eitaa logo
کانال ماه من🌕
46 دنبال‌کننده
776 عکس
1.2هزار ویدیو
3 فایل
﷽ به خیمه امام زمان(عج) خوش آمدید
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقط همین‌ها تا روز عاشورا کنار امام حسین علیه السلام ماندند ... با همین یک شاخصه! 🌱
🖤أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامی بِلا مُعین، سلام بر آن مدافع بى‌یاور، 🖤أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ، سلام بر آن محاسن بخون خضاب شده، 🖤أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ، سلام بر آن گونه خاک آلوده 📚زیارت ناحیه مقدسه
🩸چشمان مبارک إمام سجاد سلام‌الله‌علیه از شدت گریه، مجروح شده بود و نزدیک بود که آن حضرت نابینا بشود ... ▪️إبن‌شهر‌آشوب در «المناقب» در احوالات إمام سجاد سلام‌الله‌علیه اینگونه می‌نویسد: امام سجاد سلام‌الله‌علیه به اندازه‌ای گریست که خوف آن می‌رفت دیدگان آن حضرت، نابینا شود. 📕المناقب،ابن‌شهرآشوب، ج۱۱ ص۱۱۲ ▪️ملاحبیب‌الله‌کاشانی نیز در «تذکرة الشهداء» اینگونه می‌نویسد: هر وقت ظرف آبی به دست امام سجاد سلام‌الله‌علیه می‌دادند، آن‌قدر می‌گریست تا ظرف آب پر از خون می‌شد؛ چرا که چشم مبارک آن حضرت مجروح شده بود! آن حضرت گریه می‌کرد و می‌فرمود: خوردن و آشامیدن گوارایم مباد؛ ای پدرجان! کاش قتلگاهت را نمی‌دیدم. 📕تذکرة الشهداء، ج۲، ص۴۹۵. ▪️🩸▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 امان از شام! ☑️ از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ 🔹 سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ ▫️ در پاسخ سه بار فرمودند: 🔸 الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: 🗡 ۱. ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. 🩸 ۲. سرهای شهداء را در میان کجاوه‌های [۱] زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم (علیها سلام) نگه‌ داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم چارپایان قرار می‌گرفت. 🔥 ۳. زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. 🎺 ۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: 🔹 «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ✡️ ۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: 🔹 این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند و امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ⛓ ۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. 💥 ۷. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 📝 پی نوشت: [۱] چیزی چون سبدی بزرگ و سایبانی بر سر آن که بر پشت اشتر نهند و بر آن نشینند. ⬅️ برگرفته از کتاب تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی 🏷 علیه السلام سلام الله علیها 🏴🕯🖤🕯🏴
•°🌱 سلام منجی دلهای ما ...مهدی جان! هست کھ دارویش آمدن شماست ؛ جوابمان کردند ‌؟! [یا‌صاحب‌العصرِوالزَّمان] +برگردانتظارِاهالیِ‌آسمان :) اَلسَلامُـــ عَلیڪَ یا صاحبــَ الزَمان یا ابا صالح الْمَهدے✋
15.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂▪️🍂 ⚫️ چگونه در ثواب عزاداری امام زمان (سلام الله علیه) در محرم سهیم باشیم؟ 🍂قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و اله : ‌ مَنْ عَزَّى مُصَاباً كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْتَقِصَ مِنْ أَجْرِ الْمُصَابِ شَيْئاً. ▪️هرکس به عزاداری تسلیت بگوید، به اندازه اجر آن عزادار بدون این که از اجر او کاسته شود به تسلیت گوینده اجر داده می شود. 📓الكافی، ج ۳ ص ۲۰۵ 🏴 در عزاداری ها به صاحب این عزا امام زمان عجل الله تعالی فرجه اینگونه تسلیت بگوییم: آجَرَکَ الله یا بَقیَّهَ الله فی مُصیبَة جَدِّکَ الحُسین علیه السلام" 🍂▪️🍂
گفتم: اگر‌ در کربلا بودم تا پای جان برای حسین(ع)تلاش می‌کردم گفت: یک حسین زنده داریم نامش مهدی(عج)است برایش چه کرده ای؟ سکوت کردم... 🖤
یک دهه عزاداری کردیم تا رسیدیم به عاشورا... گریه و عزای ما در این است که کاش کربلا بودیم تا حسین (ع) را یاری میکردیم و نمیگذاشتیم امام معصوم به گودی قتلگاه برود... اما امروز امام زمانمان تنها تر از حضرت حسین است و منتظر ماست تا لبیک بگوییم و دست در دستش دهیم و آماده پذیرش حکومت جهانی او باشیم... چقدر خودت را آماده پذیرایی و پذیرش مهدی(عج) کرده ایی؟! این اشک ها و عزاداری ها باید منتهی به فرج و رسیدن آن منتقم اعظم ثارالله بشود... امشب با خودت خلوت کن و رابطه ات را با امام زمانت بسنج... اهل کوفه ایی یا اهل حسین(علیه السلام)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔘 سوگند خداوند متعال و وعده به فرشتگان: ☑️ بوسیله «قائم» از دشمنان و قاتلان امام حسین (ع) انتقام می‌گیرم 🔳 امام باقر علیه السلام: ▫️ زمانی که جدم حسین که صلوات خدا بر او باد به شهادت رسید، فرشتگان با گریه و زاری به درگاه خداوند عزّ و جلّ نالیدند و گفتند: 🔹 پروردگارا! آیا از آنان‌که برگزیده و فرزند برگزیده (۱) تو را، و امام انتخاب شده از بین خلق را کشتند، در می‌گذری؟! ▫️ خداوند به آنان وحی فرمود: 🔸 فرشتگان من! آرام گیرید. سوگند به عزّت و جلالم که از آنان انتقام می‌گیرم، اگرچه بعد از گذشت زمانی طولانی باشد. ▫️ سپس فرزندان از نسل حسین علیه السّلام را که پس از او به امامت می‌رسند به ملائکه نشان داد و آنان شاد شدند. در بین این پیشوایان، یک نفرشان به نماز ایستاده بود. فرمود: 🔸 به‌ وسیله آن ایستاده [قائم‌] از دشمنان و قاتلان حسین علیه السّلام انتقام می‌گیرم. ⬅️ ینابیع الموده ۳: ۲۴۲؛ اثبات الهداه ۳: ۴۵۵؛ بحار الأنوار ۵۲: ۳۱۳.؛ از غروب عاشورای حسینی تا طلوع ظهور مهدی (علیه السلام)، ص: ۵۲ (۱). فرزند امام علی علیه السّلام. 🏷 علیه السلام عجل الله تعالی فرجه
🏴 «کهیعص» سعد بن عبدالله قمی گوید: ▪️ به امام عصر - اوراحنا له الفداه - عرض کردم: 🔹 ای فرزند رسول خدا! تاویل آیه «کهیعص» (۱) چیست؟ 🔰 فرمودند: 🔸 این حروف از خبرهای غیبی است که خداوند، بنده‌اش زکریّا را بر آن مطلع ساخت؛ سپس بر محمّد صلّی اللّه علیه و اله آن را حکایت فرمود، و آن چنین است که ❇️ وقتی زکریّا از پروردگار خواست که نام‌های پنج تن را به او تعلیم کند خداوند جبرئیل را بر او نازل فرمود و به او نام آنان را آموخت، پس هرگاه زکریّا، نام محمّد و علی و فاطمه و حسن علیهم السّلام را یاد می‌کرد همّ‌ و غمّ و اندوه از او دور می‌شد، ولی هروقت حسین علیه السّلام را یاد می‌کرد بغض گلویش را می‌فشرد و به نفس‌زدن می‌افتاد. روزی به پیشگاه خداوند عرضه داشت: 🔷 الها! چگونه است که وقتی نام چهار تن از اینان را یاد می‌کنم تسلّی خاطر می‌یابم و چون حسین را یاد می‌کنم دیده‌ام گریان و ناله‌ام بلند می‌شود؟ ◽️ خداوند متعال جریان [شهادت‌] آن حضرت را به اطّلاع زکریّا رسانید و فرمود: 🔶 "کهیعص" پس «کاف» نام کربلا است، و «ها» هلاکت عترت پیغمبر، و «یا» یزید است که ستم‌کننده بر حسین علیه السّلام می‌باشد، و «عین» عطش حسین علیه السّلام، و «صاد» صبر اوست. ◽️ هنگامی که زکریّا این مطلب را شنید تا سه روز مسجدش را ترک نکرد و مردم را از ملاقات با خود ممنوع ساخت و به گریه و زاری پرداخت. بر حسین می‌گریست و می‌گفت: 🔷 خدایا! آیا بهترین خلایقت را به سوگ فرزندش خواهی نشانید؟ پروردگارا! آیا این مصیبت بزرگ را بر او وارد خواهی نمود؟ الهی! آیا جامه عزا بر تن علی و فاطمه خواهی پوشاند؟ آیا غم این مصیبت را به ساحت آن‌ها خواهی رساند؟ ◽️ آن‌گاه می‌گفت: 🔷 به من فرزندی روزی کن که چشمم در سنّ پیری به او روشن و محبّتش در دلم فتنه انگیزد، سپس مرا در غم از دست‌دادنش بنشان چنان‌که محمّد حبیب خود را در سوگ فرزندش خواهی نشاند. ◽️ خداوند یحیی را به وی داد، و پس از آن به شهادت او سوگوارش ساخت و مدّت حمل یحیی شش ماه بود هم‌چنان‌که مدّت حمل حسین علیه السّلام. ⬅️ مکیال المکارم در فوائد دعا برای حضرت قائم (علیه السلام)، ج‌۱، ص: ۵۷ (۱). سوره مریم، آیه ۱. 🏷 علیه السلام عجل الله تعالی فرجه
⭕️معجزات سر مقدس امام، از کوفه تا شام ♦️ابن زیاد در روز 15 (یا 19) محرم سر مقدس امام حسین (علیه السلام) و دیگر شهدا را به همراه کودکان و زنان ، با شمربن ذی الجوشن به شام فرستاد و به دست و پا و گردن مبارک امام سجاد (علیه السلام) زنجیر انداخت و اسراء را سوار بر شتر بی‌ جهاز نمود. آن شقى، اهل بیت عصمت و طهارت را مانند اسیران کفار، شهر به شهر با ذلت راهی شام کرد به گونه ای که مردم به تماشاى آن ها مى‌آمدند. 🔹یکی از حوادث خارق‌العاده‌ای که گزارش آن در بسیاری از منابع هست، دست یا قلمی آهنین است که در برابر مامورانی که در حال عیش و نوش در اولین شب بعد از حرکت داشتند بود که از دیوار برآمد و شعر زیر را در نکوهش قاتلان امام حسین (علیه‌السّلام)، با خون بر روی دیوار نوشت: 🔻«اَتَرْجُو اُمَّةٌ قَتَلَتْ حُسَیْنًا ••• شَفَاعَةَ جَدِّهِ یَوْمَ الْحِسَابِ» «آیا امتی که حسین را به قتل رساند، به شفاعت جدش در روز حساب امیدوار است؟»... چون ماموران ابن زیاد چنین معجزه‌ای را از سر امام (ع) دیدند، سر را رها کرده، پا به فرار گذاشتند ، ولی دوباره برگشتند. 🔹همچنین حارث بن وُکَیدَه میگوید: من از حاملان سر حسین (ع) بودم که شنیدم سر بر روی نیزه، سوره کهف را می‌خواند. در خود شک کردم که من صدای ابی عبدالله را می‌شنوم. دوباره شنیدم: ‌ای پسر وکیده آیا دانستی که همه ما ائمه زنده‌ایم و نزد پروردگارمان روزی می‌خوریم؟ با خود‌ اندیشیدم که سر را سرقت کنم. فرمود: ‌ای پسر وکیده، این کار برای تو ممکن نیست. این گروه را رهایشان کن.
❓چرا وقت شنیدن نام امام زمان از جامون بلند میشیم و دست رو سر میزاریم پاسخ : میرزای نوری می نویسد: "در خبری از امام صادق نقل شده روزی در مجلس امام صادق نام حضرت مهدی برده شد امام صادق به سبب تعظیم واحترام از جا برخاست" 📔نجم الثاقب در روایتی آمده است که دعبل خزاعی بعد از آنکه ابیاتی راجع به حضرت مهدی نزد امام رضا خواند حضرت از جا برخاست 📔منتخب الاثر از امام صادق سوال شد چرا هنگام شنیدن نام مهدی از جای خود بر میخیزیم حضرت فرمود: "چون غیبتش طولانی است وامام از شدت محبتی که به دوستان خود دارد هرزمان که شخصی اورا یاد کند نگاهی به او میکند وسزاوار است که یاد کننده به جهت احترام از جای خود برخیزد واز خدا تعجیل فرج ایشان را خواهد" 📔منتخب الاثر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهترین کلیپی که تا الان دیدم لطفا ببینید و میزان غم و اندوه هزار و صدو خورده ای سال امام زمان رو درک کنید😭😭😭
🏴 «کهیعص» سعد بن عبدالله قمی گوید: ▪️ به امام عصر - اوراحنا له الفداه - عرض کردم: 🔹 ای فرزند رسول خدا! تاویل آیه «کهیعص» (۱) چیست؟ 🔰 فرمودند: 🔸 این حروف از خبرهای غیبی است که خداوند، بنده‌اش زکریّا را بر آن مطلع ساخت؛ سپس بر محمّد صلّی اللّه علیه و اله آن را حکایت فرمود، و آن چنین است که ❇️ وقتی زکریّا از پروردگار خواست که نام‌های پنج تن را به او تعلیم کند خداوند جبرئیل را بر او نازل فرمود و به او نام آنان را آموخت، پس هرگاه زکریّا، نام محمّد و علی و فاطمه و حسن علیهم السّلام را یاد می‌کرد همّ‌ و غمّ و اندوه از او دور می‌شد، ولی هروقت حسین علیه السّلام را یاد می‌کرد بغض گلویش را می‌فشرد و به نفس‌زدن می‌افتاد. روزی به پیشگاه خداوند عرضه داشت: 🔷 الها! چگونه است که وقتی نام چهار تن از اینان را یاد می‌کنم تسلّی خاطر می‌یابم و چون حسین را یاد می‌کنم دیده‌ام گریان و ناله‌ام بلند می‌شود؟ ◽️ خداوند متعال جریان [شهادت‌] آن حضرت را به اطّلاع زکریّا رسانید و فرمود: 🔶 "کهیعص" پس «کاف» نام کربلا است، و «ها» هلاکت عترت پیغمبر، و «یا» یزید است که ستم‌کننده بر حسین علیه السّلام می‌باشد، و «عین» عطش حسین علیه السّلام، و «صاد» صبر اوست. ◽️ هنگامی که زکریّا این مطلب را شنید تا سه روز مسجدش را ترک نکرد و مردم را از ملاقات با خود ممنوع ساخت و به گریه و زاری پرداخت. بر حسین می‌گریست و می‌گفت: 🔷 خدایا! آیا بهترین خلایقت را به سوگ فرزندش خواهی نشانید؟ پروردگارا! آیا این مصیبت بزرگ را بر او وارد خواهی نمود؟ الهی! آیا جامه عزا بر تن علی و فاطمه خواهی پوشاند؟ آیا غم این مصیبت را به ساحت آن‌ها خواهی رساند؟ ◽️ آن‌گاه می‌گفت: 🔷 به من فرزندی روزی کن که چشمم در سنّ پیری به او روشن و محبّتش در دلم فتنه انگیزد، سپس مرا در غم از دست‌دادنش بنشان چنان‌که محمّد حبیب خود را در سوگ فرزندش خواهی نشاند. ◽️ خداوند یحیی را به وی داد، و پس از آن به شهادت او سوگوارش ساخت و مدّت حمل یحیی شش ماه بود هم‌چنان‌که مدّت حمل حسین علیه السّلام. ⬅️ مکیال المکارم در فوائد دعا برای حضرت قائم (علیه السلام)، ج‌۱، ص: ۵۷ (۱). سوره مریم، آیه ۱. 🏷 علیه السلام عجل الله تعالی فرجه 🖤
♨️شیعیان خواب بس است برخیزید!!! 🔸در عاشورای زمان ما، این و گناه مردم، این پس زدن امام زمان ارواحنافداه از اجتماع و زندگی را ببینید که سالهاست یوسف فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها باید از ما درخواست کنند برای فرج من هم دعا کنید!!! 🔸چنان غفلتی ما را گرفته که از خود سؤال نمی‌کنیم امروز که گذشت امام زمانِ من چه شد؟! چرا نیامد؟! چرا باز هم یک روز بر غیبت‌هایش رقم خورد؟! 🔸لذا اگر می‌خواهید در این زمانه که غفلت دارد عجیب جلو می‌آید و همه جا را تیره و تار می‌کند، گرد و غبار غفلت را از روحتان بزدایید و دچار غفلت نشوید؛ هر شب که می‌گیرید و می‌خواهید به رختخواب بروید یک کلمه از خودتان بپرسید؛ ⁉️ چرا امروز آقایم نیامد‌؟ ⁉️نکند من مانع بودم و نگذاشتم؟! 📌همین یک چرا را از خودت سؤال کن، مابقی‌اش را دیگر کار نداشته ‌باش. بعد ببین با دلت چه می‌کند! دیگر می‌توانی بخوابی؟! 🖋حاج آقا زعفری زاده
19.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁غریب همه عالم... امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه فرمودند: " الغَریب مَن لَیس لَهُ حبیب " 🍁غریب؛ کسی است که دوست و غم‌خوار ندارد... 📚غررالحکم،حدیث۵۵۷۲ امام کاظم سلام‌الله‌علیه در توصیف امام زمان سلام‌الله‌علیه فرمودند: هو الغریب... 📚کمال الدین ج۲ص۳۶۱
🔹️فاطمه زهرا «سلام‌الله‌علیها» در نیمه‌های شب سَر دختر یتیم امام حسین سلام‌الله‌علیه را به دامن می‌گیرد... ▪️شبی از شب‌هایی که قافله در راه شام بود، حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها به یاد پدر و درد اسارت و غم های دلش، گریه زیادی کرد و صدای او به گریه بلند شد. شتربان او وقتی که دید گریه‌اش تمامی ندارد، به غضب آمد و دست آن مخدّره را گرفت و از روی شتر کشید و آن بانوی مظلومه را محکم به زمین زد و حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها بيهوش شد. 🔹️در همين ساعت بود که ديدند نیزه‌ای که سر مطهر سیدالشهدا سلام‌الله‌علیه بر آن بود، در زمین فرو رفت و هرچه حامل آن نیزه و لشکریان دیگر تلاش کردند تا آن رابیرون بیاورند، نتوانستند. خبر به عمر سعد لعين رسيد و او گفت: از علي بن الحسین سلام‌الله‌علیهما سؤال کنید. حضرت فرمودند: بروید به عمه جانم زينب کبری سلام‌اللّه‌علیها بگویید دنبال بچه ها بگردد؛ شاید کودکی در  دل شب گمشده باشد. ▪️خبر به زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها دادند آن بانو با پای برهنه به عقب قافله رفت و خارهای بیابان در پای او می‌رفت و آن حضرت ناله سر می‌داد. زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها جلو آمدند و دیدند که یک خانمی روی ریگ و رمل بیابان نشسته و سر حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها را به دامن گرفته است و گریه می‌کند. 🔹️پرسیدند: شما کیستید که بر یتیمان ما ترحم میکنید؟‌ آن بانو ، رو به زينب کبری سلام‌اللّه‌علیها کردند و فرمودند: دخترم زينب! منم مادرت فاطمه زهرا «سلام‌الله‌علیها»؛ تو گمان میکنی من از حال یتیمان پسرم غافل میشوم!؟ 📓معالي السّبطين، ج۲ ص۱۳۶ ▪️🔹️▪️
19.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 «بهترین جای دنیا» 🥀 استاد 🍃 یک‌ جامعه آماری معرفی کن که اینطور باهم یک‌دل باشن...
☑️ تشرف جناب جعفر نعلبند اصفهانى در راه زیارت کربلا و به همراه طی الارض و دیدن صورت برزخی مردم (قسمت اول) ✅ آقاى حاج ميرزا محمد على گلستانه اصفهانى (ره) فرمودند: عموى من، آقا سيد محمد على (ره) براى من نقل كردند: ▫️ در زمـان مـا در اصـفهان شخصى به نام جعفر كه شغلش نعلبندى بود، بعضى حرفها را مى زد كه مـوجـب طـعـن و رد مـردم شـده بـود، مـثـل آن كه مى‌گفت: 🔸 با طى الارض به كربلا رفته ام. ▫️ يا مى‌گفت: 🔸 مردم را به صورتهاى مختلف ديده‌ام. ▫️ و يا 🔸 خدمت حضرت صاحب الامر (ع) رسيده ام. ▫️ او هم به خاطر حرفهاى مردم، آن صحبتها را ترك نمود. تـا آن كه روزى براى زيارت مقبره متبركه تخت فولاد مى رفتم. در بين راه ديدم جعفر نعلبند هم به آن طرف مى رود. نزديك او رفتم و گفتم: 🔹 ميل دارى در راه با هم باشيم؟ ▫️گفت: 🔸 اشكالى ندارد، با هم گفتگو مى كنيم و خستگى راه را هم نمى فهميم. ▫️ قدرى با هم گفتگو كرديم، تا آن كه پرسيدم: 🔹 اين صحبتهايى كه مردم از تو نقل مى كنند، چيست؟ آيا صحت دارد يا نه؟ ▫️ گفت: 🔸 آقا از اين مطلب بگذريد. ▫️ اصرار كردم و گفتم: 🔹 من كه بى غرضم، مانعى ندارد بگويى. ▫️ گـفـت: 🔸 آقـا، مـن بيست و پنج بار، از پول كسب خود، به كربلا مشرف شدم و در همه سفرها، براى زيارتى عرفه مى‌رفتم. در سفر بيست و پنجم بين راه، شخصى يزدى با من رفيق شد. چند منزل كه بـا هـم رفـتـيم، مريض شد و كم كم مرض او شدت كرد، تا به منزلى كه ترسناك بود، رسيديم و به خاطر ترسناك بودن آن قسمت، قافله را دو روز در كاروانسرا نگه داشتند، تا آن كه قافله‌هاى ديگر برسند و جمعيت زيادتر شود. از طرفى حال زائر يزدى هم خيلى سخت شد و مشرف به موت گرديد. روز سوم كه قافله خواست حركت كند، من راجع به او متحير ماندم كه چطور او را با اين حال تنها بـگذارم و نزد خداى تعالى مسئول شوم؟ از طرفى چطور اين جا بمانم و از زيارت عرفه كه بيست و چهار سال براى درك آن، جديت داشته ام، محروم شوم؟ بالاخره بعد از فكر بسيار، بنايم بر رفتن شد، لذا هنگام حركت قافله، پيش او رفتم و گفتم: 🔹 من مى‌روم و دعا مى‌كنم كه خداوند تو را هم شفا مرحمت فرمايد. ▪️اين مطلب را كه شنيد، اشكش سرازير شد و گفت: 🔸 من يک ساعت ديگر مى‌ميرم، صبر كن، وقتى از دنـيا رفتم، خورجين و اسباب و الاغ من مال تو باشد، فقط مرا با اين الاغ به كرمانشاه و از آن جا هم هر طورى كه راحت باشد، به كربلا برسان. ▪️ وقتى اين حرف را زد و گريه او را ديدم، دلم به حالش سوخت و همان جا ماندم. قافله رفت و مدت زمانى كه گذشت، آن زائر يزدى از دنيا رفت. من هم او را بر الاغ بسته و حركت كردم. وقتى از كاروانسرا بيرون آمدم، ديدم از قافله هيچ اثرى نيست، جز آن كه گرد و غبار آنها از دور ديده مى شد. تـا يک فـرسخ راه رفتم، اما جنازه را هر طور بر الاغ مى‌بستم، همين كه مقدارى راه مى‌رفتم، مى‌افتاد و هيچ قرار نمى‌گرفت. با همه اينها به خاطر تنهايى، ترس بر من غلبه كرد. بالاخره ديدم، نمى‌توانم او را ببرم، حالم خيلى پريشان شد. همان جا ايستادم و به جانب حضرت سيدالشهداء (ع) توجه نمودم و با چشم گريان عرض كردم: 🔹 آقا من با اين زائر شما چه كنم؟ اگر او را در اين بيابان رها كنم، نزد خدا و شما مسئول هستم. اگر هم بخواهم او را بياورم، توانايى ندارم. ▪️ نـاگهان ديدم، چهار نفر سوار پيدا شدند و آن سوارى كه بزرگ آنها بود، فرمود: 🔶 جعفر با زائر ما چه مى كنى؟ ▪️ عرض كردم: 🔷 آقا چه كنم، در كار او مانده ام! ▪️ آن سه نفر ديگر پياده شدند. يك نفر آنها نيزه اى در دست داشت كه آن را در گودال آبى كه خشك شده بود فرو برد، آب جوشش كرد و گودال پر شد. آن ميت را غسل دادند. بزرگ آنان جلو ايستاد و با هم نماز ميت را خوانديم و بعد هم او را محكم بر الاغ بستند و ناپديد شدند. مـن هم براه افتادم. ناگاه ديدم، از قافله اى كه پيش از ما حركت كرده بود، گذشتم و جلو افتادم. كـمـى گـذشت، ديدم به قافله اى كه پيش از آن قافله حركت كرده بود، رسيدم. و بعد هم طولى نكشيد كه ديدم به پل نزديك كربلا رسيده ام. در تعجب و حيرت بودم كه اين چه جريان و حكايتى است! ميت را بردم و در وادى ايمن دفن كردم. قـافله ما تقريبا بعد از بيست روز رسيد. هر كدام از اهل قافله مى پرسيد: 🔹 تو كى و چگونه آمدى! ▪️ من قضيه را براى بعضى به اجمال و براى بعضى مشروحا مى گفتم و آنها هم تعجب مى كردند. تا آن كه روز عرفه شد و به حرم مطهر مشرف شدم، ولى با كمال تعجب ديدم كه مردم را به صورت حيوانات مختلف مى بينم، از قبيل: 🐺 گرگ، 🐖 خوك، 🐒 ميمون و غيره 🐑 🦗 🦍 🐕 🐀 🦎 🦦 🐃 🐓 🕷 🐁 🐌 🐄 🦀 🦛 🐍 🦨 🐜 🐗 🦂 🦧 🦓 🐊 🦞 و جمعى را هم به صورت انسان مى ديدم! (ادامه دارد ...) 🏷 عجل الله تعالی فرجه