#مصائب_بعد_از_شهادت
#مصائب_حضرت_فاطمه سلام الله علیها
🩸مادرجان! با حسینت حرف بزن! که قلب او دارد از هم میپاشد...
در نقلها آمده است:
وقتی که أسماء بر بالای جسم مطهر و بیجان صدیقه کبری سلاماللّهعلیها مشغول گریه و بیتابی بود، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام وارد خانه شدند؛
📋 فأقبَلَتْ إلَيهما أسماءُ و أجْلَسَتْهما و أحضَرَتْ لَهُما طَعاماً، فقالا: يا أسماء،هَل رَأيتَنا نأكُلُ مِن غَيرِ أمّنا؟
▪️اسماء از اتاق بیرون آمد و آن دو را نشاند و برایشان یک غذایی فراهم آورد؛ اما امام حسن و امام حسین علیهماالسلام فرمودند: ای أسماء! تا به حال دیدهای ما بدون مادرمان غذایی بخوریم؟!
🥀 اسماء گفت: مادرتان خوابیده است. اما حسنین علیهماالسلام فرمودند:
📋 یَا أَسْمَاءُ مَا یُنِیمُ أُمَّنَا فِی هَذِهِ السَّاعَةِ
▪️ای أسماء! مادر ما در این ساعت نمیخوابد!
📋 فَقالا: يٰا أسماء،ما حٰالُ اُمِّنا؟ فَلَم تَتَمالَك مِنَ البُكاء... و خَمَشَتْ وَجهَها.
▪️حسنین علیهماالسلام فرمودند: اسماء! حال مادرمان چگونه است ؟! در این بود که دیگر اسماء نتوانست جلوی خودش را بگیرد؛ شروع به گریه کرد و صورت خودش را خراشید.
📋 و قَالَتْ یَا ابْنَیْ رَسُولِ اللَّهِ لَیْسَتْ أُمُّکُمَا نَائِمَةً قَدْ فَارَقَتِ الدُّنْیَا
▪️سپس اسماء گفت: ای پسران رسول خدا صلیاللهعلیهوآله! مادرتان نخوابیده؛ بلکه از دنیا رفته است!
📋 فبَكيٰا و دَخَلٰا عَلَيها فَوَقَعَ عَلَیْهَا الْحَسَنُ یُقَبِّلُهَا مَرَّةً وَ یَقُولُ یَا أُمَّاهْ کَلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی
▪️حسنین علیهماالسلام با شنیدن این جمله به گریه افتادند و وارد اتاق شدند؛ امام حسن علیهالسلام خود را به مادر انداخت و آن بدن مطهر را میبوسید و میفرمود: مادرجان! قبل از آنکه روح از بدنم جدا شود با من حرف بزن!
📋 و أَقْبَلَ الْحُسَیْنُ یُقَبِّلُ رِجْلَهَا وَ یَقُولُ یَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُکِ الْحُسَیْنُ کَلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ یَتَصَدَّعَ قَلْبِی فَأَمُوتَ
▪️إمام حسین علیهالسلام نیز آمد و پای مادر را میبوسید و میفرمود: مادرجان! منم؛ پسرت حسین! پیش از آنکه قلبم از هم بپاشد با من حرف بزن!
برگرفته از:
📚بحارالانوار، ج۴۳ ص۱۸۷
📚الكوكب الدُّريّ،حائری، ج۱ ص٢٥١
📚وفاة فاطمة الزهرا علیهاالسلام،بحرانی، ص۶۷
✍خجلت زده از اشك فرزندان خويشم
أسماء تو تنها وقت مردن باش پيشم
آيند چون اطفال معصومم به خانه
پرسند از مادر خبرداری تو يا نه؟
ديدند اگر خاموش و بي تاب است مادر
آهسته با آنها بگو خواب است مادر
چون سوي حجره كودكانم رو نهادند
يكباره روي جسم رنجورم فتادند
مگذار ساعتها تنم در بر بگيرند
مگذار آنان هم كنار من بميرند
بفرست مسجد آن دو طفل نازنين را
كآرند بالينم اميرالمؤمنين را
شبها برايم بزم اشك و غم بگيرند
در خانة آتش زده ماتم بگيرند...
کانال "صحیفه فاطمیه" سلام الله علیها
https://eitaa.com/sahife_fatemieh