بی شک خدا با تو خدای بهتری می شد
نازل به شعرم آیه های بهتری می شد
ای کاش در نقشه " شمال"م چشم سبزت بود
تا قسمتم جغرافیای بهتری می شد
دیروز اگر بر این جزیره راه می رفتی
از خاک ، سهمم ردّپای بهتری می شد
دستم به عکست میرسید اما به دستت نه!
در حقّ من باید دعای بهتری می شد!
با آن نوازش ها اگر معمار من بودی
ویرانه ام اکنون بنای بهتری می شد
در گوش این قرن پر از فریاد می پیچید
وقتی سکوت ما صدای بهتری می شد
جای سیاست پیشگان بر صندلی ها نیست
بی شک جهان با عشق جای بهتری می شد
#محمد_علی_نیکومنش
#عضوکانال
@jomlatzibaa
اگرچه صحن وسرای بهشت زیبا بود
میان فوج کبوتر، کلاغ تنها بود
سیاه بین تمام سفید و روشن ها
میان چشم جماعت چقدر رسوا بود
به روی پا که نه، با دل قدم گذاشته بود
برای عالم و آدم در آن سرا جا بود
سرای نور بود و وقت بوسه ی خورشید
به روی گنبد غرق طلای آقا بود
میان اشک و تبسم دخیل بست و دلش
کنار پنجره فولاد غرق نجوا بود
کنار آهن نازک دلی که آغوشش
گره گشای غم و غصه های دنیا بود
غروب آمد و او بی خیال اطرافش
هنوز غرق مناجات و در تمنا بود
قیام کرده و در صف تمام زائرها
و او نشسته، نماز دلش فرادا بود
درست بعد سلامش، بلند شد از جا
کسی که شامل لطف دم مسیحا بود
چقدر صحن و سرای بهشت زیبا تر
صدای نغمه ی نقاره کشف معنا بود
میان فوج کبوتر کلاغ تنها نه...
میان بهت جهان ،روی دست دریا بود
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#السلامعلیکیاعلیبنموسی الرضا
@jomlatzibaa