eitaa logo
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
271 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین : @ya_gadimalehsan جهت تبادل به ایدی زیر پیام دهید : @sarb_z_313. خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
« وَ أَذِقنَا حَلاوَةَ وُدِّکَ وَ قُربِکَ » الهی ! شیرینى محبّت و مقام قربت را به ما بچشان..🍃 دم زِ مهرِ تو زَنَم تا که حیاتم باقیست‌...♥️
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
بسـم‌نامت‌یا‌الله🌱 نگاهش‌گوشه نشین شده بود و قامت بلند و چهارشانه‌اش را درهم جمع کرده بود. مدتی بو
در شهر قزوین باهم کلاس‌های زبان فارسی را رفتند و درمقابل نگاه متعجب همه، در زمان کوتاهی موفق شدند هم خوب فارسی حرف بزنند و هم به نگارش آن مسلط شوند. در همان قزوین بود که صوت زیبای اذانشان همه را درگیر کرده بود. صدای ملکوت‌وار داشتند و همه با صدای آن دو برای نماز صبح بیدار می‌شدند. تا جایی که حسین و بقیه هم دوره‌ای‌هایشان بعضی وقت‌ها قبل از اذان بیدار می‌شدند، تنها به شوق شنیدن صدای یاسر و حسن. هر دو قرارگذاشته بودند اگر یکی قبول نشد آن یکی هم بماند و نرود اما حالا یاسر به دانشگاه مشهد اعزام شده بود و حسن به دانشگاه اصفهان. نگاهش عمیق‌تر شد؛ تصمیمش را گرفته بود؛ باید هرجور شده مسئولین را راضی می‌کرد با یاسر در یک دانشگاه درس بخواند. می‌دانست نفس اوهم به نفس رفیقش بسته است. دستش را روی زانویش گذاشت و بلند شد. حسین نمی‌دانست در فکر او چه می‌گذرد یا چکار می‌خواهد بکند. از وقتی در قزوین با حسن و یاسر هم اتاقی بود، آنها را باهم دیده بود؛ عین برادرهای دوقلو! 🎈
🕊‌﴿شهید علی حسین مرعی (کربلا)﴾🇱🇧 🌷تاریخ تولد : 1371/05/19✨ 🏡محل تولد : الغندوریه - نبطیه - لبنان✨ 📿تاریخ شهادت : 1397/03/25✨ 💎محل شهادت : حلب - سوریه✨ 👨‍👩‍👧‍👦وضعیت تاهل : مجرد✨ 🕌محل مزار شهید : لبنان - الغندوریه✨
〖این‌خندہ‌ها؛ اشڪ‌روي‌گونہ‌های‌ بچہ‌یتیمات‌میارھ؛حاجی(:'•.〗 _مابی‌تو‌خستہ‌ایم؛ تو‌بی‌ماچگونہ‌اي(:💔؟_ ♥️
؎○•روز هشتـم ᖰ⸼⊑8⊒⸼ᖱ ؎‌○•چلــه زیــارت عــاشورا ؎○•به‌نیت‌شهیـده🇮🇷 《طـیبـه‌سـادات‌مـوسـوی‌زمــانی》 ؎↻بھ‌‌؏شق‌امامـ‌حسـین‌بࢪاےظهوࢪ فرزند‌حسـین♥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🕊شهید زین الدین: هر گاه شب جمعه شهدا را یاد کردید آنها شما را نزد اباعبدالله (ع) یاد میکنند... باز آینه و آب و سینی چای و نبات باز شب جمعه و یاد شهدا با صلوات
. 〖آنچه‌کہ‌انسان‌راغافل‌مےکند نہ‌زیبایےهابلکہ‌تعلق‌یافتن‌بہ ‌زیبایـے‌ها است..🦋〗 . 🌿" ↳|
♥️✋️ از کودکی این آرزوی مادرم بود 🎈♥️ یک شب، شَوم خادم به صحنت افتخاری🕊♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤ خالصانه، بی ریا، با جان و دل، بی حدّ و مرز تا ابد یک جورِ دیگر دوستت دارم حسین شـب‌جمـعـه‌هـوایـت‌نکـنـم‌می‌میـرم‌💔🥀 پ.ن؛+فقط اونجا که آقای پویانفر توی مداحی میگه؛ تویی اونی که قیامت به درد من میخوری:)🌱 ❤️
این‌جمله‌از‌دیشب‌خیلی‌درگیرم‌کرده، بهش‌فکر‌کنید‌شماهم...، "نیازِعاشق سوختن است... لذت او درد‌کشیدن است... بقای او در فدا شدن است..." | شهید‌مصطفی‌چمران | [امام‌زمانم، ادای‌ عاشق‌هارو‌ درمیارم، کمکمون‌ کن عاشق‌ِواقعی بشیم💔...] ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
Yade Karbala-banifatemeh-pelan3.mp3
11.47M
یـا‌امـام‌حسین‌رو‌سیاهی‌ام‌رو‌نگاه‌نکن😔💔
بِسْـم‌ِرَب‌ِّالـمهــدی♡ہـ♡ـہــ♥️
عزیز فاطمھ!💔 در قفس سرد و تاریڪ سینھ ام تمام در و دیوار دلم، پر شدھ از چوب خط ‌هاے نبودنت🍁 لحظھ شمارے مے‌ڪنم براے.. روزے کھ با مژده آمدنت؛ این انتظار به آخر برسد[😭] آن وقت، من باشم میان یڪ سپاه از همه‌آنھایےکھ در شب‌هاےطولانےغیبت انتظار تو را مشق ڪردھ بودیم.. نھ عادت را و نھ گناه!🥀 ↻♥️ 🌙
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
در شهر قزوین باهم کلاس‌های زبان فارسی را رفتند و درمقابل نگاه متعجب همه، در زمان کوتاهی موفق شدند ه
در طرف دیگر، یاسر هم حالش بهتر از حسن نبود. پاکی و مهربانی که در رفاقت آنها زبان زد بود، حالا در دوری این دو رفیق بیشتر سر زبان‌ها افتاده بود. همه می‌دیدند که یاسر دائم در فکر حسن است تا آن‌جا که سر غذا با او تماس تصویری می‌گرفت حتی وقتی که از دانشگاه بیرون می‌رفت و یا در خوابگاه بود، هر وقت فرصتی دستش می‌آمد با حسن تماس می‌گرفت و چند دقیقه‌ای همدیگر را از حال هم با خبر می‌کردند. یاد بچگی‌هایشان افتاد وقتی در فوتبال باهم یک تیم می‌شدند و اصرار بقیه بچه‌ها برای مقابل هم بازی کردن را به هیچ وجه قبول نمی‌کردند. آخر سر هم بقیه مجبور می‌شدند آنها را در یک تیم پیش هم بگذارند تا از بازی بیرون نروند. راهشان را باهم انتخاب کرده بودند؛ پیوستن به مقاومت حزب الله را برای دفاع از حق و مظلومین گوشه و کنار دنیا انتخاب کردند. خوب با خطرات راه آشنا بودند و از زخم زبان‌ها و طعنه و بد و بیراه‌ها هم واهمه‌ای نداشتند. مهم عشقی بود که خدا برای طی کردن این راه در دلشان خلق کرده بود. 🎈
🕊﴿شهید مجتبی علیزاده﴾🇦🇫 🌷تاریخ تولد : سال 1361 🏡محل تولد : روستای سر آسیاب - چناران - خراسان رضوی 📿تاریخ شهادت : 1395/02/15 💎محل شهادت : خانطومان - سوریه 👨‍👩‍👧‍👦وضعیت تاهل : متاهل با 2 فرزند 🕌محل مزار شهید : جاوید الاثر
⭕️آقای تنها... پـریشان و نا امـید راهی خیابان ها شدم ... بدون هدف راه میرفتم و حتی سایه خودم هم همراهی ام نمیکرد ... تنهای تنهای تنها‌ ! دلـم گرفته بود و با کوله باری ازغـم ها و درد ها آرامش را در خـیابان های شهر میجستم... تابلویی دیدم که روی آن ذکر السلام علیک یا صاحب الزمان نقش بسته بود ... در دلم از او یاری خواستم که همراهم باشد در این تنهایی ها و غــم ها ... که ناگهان مورد هجوم هزاران سوال قرار گرفتم ... من هنگـام تنهایی او همراهش بودم؟ چـرا حـالا که تنها شـدم یاد او افتادم؟ چقدر اشک های او را در اوردم؟!‌ اگر او تنها و غریب است مقصر کیست؟! وقتی خودم را مـیان خیابان هایی شلوغ تنها مـیدیدم و حــالا که سختی تنهایی را تجربه کرده بودم دلـــم آتش میگرفت ... دلـم آتش گرفت وقتی روایت امــام عــلی(ع) را برای مـهـدی فاطمه دیدم : صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ الشَّرِیدُ الطَّرِیدُ الْفَرِیدُ الْوَحِیدُ طرد شده ٬آواره ٬تنها و یگانه ... مــا آوره اش کرده ایم و تنها و یگانه راهـایش کرده ایم ... رهــا کردنش به کنــار چقدر عذابش دادیم ... او ســال هاست هل من ناصر سر میدهد و منتظر آمــدن ماست ... حـالا فکر میکنم میشود همه حـاجت هایت را در یک حـاجت خلاصه کنی و بگویی فـقط_ یک _حاجـت دارم ... آن هم آمدن پسر فاطمه ... پی نوشت : دلـــم بـــرای تو گرفته ! ... غریب تنهای طرد شده ...
جوانی که وقتی به محرمات الهی می‌رسد چشم میپوشد، اِمام زمان به او افتخار میڪند 🌱
؎○•روز نهــم ᖰ⸼⊑9⊒⸼ᖱ ؎‌○•چلــه زیــارت عــاشورا ؎○•به‌نیت‌شهیـد🇮🇷 《حـــمیدرضـاقــاسـم‌پــور》 ؎↻بھ‌‌؏شق‌امامـ‌حسـین‌بࢪاےظهوࢪ فرزند‌حسـین♥
وقتی از مأموریت کردستان برگشت و می‌خواست برای خرید نان بیرون برود، «هدی» که آن زمان دختر کوچکی بود، می‌گفت: «عمو! منم باهات بیام؟» حاج حمید با خنده به او گفت: «عمو کیه؟ من باباتم!» همیشه با الفاظ پر از مهر دخترها را خطاب قرار می‌داد و ابراز احساس می‌کرد: «دخترای نازنینم! دخترای گل من! پاره‌های تنم! دوست‌تون دارم، عاشقتون هستم.» پ.ن:بریده‌ای از کتاب «جای من اینجاست»؛ مستند روایی از زندگی شهید «حاج سید حمید تقوی‌فر» (صفحات 213 و 214) نویسنده: فریبا انیسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌به هوای حرمش میگذرد ایامم 💚کوه دردم که کند نام رضا آرامم # السلام‌علیک‌یا‌امام‌رئوف ♥️✋️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴💔 تـَعـْبیـٖرَش‌مٖےڪُنـَم‌ایـٖنگُونـهـ‌عـِشْق‌راٰ چشــْم‌ عـَکـْس ‌حـَرَمـَتــ💔ــْ بیٖنـَدْ و آراٰم‌ْبـِریٖزَدْ اَشـْکَشــ...
‏شرط‌حسینی‌بودن‌چیست؟ اینکه‌امام‌زمانت‌روتنهانزاری اگه‌میخوای‌غربت‌حسین‌رودرک‌کنی غربت‌امام‌زمان‌رودریاب...! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌