معرفی مدرسه زمستانه اقتصاد مردمی.pdf
2.25M
🔰بروشور معرفی تفصیلی مدرسه فصلی اقتصاد مردمی از مبانی تا الگوهای عملی
🔹معرفی اجمالی موضوع مدرسه
🔹جدول زمانی برنامه ها
🔹معرفی اساتید
🔹معرفی سرفصل های ارائهها
🔹معرفی ناقدین الگوهای عملیاتی
🔹منابع پیش نهادی برای مطالعه
🔹چند نکته برای شرکت کنندگان
👈🏻 پوستر مدرسه زمستانه اقتصاد مردمی از مبانی تا الگوهای عملی
📨مسیر کسب اطلاعات بیش تر:
🆔@eco_islamic
☎️09170242845
📥مسیر ثبت نام:
🌐sahwa.ir/amozeshi/blog-16/form2
◻️پژوهشگاه فقه نظام
🆔@jiiss_ir
🔰امامت، ریشه در نبوّت دارد؛ شاخهای است پُر بار و بَر، همهگاه تازه، سرسبز و سایهگستر از درخت عالَمگیر نبوّت.
امامت، در دورهبهدوره، جویبارهایی از آبشار بلند نبوّت، به جویبار «جان»ها و جهانها جاری و ساری میسازد.
▪️با امامت، نیروی بَسشگفتیآفرین، حماسهساز،حالها را از حالی به حالی دگرکننده، نبوّت ادامه مییابد، راه میگشاید، رهروان را به راه، ره مینماید و در راه، گامهایشان را استوار میدارد و لغزشگاهها را مینمایاند، این سوی و آن سوی راه را، که گمراهی است و درّههای هراسانگیز مرگ و تاریکیهای بیپایان و بیبارقه، با نشانههای روشن، مشعلها و فانوسهایی که همهگاه برمیفروزد و برمیافرازد، نشان میدهد و از فرو رفتن در آنها، باز میدارد و هشیارانه و خردمندانه و برابر نقشهٔ وحی، پرهیز میدهد.
▪️نبوّت، همهعصری است؛ در حصار عصر نمیماند؛ عصرها را در مینوردد؛ مصرها و دلهای مردمان هر عصری را تا آستان باشکوه پایان دنیا.
امامان، که پس از نبیّ، فرستادهٔ خدا، آورندهٔ کتاب، روشنکنندهٔ راه از بیراه؛ مشعلافروز راه، رسم و آیین و روشنگر آیهآیه کتاب اویند، هر یک برابر نیاز زمان، قد میافرازند،مشعل میافروزند، در کانونهای زندگی شعله میافروزند، به سرای زندگیها، روشنایی و گرما میبخشند و مردمان را از زَمهَریرها و یخبندانهای سخت و تاریکیهای توانفرسا و زمینگیرساز، میرهانند.
▪️این راه، برابر نقشهٔ راه سرچشمهگرفته از وَحی، مهندسی شده و هماهنگ با سرشتها، سینهٔ سخت دشتها و دَمَنها را میگشاید، دل تاریکیها را میشکافد و مردمان و رهروان خود را به آستان سپیده فرود میآورد و به رواق بلند زندگی سعادتبار، بار میدهد.
▪️در هر عصری، برابر تابآوری آن عصر و نیاز مردمان، نقشهٔ وَحیانی زندگی شرافتمندانه را فراروی جویندگان شرافت، عزّت و سعادت، میگشاید، تا با دقیقشدن، عالمانه و هشیارانه، در آن در نگریستن و به تفسیر آن پرداختن و دقیقهشناسانه، نقطهنقطهٔ نقشه را دریافتن و به کار بستن، بنیان شکوهمند زندگیِ آگنده از شرافت و سعادت را بگذارند و پایههای آنرا برافرازند و روزگار، شرافتمندانه بسپرند.
قهرمانان، رهاییبَخشان مردمان از کُنام دیوان و دَدان، از دل سنگ سختیها و شداید، رنجها و دردها، فرامیخیزند، برمیدَمند و کران تا به کران جهان را، به آتشی که از کانون درونشان دَمادَم، زبانه میکشد، روشن میکنند.
تا آتش در کنار چوبِ عود، زبانه نکشد و داغی و سوزندگی آن، عود را فرا نگیرد، بوی خوش و سُکرآور چوب عود افشانده نمیشود و «جان»ها در این بوی خوش، بال به پرواز نمیگشایند.
به گفتهٔ ابوتمّام:
لَولَا اشتعالُ فی ما جاوَرَت
ماکانَ یُعرَف طیبُ عَرفِ العود
به گفته سعدی:
قول مطبوع از درون سوزناک آید که عود
چون همی سوزد، جهان از وی معطّر میشود.
▪️موسی بن جعفر ع ، قهرمان روزگار خود و دیگر روزگاران بود. عودوار سوخت و بوی خوش آیین محمّدی را به «جان»های شیفته فشاند.
در یک جا نماند، عود شعلهور وجود خود را فرادست گرفت و مدّتی بهدور از چشمها و شَحنههای شب، از این سوی به آن سویِ دیارهای مسلمانی، در حرکت بود، شاید به بوی خوش جان شعلهور خویش،به «جان»ی حیات بخشد و به شاهراه حیات، بازش گرداند.
▪️امام موسی بن جعفر ع در روزگار سخت و محنتآگینی، روزگار میگذراند. در روزگار چهار خلیفه شقیّ عباسی روزگار را سپرد: منصور دوانقی، مهدی پسر او، هادی پسر مهدی و هارون الرشید.
▪️در این روزگار، بسیاری از قیامها، شورشها، در خراسان، آفریقا، موصل، جزیره، در دیلمان، جرجان، در شام،نصیبین، مصر، آذربایجان، ارمنستان و... سرکوب و یا فرمانبُردار شده بودند. فتحها، کشورگشاییها و از دم تیغ گذراندن مخالفان، در سرزمینهای دور و نزدیک، بر ثروت، قدرت و استواری تخت و دِیهیم عبّاسیان، افزوده بود.
جریانهای فکریِ ساخته و پرداختهٔ دستگاه خلافت، حربهای در دست قدرتمداران و مایهٔ واپسگرایی و دورشدگی مردمان، از نابِ معارف وَحیانی شده بود و آوردگاه را بر آوردگاهآرایان و میانداران و رایَتافرازان حق، تنگ و بَسیدشوار ساخته بود.
شعر،هنر، فقه، حدیث، حتّی زهد و ورع، در خدمت ارباب قدرت و کاملکنندهٔ زر و زور شده بود.
▪️امام، در این کارزار، قهرمانانه به تکاپو برخاست و شجاعانه، شعاع وحی را گستراند. روز به روز، بر بیداریها میافزود، خردها را شعلهور میساخت و عرصه را بر خونآشامان عبّاسی، که به نام دین، دینداران را شمعآجین میکردند و به مسلخ میبردند، تنگ میکرد و بر نگرانی آنان از فروریزی ارکان حکومتشان میافزود.
هر گونه آمد و شدی به منزل و محضر امام، زیرنظر بود. امام به یاران سفارش میفرمود:
مواظب خود باشید. اگر حاکمان عباسی، پی ببرند از من حرف شنیده و یا تعلیماتی فراگرفتهاید و با من پیوند دارید، ذبح را در پی دارد.
▪️حکمرانان عباسی، بر امام سخت میگرفتند، بارها قصد جان او کردند؛ امّا از بیم پیامدها و ننگ و لکّه ماندگار، دست، بازداشتند، تا اینکه هارون الرشید، ننگ و نکبت کشتن امام را به جان خرید؛ پس از آزارها و اذیتها و شکنجههای توانفرسا، فرمان داد، زهر به کام امام فرو ریزند، تا به پندار خود بهتر و بیشتر بتواند، دنیا را به کام خود بچرخاند و آفتاب را به گِل بیندودد. زهی خیال باطل، راه امام، رسم و آیین آن عزیز ماند، هارون به قعر جهنم فرو رفت.
آذین بسته بادا، رواقرواق زندگی باورمندان، به نام آن امام هُمام
◼️ پژوهشگاه فقه نظام
🆔@jiiss_ir