eitaa logo
جملات طلایی علماء وشهدا
18.7هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
13.1هزار ویدیو
53 فایل
بزرگی می‌فرمود: 《اگر خواهی شوی با خبر بزن بر هوای نفس تبر》 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات جهت سلامتی امام زمان علیه السلام بلامانع استفاده از نام کانال اشکال داره کپی بنر و ریپ کانال ممنوع مدیر کانال جهت تبادل و تبلیغ @shahiid61
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 به خدا سوگند اگر بخواهم کوه ها برایم طلا شود و در اختیارم باشد خواهد شد باز رفت سومین بار مراجعه نموده گفت: برایم دعا فرما! اگر خدا مرا ثروتی بدهد هر که را حقی در آن مال باشد حقش را خواهم داد حضرت دعا کرد: خدایا به ثعلب مالی عنایت کن! بعد از آن ثعلبه چند گوسفند تهیه کرد. کم‌کم گوسفندان او رشد کرده و رو به افزایش گذاشت. ابتدا ثعلبه تمام نماز های خود را پشت سر پیغمبر صلی الله علیه و آله به جا می‌آورد، بعد که گرفتاریش زیاد شد فقط ظهر و عصر را به مسجد می آمد. بقیه نماز ها را در محل گوسفندان می خواند. اشتغال ثعلبه از زیادی گوسفندان کار را به جایی رسانید که روز جمعه به مدینه می آمد و نماز جمعه را می خواند که آن هم بعد از مدتی ترک شد و روز جمعه نیز دیگر نمی آمد بعضی روزها بر سر راه می آمد از عابرین اخبار مدینه را می پرسید روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله جویای حال او شد گفتند: گوسفندان او به اندازه ای زیاد شده که در این نزدیکی محلی که گنجایش آن ها را داشته باشد نیست. ادامه دارد... @jomalat_talaei_olama_shohada
💎 امام علیه السلام: آن گاه که تلبیه گفتی آیا نیت کردی که برای خداونپ به هر طاعتی گویا شدی و از معصیت او خود را باز داشتی؟ شبلی: نه. امام علیه السلام: در میقات داخل نشدی و نماز نخواندی و تلبیه نگفته ای! سپس امام علیه السلام فرمود: آیا در حرم داخل شدی و کعبه را دیدی و نماز خواندی؟ شبلی: آری. امام علیه السلام: آن گاه که داخل حرم شدی آیا نیت کردی که بر خود هر گونه عیب اهل امت اسلام را حرام کرده ای؟ شبلی: نه. امام علیه السلام: آن گاه که به مکه رسیدی و کعبه را دیدی و دانستی که آن خانه خدا است آیا قصد خداوند سبحان کردی و از غیر او بریدی؟ شبلی: نه. امام علیه السلام: پس نه داخل مکه شدی و نه داخل حرم. سپس امام علیه السلام فرمود: آیا طواف بیت را به جای آوردی و ارکان را مس کردی و عمل سعی را انجام دادی؟ شبلی: آری. امام علیه السلام: آن گاه که سعی کردی آیا نیت کردی که از همه گریختی و به سوی خداوند فرار کردی و صدق این نیت را علام الغیوب شناخت؟ شبلی: نه. امام علیه السلام: نه طواف بیت کردی و نه سعی به جا آوردی. سپس امام علیه السلام فرمود: آیا در مقام ابراهیم علیه السلام وقوف کردی و در آن مقام دو رکعت نماز گذاردی؟ شبلی: آری. ادامه دارد... @jomalat_talaei_olama_shohada
ام ایمن از زنان بسیار بلند مرتبه و عالیقدر صدر اسلام است که همواره در خدمت خاندان نبوت بود، پس از آنکه فاطمه از دنیا رفت ام ایمن آنچنان ناراحت بود که دیگر نمی توانست در مدینه بماند بنابراین عازم مکه شد، در راه در بیابان جحفه، تشنگی بر او غلبه کرد و آبی نیز به همراه نداشت و تشنگی او آنچنان شدید گردید که به حد خطر مرگ رسید. در این لحظه متوجه خدا گردید و با چشمانی اشکبار عرض کرد: یا رب اتعطشنی و انا خادمه بنت نبیک: پروردگار من! آیا مرا تشنه می گذاری با اینکه من کنیز دختر پیامبرت فاطمه هستم. پس از دعا، دلوی از آسمان پر از آب بهشت بر او نازل شد، از آن آب آشامید و تا هفت سال دیگر تشنه و گرسنه نشد. ادامه دارد... @jomalat_talaei_olama_shohada
به همین جهت از روزی که رسول خدا صلی الله علیه وآله مأموریت یافت تا جانشین خود را معین کند و تداوم بخش وظیفه رسالت باشد، و در فرصتهای مناسب به معرفی جانشینان دوازده گانه خود که برگزیده الهی بودند پرداخته و بر امامت امیرمؤمنان علی علیه السلام تا امامت حضرت مهدی عجل الله به طور مکرر و به صورت تصریحی و تلویحی تأکید نمود. خواجه نصرالدین طوسی نظریه پرداز بزرگ جهان تشیع در موضوعات کلامی و... در این زمینه می نویسد: وجود امام لطف بر امت است، پس لازم است که خداوند از باب لطف، امام را بر امت نصب و معین نماید، تا غرض حاصل شود. آری با وجود امام مردم به اطاعت نزدیک و از معصیت دور می شوند و اگر امام نباشد فتنه و فساد برمی خیزد و در صورت نصب امام از سوی خداوند، سعادت دین و دنیای انسانها تأمین خواهد شد و این هدف متعالی خداوند است. ادامه دارد... @jomalat_talaei_olama_shohada
💎 روزی جمعی از اصحاب و یاران امام صادق علیه السلام به هشام بن حکم که تازه جوانی بود رو کرده فرمود: ای هشام، گفت: لبیک ای زاده رسول خدا، فرمـد: آیا گزارش نمی دهی که با عمرو بن عبید یکی از علمای بزرگ اهل سنت چگونه مناظره نمودی؟ عرض کرد: جلالت شما مرا می گیرد و شرم می دارم و زبانم نزد شما بکار نمی افتد! امام علیه السلام فرمود: چون به شما امری نمودم بجای آورید. هشام گفت: وضع عمرو بن عبید و خبر مجلس مسجد بصره او بمن رسید. بر من گران آمد، پس بسویش رفته و روز جمعه ای وارد بصره شده و به مسجد آنجا در آمدم جماعت بسیاری را دیدم که حلقه زده و عمرو بن عبید در میان آنان بود، جامه پشیمنه سیاهی به کمر بسته و عبائی بدوش انداخته و مردم از او سؤال می کردند، از مردم راه خواستم، بمن راه دادند تا در آخر مردم بزانو نشستم، آنگاه گفتم: ادامه دارد... @jomalat_talaei_olama_shohada
💎 ای مرد دانشمند! من مردی غریبم اجازه دارم مسئله‌ای بپرسم؟ گفت: بپرس؛ گفتم: شما چشم دارید، گفت: پسرجانم این چه سوالی است، چیزی را که میبینی چگونه از آن می پرسی؟! گفتم: سوال من همین طور است. گفت: بپرس پسر جانم اگرچه پرسش‌های احمقانه است. گفتم شما جواب هم آن را بفرمایید گفت: بپرس. گفتم: شما چشم دارید؟ گفت: آری؛ با آن چه کار می‌کنید؟ با آن رنگ ها و اشخاص را می‌بینم. بینی دارید؟ آری؛ با آن چه می کنید؟ می‌بویم.. دهان دارید؟ آری؛ با آنچه می کنید؟ مزه را می چشم؛ گوش دارید؟ آری؛ با آن چه می‌کنید؟ با آن صدا را می‌شنوم؛ شما دل دارید؟ آری،با آن چه می کنید؟ با آن هر چه بر اعضاء و حواسم در آید تشخیص می‌دهم. گفتم مگر با وجود این اعضا از دل بی نیازی نیست؟ گفت: نه؛ گفتم چگونه با آنکه اعضا صحیح و سالم باشد دیگر چه حاجت به دل داری؟ گفت: پسر جانم هر گاه اعضای بدن در چیزی که ببوید یا ببیند یا بچشد یا بشنود تردید کند، آن را به دل ارجاع دهد تا تردیدش برود و یقین حاصل کند، من گفتم: پس خدا دل را برای رفع تردید اعضا گذاشته است؟ گفت: آری؛ گفتم: دل لازم است وگرنه اعضا را یقینی نباشد. گفت: آری؛ گفتم: ای عمروبن عبید! خدای تبارک و تعالی که اعضایت را بدون امامی که صحیح را تشخیص دهد و تردید را متیقن کند ما وانگذاشته، چگونه این همه مخلوق را در سرگردانی و تردید و اختلاف واگذارد و برای ایشان امامی که در تردید و سرگردانی خود به او رجوع کنند قرار نداده؛ در صورتی که برای اعضای تو امامی قرار داده که حیرت و تردیدت را به او ارجاع دهی؟!! @jomalat_talaei_olama_shohada
💎 نمیدانی که عثمان کشته شد، عایشه و طلحه و زبیر به خونخواهی او قیام کردند. چون علی پنهانی مردم را به ریختن خود عثمان وادار کرده بود. ما انتقام خون او را می‌خواهیم بگیریم، محمد بن ابی حذیفه پاسخ داد: معاویه تو می دانی من از همه خویشان تو به تو نزدیکترم و بهتر از همه به حال تو آشنایی دارم معاویه جواب داد: بله همین‌طور است؛ محمد گفت: با این خصوصیات سوگند به خدا کشنده عثمان را جز تو نمی دانم زیرا هنگامی که عثمان تو و امثال تو افراد ستمگر را به حکومت منصوب کرد، مهاجر و انصار پیوسته پیشنهاد می‌کردند که شماها را از حکومت عزل نمایند و ریشه ظلم را بر اندازد او هم از برکنار کردن شما امتناع می ورزید از این رو آنچه به او رسید به واسطه کردار تو و امثال تو بود. و او نیز از کسانی بودند که مردم را بر کشتن عثمان تحریص می‌نمودند. معاویه! خدا را گواه می‌گیرم از هنگامی که در جاهلیت و اسلام تو را میشناسم هیچ گونه تغییری نکرده ای و از اسلام و فضائل اخلاقی آن کمترین بهره‌ای نبرده‌ای و ذره ای نیز از کردار ناپسندت کاسته نشده است، دلیل گفتارم همین است که مرا به واسطه حب و دوستی علی علیه السلام سرزنش می کنی با این که سپاهیان و هواداران امیرالمومنین علیه السلام همه از مردمان شب زنده دار و پیوسته روز گیر همه از مهاجرین و انصار اند، اما اطرافیان تو را مردمانی منافق و دورو تشکیل داده‌اند آزادشدگانی که از ترس، اسلام آوردند و بندگانی که از قید بردگی رهایی یافتند. ادامه دارد... @jomalat_talaei_olama_shohada
💎 در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند بعضی پیمان خود را به آخر بردند و در راه او شربت شهادت نوشیدند و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند به این ترتیب انس بن نضر مطابق این آیه به عنوان منتظران برای ادای پیمان از طرف خدا به شمار آمد. امام رضا علیه السلام فرمود: روزی امیرالمومنین علی علیه السلام برای مردم خطبه می خواند و آنها را به جهاد در راه خدا بر می انگیخت جوانی از میان مردم برخاست و گفت یا علی مرا از فضیلت جهاد کنندگان در راه خدا باخبر کن. پس علی علیه السلام در پاسخ فرمود: من و رسول خدا صلی الله علیه و آله در حالی که ایشان برناقه عضباءخود سوار بود در یک ردیف قرار داشتیم، در حالی که از غزوه ذات السلاسل باز می گشتیم. پس من از آن حضرت آنچه را که تو از من سوال کردی پرسیدم، پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم فرمود: هنگامی که رزمندگان در راه خدا اراده جنگ می‌کنند خدای دوری از آتش را برای ایشان مقرر می فرماید. و هنگامی که برای جهاد در راه خدا آماده می شوند خدای به وجود آنها به فرشتگان مباهات و افتخار می‌کند و زمانی که با خانواده خود وداع می‌کنند دیوارها و خانه ها برایشان می گرید و در این حال از گناهان خود بیرون می آیند، به مانند ماری که از پوست خود بیرون می شود و خدای بر هر یک از این مردان مجاهد ۴۰ هزار فرشته می گمارد تا او را از روبرو و پشت سر و سمت راست و سمت چپ حفاظت و نگهداری کنند در این هنگام منادی فریاد می زند که: بهشت در سایه شمشیر هاست و فرود آمدن هر نیزه و ضربت شمشیر بر پیکر شهید آسانتر به دلنشین تر از نوشیدن آب سرد در است. ادامه دارد... @jomalat_talaei_olama_shohada
💎 استاد مطهری رحمت الله علیه در مورد فلسفه ذکر مصیبت می فرماید: البته من هیچ وقت اصرار ندارم که در هر سخنرانی لزوماً ذکر مصیبت کنم. اگر سخن رسید به جایی که ببینم ذکر مصیبت کردن به خودم تحمیل کردن است و باید از جایی به جای دیگر بروم، نمی‌گویم. ولی اکثر، خصوصاً در ایام مصیبت ولو به طور اشاره هم شده است ذکر مصیبت می کنم. جوانی از من پرسید که آیا این کار ضرورتی یا حسنی دارد یا نه؟ اگر بناست مکتب امام حسین علیه السلام احیا می‌شود آیا ذکر مصیبت امام حسین علیه السلام هم ضرورتی دارد؟ گفتم بله دستوری است که ائمه اطهار به ما داده‌اند و این دستور فلسفه ای دارد و آن اینکه هر مکتبی اگر چاشنی از عاطفه نداشته باشد و صرفاً مکتب و فلسفه و فکر باشد، آنقدر ها در روحها نفوذ ندارد و شانس بقا ندارد، ولی اگر یک مکتب چاشنی از عاطفه داشته باشد، این عاطفه به آن حرارت می دهد. معنا و فلسفه یک مکتب،آن مکتب را روشن می‌کند، به آن مکتب منطق می‌دهد، آن مکتب را منطقی می کند. بدون شک مکتب امام حسین علیه السلام منطق و فلسفه دارد، درس است و باید آموخت اما اگر ما دائماً این مطلب را صرفاً به صورت یک مکتب فکری بازگو کنیم حرارت و جوشش گرفته می شود و اساساً کهنه می گردد این بسیار نظر بزرگ و عمیق آنها بوده است، یک دور اندیشی فوق العاده عجیب و معصومانه ای بوده است که گفته‌اند برای همیشه این چاشنی را از دست ندهید چاشنی عاطفه ذکر مصیبت حسین بن علی علیه السلام یا امیرالمومنین علیه السلام یا امام حسین علیه السلام یا ائمه دیگر و یا حضرت زهرا سلام الله علیها این چاشنی عاطفه را ما حفظ و نگهداری کنیم. ادامه دارد... @jomalat_talaei_olama_shohada