فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پدر و مادر ریشه هاے زندگے ان....🌻
درخت هر چقدرم بزرگ باشه🌹
هر چقدرم پر باشه🌺
نمیتونه بدون ریشه دوام بیاره....👌
@jomlatzibaa
فقیری به ثروتمندی گفت:
اگر من در خانه ی تو بمیرم،
با من چه می کنی؟
ثروتمند گفت:
تو را کفن میکنم و به گور می سپارم
فقیر گفت:
امروز که هنوز هم زنده ام،
مرا پیراهن بپوشان، و چون مُردم،
بی کفن مرا به خاک بسپار ....!
حکایت بالا حکایت بسیاری از ماست؛
که تا زنده ایم قدر یکدیگر را نمیدانیم ولی بعد از مردن هم، میخواهیم برای یکدیگر سنگ تمام بگذاریم.
╔ 💗 ══ 🍃ೋ•══╗
🌼🌼🌼
@jomlatzibaa
☔️☔️☔️
╚══•ೋ🍃 ══ ☂ ╝
༻༻🦋༺༺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مغرور نباشید ...!
وقتی پرنده اے زنده است
مورچه ها را میخورد و
وقتی میمیرد مورچه ها او را میخورند ...
زمانه و شرایط در هر موقعی
میتواند تغییر کند.
در زندگی هیچکس را
تحقیر و ازار نکنید
شاید امروز قدرتمند باشید
اما یادتان باشد زمان از شما
قدرتمند تر است !
یک درخت میلیون ها
چوب کبریت را میسازد
اما وقتی زمانش برسد
فقط یک چوب کبریت برای
سوزاندن میلیون ها درخت کافیست
پس خوب باشید و خوبی کنید🌺❤️
@jomlatzibaa
فرسنگ ها هم که دور باشی
هوایت که به سرم بزند
می نشانمت کنار رویا هایم
دست های دلواپسم را
قفل می کنم به بودنت...
@jomlatzibaa
اگر خواستی تکیه بدهی
نه به چهره ها اعتماد کن
نه به زبانها
اما به دو تا چیز میشود تکیه کرد؛
یکی مرام و مردانگی
و دومی انسانیت
اولی نمک میشناسد ،
دومی هیچ وقت ظلم نمیکند .
🍃🌸@jomlatzibaa🌸🍃
enc_16871003049376181651076.mp3
8.14M
حجره در بسته امامم خسته
رضا کنار بدن جوادش نشسته
کنار جیگر گوشه اش به سر میزنه مادر
به یاد تن و نیزه به یاد سر و خنجر
🎙 #حاج_محمود_کریمی
╭┅────────────┅╮
🆔 @jomlatzibaa
╰┅────────────┅╯
❣امام صادق فرمود: اگر کسی برای برادرش دعا کند؛
خدا صدهزار برابرش را به خود او میبخشد. در حالیکه اگر برای خودش دعا کند، فقط به اندازه همان یک دعایش به او داده میشود
تو این روزها برا همدیگه دعا کنیم🙏
🍃🌸@jomlatzibaa🌸🍃
من مریدم تو مراد.mp3
15.61M
من مریدم تو مراد، حضرت خیر العماد
جانم ای جانم جواد، یابن سلطانم
روسیاهم سیدی، بی پناهم سیدی
کن نگاهم سیدی، یابن سلطانم
🎙#وحید_شکری
╭┅────────────┅╮
🆔@jomlatzibaa
╰┅────────────┅╯
با طناب کسی توی چاه رفتن
شبی هنگام خواب، صاحب خانه متوجه دزدی شد که وارد خانه شده است. صاحب خانه با زیرکی و به دروغ، به همسرش گفت مقداری پول در چاه داخل حیاط پنهان کرده ام تا از دست دزدان در امان باشد، دزد که صدای صاحب خانه را شنید فریب حرف صاحب خانه را خورد و خوشحال به داخل چاه رفت.
سپس صاحب خانه به زنش گفت خانم چون هوا خیلی گرم است امشب رختخواب را در حیاط روی در چاه پهن کن.
دزد که در پی یافتن پول به داخل چاه رفته بود هنگامی که از یافتن پول نا امید شد خواست که از چاه بیرون بیاید، دید که صاحب خانه روی در چاه خوابیده و به همسرش وعده خرید طلا می دهد و می گوید برای تو چنین و چنان می کنم.
دزد از داخل چاه بلند فریاد زد: آهای زن صاحب خانه، من با طناب شوهرت به چاه رفتم تو مواظب باش با طناب او در چاه نروی.
@jomlatzibaa