#خراسانی_های_خروش
آب و جارو می کنم با چشمم این درگاه را
ای که درگاهت هوایی کرده مهر و ماه را
چشم هایی را که حیرانند پشت "لااله"
درخراسان تو می بینند "اِلّاالله را"
این تجلی گاه سلطان ازل ، این کوه نور
برده است از یادها الماس نادرشاه را
بازبان بی زبانی بشنو از نقّاره ها
"وال من والاه " را و "عاد من عاداه را"
ای خراسانی ترین خورشید روشن کن مرا
ما که می دانی نمی دانیم راه و چاه را
من زیارت نامه خواندم ، شعرهایم مانده است
وقت داری تا بخوانم چند دفتر آه را؟
بیت هایم خانه بردوشند مانند خودم
راستش دعبل شدن سخت است این درگاه را
راز پهلوی توماندن را نمی دانم ولی
آخرش می پرسم از شیخ بهایی راه را
می کِشی از هرطرف هر بی پناهی را به توس
بچه آهو کرده ای انگار خلق الله را
شعر من با دوستت دارم به پایان می رسد
کاش می دادی جواب این جمله ی کوتاه را
✍ سراینده: شاعر اصفهان، استادعباس شاهزیدی
#شعر
@taaghcheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک نفر داد زد چرا غزه؟
نان ما واجب است یا غزه؟
#شعر
#غزه
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
@jomalat_olama
🙏لطفا برای دوستانتان بفرستید