اول صبح غزلی از حافظ
تقدیم ب شما و دوستان گرامی
همیشه همراه
هر آن کو خاطرِ مجموع و یارِ نازنین دارد
سعادت همدم او گشت و دولتْ همنشین دارد
حریمِ عشق را درگَه بسی بالاتر از عقل است
کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
دهانِ تَنگِ شیرینش مگر مُلکِ سلیمان است
که نقشِ خاتمِ لعلش جهان زیرِ نگین دارد
لبِ لعل و خطِ مشکین چو آنش هست و اینش هست
بنازم دلبرِ خود را که حُسنش آن و این دارد
به خواری منگر ای مُنعِم، ضعیفان و نحیفان را
که صدرِ مجلسِ عشرت گدای رهنشین دارد
چو بر رویِ زمین باشی توانایی غنیمت دان
که دورانْ ناتوانیها بسی زیرِ زمین دارد
بلاگردانِ جان و تن دعایِ مستمندان است
که بیند خیر از آن خرمن؟ که ننگِ از خوشه چین دارد
صبا از عشقِ من رمزی بگو با آن شهِ خوبان
که صد جمشید و کیخسرو غلامِ کمترین دارد
و گر گوید نمیخواهم چو حافظ عاشقِ مفلس
بگوییدش که سلطانی گدایی همنشین دارد
🌴💙🌴
مـن هـمان روز که روی تـو بـدیدم گـفتم
هیچ شک نیست که از روی چنین ناز آید
#سعدی
🌴💙🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساحل افتاده گفت گر چه بَسی زیستم
هیچ نه معلوم گشت آه که من کیستم
موج زخود رفته ای تیز خرامید و گفت
هستم اگر می روم گر نروم نیستم...
#اقبال_لاهوری
🌴💙🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا
به وصل خود دوایی کن دل دیوانهٔ ما را
علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد
مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را
گرت پروای غمگینان نخواهد بود و مسکینان
نبایستی نمود اول به ما آن روی زیبا را
چو بنمودی و بربودی ثبات از عقل و صبر از دل
بباید چارهای کردن کنون آن ناشکیبا را
#سعدی
🌴💙🌴
5.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نظر پاک مرا دشمن اگر طعنه زند
دامن دوست بحَمدالله از آن پاکتر است
تا گل روی تو در باغِ لطافت بشکفت
پرده ی صَبر من از دامن گل چاکتر است...
#سعدی
🌴💙🌴
🍃خورشيد بهتر است يا ماه؟!!🍃
شخصی در مجلسي نشسته بود. از او پرسيدند: خورشيد بهتر است يا ماه؟!!
آن شخص قيافه متفکرانه اي به خود گرفت و گفت: اين ديگر چه سوالي است که شما مي پرسيد؟ خوب معلوم است که ماه بهتر است !!! چون خورشيد در روز روشن در مي آيد به همين علت وجودش منفعتي ندارد !!!
اما ماه شب ها را روشن مي کند!! پس ماه بهتر است!!!!
لطفِ بی اندازه دیده نخواهد شد !
الطاف ما تنها باید به اندازه ی وسعت دیدِ دیگران باشد ! نه بیشتر...
🌱🕊
حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
معروف است كه خداوند به موسی گفت: قحطی خواهد آمد، به قومت بگو آماده شوند!
موسی به قومش گفت و قومش از دیوار خانه ها سوراخ ایجاد کردند که در هنگام سختی به داد هم برسند که این قحطی بگذرد !
مدتی گذشت اما قحطی نیامد ، موسی علت را از خدا پرسید خدا به او گفت من دیدم که قوم تو به هم رحم کردند, من چگونه به این قوم رحم نکنم؟
«به همدیگه رحم کنیم که
خدا هم بهمون رحم کنه»