شخصیتی بسیار و داشت. تنها در امور و مسائل محدود نمی شد بلکه در تمامی زمینه ها از این استفاده می کرد . 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jihadmughniyeh_ir
به کدام روشنی جز لبخند بی‌منّتت گِره بزنم روزم را...؟! تا چشم کار می‌کند جای تــو خالی‌ست... 🔰کانال قرارگاه فرهنگی مجازی🔰 •••✾شهید جهاد عماد مغنیه✾••• @jihadmughniyeh_ir
زندگینامه و خاطرات 3⃣6️⃣ جــوان بســيار باحــيايے بود . در زنــدگی بسيار ســخت اســت آن هم براي يــك جوان و . همــيشه وقتے مــيرفتيم بيرون ســرش پاييــن بود دائم و سريــع هم كــارش را انجام ميداد كه برويم و زياد در اين فضاها نمی ماند، مهمانی كه ميرفتيم يا در جــمعے اگر حضور داشت لبخند دائم بر لب هاش بود اما با همان چهره مهربان و خندان دينش را حفظ ميكرد.. گاهی در جمع دوستانمان اگر از بچه ها حرفي ناشايست ميشنيد با همان خنده اش متذکر میشد. 🔰کانال قرارگاه فرهنگی مجازی🔰 •••✾شهید جهاد عماد مغنیه✾••• @jihadmughniyeh_ir
اۍشہیــدان! مــا را دنیــا و بازےهای مڪررش فریــب داده... ما اسیر شدیم! اسیر نفســـمان اسیر شیطـان اسیر شدیــم شہدا... برایــماݩ دســٺ به دعا بردارید قرار بود مہدی‌فاطمہ را یاری کنیـم اما.... اسیـر شدیــم... 🔰کانال قرارگاه فرهنگی مجازی🔰 •••✾شهید جهاد عماد مغنیه✾••• @jihadmughniyeh_ir
زندگینامه و خاطرات 3⃣7⃣ نیز مانند همرزمانش شبانه روز میکرد. آنها همه زندگیشان با گره خورده ، معنی دیگری برای زندگی متصور نیستند. شاید صبح که از خواب بیدار می شوند در حال هستند تا شب که میخوابند. این را افتخار می دانستند که از راه و پرچمی که بلند کرده است کنند. را برای رسیدن به (ره) میدانست. کسی که (ره) را هدف قرار دهد دیگر برایش فرقی نمیکند در کدام کشور باشد و کند ، تفکر همه بچه های هم همین بود. 🔰کانال قرارگاه فرهنگی مجازی🔰 •••✾شهید جهاد عماد مغنیه✾••• @jihadmughniyeh_ir
در قهقهه مستانه‌شان و در شادی وصل‌شان عند یُرزقونند ... 🔰کانال قرارگاه فرهنگی مجازی🔰 •••✾شهید جهاد عماد مغنیه✾••• @jihadmughniyeh_ir
2.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خط الموت على ولد ادم مخط القلاده على جيد الفتاه وخير لي مصرع انا ملاقيه الا من لحق بی استشهد و من تخلف عن الركب لم يبلغ الفتح. مـــــࢪگ بـࢪ گـردن آدمـۍ کشـیده شـده اسٺ همـانند گـردن بنـد بـࢪ گـردن دخـٺـران، بـرای من راهۍ در نـظر گـرفته شده اسـت هـــــر کس به من بـپـیوندد شہـید خـۅاهـد شد ۅ هـࢪ ڪس ࢪۅۍ بـرگـرداند ضـرر خواهد كڔد. 🔰کانال قرارگاه فرهنگی مجازی🔰 •••✾شهید جهاد عماد مغنیه✾••• @jihadmughniyeh_ir
زندگینامه و خاطرات 3⃣9⃣ خاطره ای از بحث که می شود می گوید: مادر من یک زن فوق العاده است. خبر بابا که رسید رفت و دو رکعت نماز خواند. همه ما را آرام کرد. بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند وقتی دید در مواجهه با پیکر بابا بی تاب شده ایم خطاب به بابا گفت: الحمدلله که وقتی شدی کسی خانواده ات را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نمی کند. همین یک جمله ما را آنقدر خجالت داد که آرام شدیم. بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشییع برگزار می شد یک ساعت در قبری که برای بابا آماده کرده بودند ماند و قرآن و زیارت عاشورا خواند ... خبر را هم که شنید همین طور .... دلم سوخت وقتی دیدمش ... مثل شده بود ... خون ها را شسته بودند ولی جای زخم ها و پارگی ها بود ... جای کبودی و خون مردگی ها ... تصاویر و بابا و با هم یکی شده بودند و یک لحظه به نظرم رسید من دیگر نمی توانم تحمل کنم... باز مادر غیر مستقیم من و مصطفی را آرام کرد، وقتی صورت را بوسید ، گفت : ببین دشمن چه بلایی سر آورده .... البته هنوز به ارباً اربا نرسیده .. «لا یوم کیومک یا اباعبدالله » باز خجالت آراممان کرد . 🔰کانال قرارگاه فرهنگی مجازی🔰 •••✾شهید جهاد عماد مغنیه✾••• @jihadmughniyeh_ir