eitaa logo
🇮🇷شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
272 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین @HENAS_213 تبادل: @Jahad_256 خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
با اینکه بخاطر جانبازی پدر از رفتن به سربازی بودند ولی با علاقه به سربازی رفتند و در خدمت کردند، چون اعتقاد داشتند که با تحمل سختیها باید مرد شد‌. ایشان و شوخ طبع بودند، الوضو و الذکر بودند، شبها قبل از خواب سوره واقعه می‌خواندند و صبح ها ایشان ترک نمیشد، به نماز و جماعت و به نماز جمعه اهمیت زیادی می‌دادند، عاشق و مطیع امر رهبری بودند. کلام شهید بزرگوار: اگر می‌خواهید زندگی کنید، برای خدا زندگی و اگر خواستید بمیرید برای و در راه او جان بدهید. شهید مدافع حرم @jihadmughniyeh_ir
🌸🍃 💢 : ✍ ای آقا و مولای ما، برای ما نزد خدای متعال طلب کن که ما تا در راه ایستادیم و بزرگترین آرزوی ما در این راهِ پر از قربانی و فیض و سرور این است که خود و ارواحمان را فدای این خط سازیم؛ در زیر پرچم و با چتر پیروزی متعال. @jihadmughniyeh_ir
🇮🇷شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
🌸🍃🕊🌸🍃🕊🌸🍃🕊 💠 زندگی نامه #شهید_ادواردو_آنیلی #قسمت 1⃣ ♨️ شهید #ادواردو_آنیلی (که بعد از مسلمان شدن
🌸🍃🕊🌸🍃🕊🌸🍃🕊 💠 زندگی نامه 2⃣ 💢 شرح مسلمان شدن و معجزه ♨️ شرح شدنش را چنین می‌گوید: «زمانی که در دانشگاه نيويورک درس می خواندم، یک روز در کتابخانه قدم می‌زدم و کتاب‌ها را نگاه می‌کردم چشمم افتاد به و کنجکاو شدم که ببینم در چه چیزی آمده است. آن‌را برداشتم و شروع کردم به ورق زدن و ر ا به انگلیسی خواندم، احساس کردم این کلمات، کلمات نورانی است و نمی‌تواند گفته بشر باشد، اين بود که بسيار تحت تاثیر قرار گرفتم اين شد که آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را می‌فهمم و قبول دارم.» 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ♨️ اولین آشنایی با و ایران از طریق یکی از مصاحبه‌های دکتر ، رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در ایتالیا (در سال‌های ۵۸ تا۶۱) بوده که از طريق تلويزيون ايتاليا پخش شده که پس از شنيدن اين مصاحبه برای دیدار با وی به سفارت ايران در ايتاليا مراجعه کرده و همين باعث ارتباط با ايران شد. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 💯 درباره اولین ملاقاتش با مي‌گويد: «بعد از یک میزگرد مطبوعاتی که برگزار کردیم به عنوان رایزن مطبوعاتی سفارت ایران، یک روز یک‌شنبه در حالی که من در اقامتگاه سفارت بودم، دربان سفارت گفت که یک جوان ایتالیایی آمده و می‌خواهد شما را ببیند. من هم گفتم اگر می‌شود به او بگویید فردا برای ملاقات بیایند. ولی بعد از لحظاتی دربان سفارت دوباره زنگ زد که این جوان می‌گوید هر در بسته‌ای را می‌گشاید. من هم گفتم در را باز کنند و خودم هم رفتم به استقبالش. جوان قد بلند لاغری بود که با یک موتور گازی کهنه آمده بود و خودش را معرفی کرد. من بدون این‌که انتظار جواب مثبتی از او داشته باشم، از او پرسیدم که شما با خانوادهِ معروف نسبتی دارید و او گفت که من پسرش هستم. گفتم تو اگر واقعا پسر هستی پس چرا با این موتور دست دوم آمده‎ای؟ گفت این مال نگهبان‎مان است و من با این آمده‎ام تا شناخته نشوم. من مصاحبه شما را دیدم و هستم، گفتم چه زمان شدی؟ گفت چهار سال قبل. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ♨️ وی مي‌افزايد: « شرح شدنش را برايم گفت و درخواست کرد که با هم دوست باشیم، از آن به بعد هر وقت که به شهر رم می‎آمد - منزلش در شهر تورینو بود - به من هم سر می‎زد. و چند جلسه از ديدارهايمان نگذشته بود که شد.» 💯 مي‌گويد: «وقتی برایش راجع به توضیح دادم، مشتاق شد و بعد از شدن و ذکر ، نام او را « » گذاشتیم. بار اول که به ایران آمد، خدمت حضرت (ره) رفت. در آن ملاقات، حضرت ‎الله_خامنه‎ای، آقای ، و حضور داشتند.»  🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ♨️ چند بار به ایران سفر کرده و زیارت حرم (ع) مشرف شده بود. در یکی از این سفرها در هفتم فروردین 1360 در به امامت شرکت می‌کند. 💯 در همین سفر با بنيان‌گذار ايران دیدار کرده و حضرت پیشانی را می‌بوسد. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ♨️ با اینكه به دلیل موقعیت مالی و سیاسی خانوده‌اش با بسیاری از سیاسی و مذهبی جهان ملاقات كرده بود، در ملاقات با حضرت (ره) به شدت شیفته سادگی، عظمت و معنویت ایشان شده بود. این ارتباط عملاً مسیر زندگی را عوض كرد. 💯 خبرنگار روزنامه لاستامپا ایتالیا می‌گوید: «وقتی از ملاقاتش با حضرت امام(ره) و تحت تاثیر قرار گرفتنش صحبت می‌كرد، من احساس كردم كه (ره) او را سحر كرده است. @jihadmughniyeh_ir
: آقا، برادر عزیز، توجیه غیرشرعی خودتان رانکنید یک موقع میبینی انسان می خواهد یک عملی انجام بدهد، هی خودش را می کند و میخواهد به یک شکلی خودش را راضی کند. 🔰در انسان دو هست..یکی می کشد به طرف شیطان یکی می کشد به طرف . انسان باید خودش موقعی که یک تصمیم گرفت، خدای خودش را در نظربگیرد. 🎤سخنرانی درروز۳خرداد۶۱ 📚منبع:کتاب ذوالفقارص۵۳ ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/jihadmughniyeh_ir
🇮🇷شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
بیوگرافی #شهید_جهاد_مغنیه 8 شهید جهاد مغنیه بارها در مناسبت های مختلف به بالای منبر میرفت و #سخنر
بیوگرافی 9 ....چرا که آنها به وسیله در راه صعود کرده اند و به زندگی🤗ونشاط وبشارت دست یافتند؛ زندگی که جز کسی که ابرها از دیدگانش کنار رفتند آنرا احساس نمیکند😉،از این رو آنچه را که کسی ندیده میبیند🤩و آنچه را که به کسی خطور نکرده به قلب وی خطور میکند😌. @jihadmughniyeh_ir
زندگینامه و خاطرات 3⃣2⃣ 🔰 سجاده آسمانی این یک سجاده معمولی است؛ شاید هم نیست! چون از روی این سجاده یک روزی پنج نوبت اوج می‌گرفت و به می‌رفت.. نیمه‌شب‌ها همین سجاده شاهد سوز مناجات عاشقانه آن جوان مجاهد بود.. در سجده بعد از هر نماز، شبنم اشک زلال آن جوان مخلص از روی گونه‌های چون برگ گلش بر روی همین سجاده می‌غلتید.. پیشانی نورانی‌اش بر روی همین مهر فرود می‌آمد.. بند بند انگشتان دستش دانه‌های همین تسبیح را لمس می‌کرد.. این یک سجاده معمولی نیست.. بُراقی است که را به عرش می‌بُرد.. سجاده‌ای است که آن را از هدیه گرفته بود، و همیشه در گوشه اتاقش گسترده بود.. کهف حصینی بود که هر روز بارها در فرصت خلوت با به آن پناه می‌برُد.. كاش ما هم براى خودمان چنين مأمن و پناه‌گاهى براى خلوت با خدا داشته باشيم.. @jihadmughniyeh_ir
❤️تــــــو امیـــدِ منـــــی❤️ @jihadmughniyeh_ir 💫
~🕊 ^'💫'^ ⚘هیچ وقت مانع رفتنش نشدم، دلتنگش بودم اما ته دلم راضی بودم به شهادتش، واقعا حقش بود. خودشم همیشه بهم میگفت اگه شما و مامان راضی نباشید من هیچ وقت نمیشم. ⚘وقتی که میرفت بهش گفتم من نگران محمدامین هستم؛ اون خیلی کوچیکه اگه شهید بشی چی به سرش میاد! گفت: خانم نگران نباش، اگه روزی من نباشم سرپرستش میشه، کلی هم قوم و خویش معنوی پیدا میکنه.. ✍🏻به روایت همسر ❤️🕊 @jihadmughniyeh_ir
~🕊 ^'💫'^ ⚘هیچ وقت مانع رفتنش نشدم، دلتنگش بودم اما ته دلم راضی بودم به شهادتش، واقعا حقش بود. خودشم همیشه بهم میگفت اگه شما و مامان راضی نباشید من هیچ وقت نمیشم. ⚘وقتی که میرفت بهش گفتم من نگران محمدامین هستم؛ اون خیلی کوچیکه اگه شهید بشی چی به سرش میاد! گفت: خانم نگران نباش، اگه روزی من نباشم سرپرستش میشه، کلی هم قوم و خویش معنوی پیدا میکنه.. ✍🏻به روایت همسر ❤️🕊 @jihadmughniyeh_ir