#سلام_امام_زمانم♥️
خودرادرحصارعادتپیچیدهایم
و نبودنت رابهتماشانشستهایم!
درحالیکههمچناندر دعایعهد
زمزمهمیکنیم:-وَبَیْعَةًلَهفیعُنُقی-
گفتمبیعت.."
یادامامحسینافتادم...
یادڪوفیانوامامیکه تنھا ماند"
وما ...
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤
9.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#کلیپ_مهدوی
🎙استاد شجاعی
🔸جایگاهِ من در حکومت #امام_زمان علیهالسلام کجاست؟
#اربعین
👌کوتاه و شنیدنی
👈حتما ببینید و نشر دهید.
11.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاید باشن اونایی که به هر دلیلی نمیتونن برن اربعینِ امام حسین(ع)...💔❤️🔥
استاد فاطمی نیا براشون راه حل دادن 🌱
اما از ته دل برای همدیگه دعاکنیم قسمتمون بشه،بریم و به نیابت امام زمانمون و شهدا قدم برداریم توی راه کربلا 🤲🤲
#اربعین
#کربلا
#یااباعبدالله
7.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️ ظهور امام مهدی علیهالسلام، مشکلی را از جهان حل نخواهد کرد!
#کلیپ | #آیت_الله_حائری_شیرازی
#استاد_شجاعی
3.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️روز #اربعین، چه #کربلا باشیم؛ چه در
راهپیمایی #جا_ماندگان، چه هرجای دیگه؛ حیفه
که ندونیم باید چی از #امام_حسین بخوایم!
🎙#استاد_شجاعی
3.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🪐شیطان خیلی منطقی تورو از فرج امام زمانت مایوس میکنه!!
کسی که آل یاسین میخونه
مطمئن باشه که امام زمان جوابش رو میده
#استادپناهیان
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
﷽
🔰 کرامت حضرت رقیه (سلاماللهعلیها) به خانم فرانسوی
✍🏻 یک خانم فرانسوی مسیحی برای مأموریتی به سوریه آمده بود.
خودش تعریف میکند؛
▫️اتاقی در هتلی در شهر دمشق برایم گرفته بودند، از پنجره میشد گنبد و بارگاه کوچکی را در آن حوالی دید که مردم رفت و آمد میکردند.
شب مشغول استراحت بودم که متوجه شدم صدای گریه و همهمه میآید،
سوال کردم؛
▫️ اینجا چه خبر است، چرا مردم گریه و سروصدا میکنند؟
پاسخ دادند: اینجا یک دختر خانم دفن شده است به خاطر او گریه میکنند.
▫️ گفتم: عجب! حتما تمروز دفنش کردند و پدر و مادرش برایش گریه میکنند.
جوابشان برایم عجیب بود، گفتند: نه این خانم بیش از هزار سال است که از دنیا رفته و اینجا دفن شده است.
▫️با تعجب گفتم: مگر میشود یک دختر بچهای که هزار سال از دنیا رفته، مردم اینطور برای او گریه کنند؟
✍🏻 ماجرای مفصلی را از کربلا و حسین بن علی و دختر بچه سه ساله اش بنام رقیه تعریف کردند،
و اینکه این دختر بعد از شهادت پدر، برادران و عمویش چگونه اسیر میشود و با کاروان اسرا با سختی و مشقت به اینجا میرسند و در این خرابه به شهادت میرسد.
با شنیدن این داستان، محبت این خانم در دلم افتاد.
▫️همان ایام باردار بودم، موقع وضع حملم رسید، مرا به بیمارستان بردند، دکتر پس از معاینه گفت: خانم، بچه شما مشکلی دارد. زایمان شما غیرطبیعی خواهد بود و خطر مرگ شما هم بسیار زیاد است. باید جراحی کنیم، ولی احتمال اینکه شما از دنیا بروید هم خیلی زیاد است.
بیاختیار یاد آن دختر سه ساله افتادم با خودم گفتم: خوب، این خانمی که به من گفتند حضرت رقیه (سلاماللهعلیها) است و مردم اینطور برایش گریه میکنند، حتما میتواند مشکل من را هم برطرف کند.
▫️در دل شروع به صحبت با او کردم، گفتم: شما دختری هستید که اینقدر به شما علاقه دارند و به شما احترام میگذارند. شما را به حق پدرت قسم میدهم که مشکل من را برطرف کن. اگر مشکل من حل شود، دو تا قالیچه گرانقیمت میآورم و در حرم شما پهن میکنم.
✍🏻 ساعاتی از این توسل من گذشت، درد زایمان مرا گرفت و بچهام به طور طبیعی به دنیا آمد، بدون اینکه برای من مشکلی پیش بیاید.
دوباره به سوریه برگشتم و این بار دو قالیچه برای حرم حضرت رقیه (سلاماللهعلیها) هدیه آوردم.
منبع: توسلات یا راه امیدواران، ص 161.
4.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌠 پایان انتظار...
🏴 آجرک الله یا صاحب الزمان
اهلبیت نبوت سلاماللهعلیهم، شهادت پدران را از کودکان نهان میداشتند و به آنها میگفتند: پدر شما سفر کرده، تا یزید آنها را به خانه خود طلبید و دختر چهار ساله حسین سلاماللهعلیه شبی از خواب برخاست و گفت: پدرم به کجا رفت؟ اکنون او را در خواب دیدم که نگران و پریشان بود!
زنان از شنیدن این سخن گریان شدند و کودکان دیگر هم به گریه افتادند و شیون بلند شد، یزید از خواب بیدار شد و گفت: چه خبر است؟ از واقعه تحقیق کردند و به او خبر دادند، آن لعین دستور داد سر پدر را برای او ببرند.
دستمال روی سر انداختند و آن طَبَق را جلوی آن کودک نهادند، پرده از آن برگرفت و گفت: این سر کیست؟ گفتند: سر پدرت!
آن را از میان طشت برداشت و به سینه گرفت و میگفت: پدر جان! چه کسی تو را به خونت خضاب کرده است؟ چه کسی رگهای گردنت را بریده؟ چه کسی مرا به این کودکی یتیم کرده؟ پدر جان! بعد از تو به چه کسی امیدوار باشیم؟ پدر جان! چه کسی یتیم را نگهداری کند تا بزرگ شود؟ و از این سخنان با او گفت تا آنکه لب بر لب او نهاد و سخت گریست تا از هوش رفت و چون او را جنبش دادند، روحش پرواز کرده بود، و اهل بیت از ماجرای او آواز به گریه برداشتند و عزا را با اهل دمشق از سر گرفتند و در آن روز هر مرد و زنی گریستند.
📚 نفسالمهموم،ص۴۱۴
🤲🏻 اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
📌#فَاحزَن_لِحُزنِنا
#امام_حسین
#شهادت_حضرت_رقیه
#استوری 🥀