عابرِ بیابانی بی‌کس‌ام؛ که از وحشتِ تنهاییِ خود... فریاد می‌زند... #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

قلبم نمی تپد مگر این که یادش باشد زندگی دوباره را از کجا شروع کرده است؛ مگر این که یادش باشد برای چه می تپد... #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

نازنین! جامه‌ی خوبت را بپوش؛ عشق،ما را دوست می‌دارد... #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

هیچ چیز در کنار مـــن از تو عظیم‌تر نبوده است... #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

آن روز كه چشمانِ تو‌ در من نگريست می‌بايد مُرد و باز می‌بايد زيست... #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

من غرورِ مطلقم آیدا ؛ و افتخارِ من این است که بَنده‌ ی تو باشم ... #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

و آغوشت، اندك جایی براي زيستن، اندك جايی براي مردن، و گريز از شهری كه با هزار انگشت، به وقاحت پاكي آسمان رامتهم ميكند...! #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

آیدای عزیز من هرچه بیشتر می‌بینمت احتیاجم به دیدنت بیشتر میشود دیروز چند لحظه‌ی کوتاه بیشتر ندیدمت تمام شب تنها و بی‌هدف در خیابان‌های تاریک و خلوت این اطراف راه رفتم و به تو فکر کردم... #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

توفان ها در رقصِ عظيمِ تو به شكوهمندی نی لبكی می نوازند، و ترانه ی رگ هايت آفتابِ هميشه را طالع می كند. بگذار چنان از خواب بر آيم كه كوچه های شهر حضور مرا دريابند. #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

. عشق، ما را دوست می‌دارد من با تو رؤیایم را در بیداری دنبال می‌گیرم من شعر را از حقیقتِ پیشانیِ تو درمی‌یابم با من از روشنی حرف می‌زنی و از انسان که خویشاوندِ همه خداهاست.. #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

آن روز كه چشمانِ تو‌ در من نگريست می‌بايد مُرد و باز می‌بايد زيست... #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

آن روز كه چشمانِ تو‌ در من نگريست می‌بايد مُرد و باز می‌بايد زيست... #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

میان من و تو... به همان اندازه فاصله هست... که میان ابرهایی که در آسمان و... انسانهایی که بر زمین؛ سرگردانند... #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

. ‍ بوسه های تو گنجشککان پر گوی باغند و تنت رازی ست جاودانه که در خلوتی عظیم با منش در میان می گذارند ... #احمد_شاملو ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌❣ ﹝ @Jomlax ﹞

از دستهاے گرم تو سخن ها می توانم گفت... #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

قلبم نمی تپد مگر این که یادش باشد زندگی دوباره را از کجا شروع کرده است؛ مگر این که یادش باشد برای چه می تپد... #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

من و تو یکی شویم ، از هر شعله‌ای برتر که هیچ گاه شکست را بر ما چیرگی نیست ، چرا که از عشق روئین تنیم! #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

من و تو یکی شویم ، از هر شعله‌ای برتر که هیچ گاه شکست را بر ما چیرگی نیست ، چرا که از عشق روئین تنیم! #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

با خودم می‌گویم : برکت عشق تو با من باد... 📕مثل خون در رگ‌های من #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

تو را برگزیده‌ام... رَغمارَغمِ بیداد... گفتی دوستت می‌دارم... و قاعده دیگر شد... #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

هنگامی که خاطره ات را می بوسم... درمی یابم دیری است که... مرده ام... #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

حضورت بهشتی‌ست... که گریز از جهنم را توجیه می‌کند... #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

. پیش از این‌ها نیز یکی دو بار تصور می‌کردم عاشق شده‌ام. اما عشق من به تو، به هیچ چیز شبیه نیست: تو برای من همه‌ی زندگی، همه‌ی امید، همه‌ی دنیا شده‌ای. نقش تو، در ذهن من، همه چیز را می‌زداید و جانشین همه چیز میشود. #احمد_شاملو ‌‌‌‎‌. ﹝ @Jomlax ﹞

«تو رستاخیز حیات منی...» #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

به تو گفتم: زیاد، خیلی خیلی زیاد "دوستت دارم" جواب دادی: هرچه این حرف را تکرار کنی، باز هم می‌خواهم بشنوم... #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

ای یار ، نگاه تو سپیده دمی دیگر است تابان تر از سپیده دمی که در رویای من بود. #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

آنکه می‌گفت، ندانست آنکه دانست، زبان بست... #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

تو طلوع كردی و عشق باز آمد، شعر شكوفه كرد و كبوتر شادى بال زنان بازگشت؛ تنهايى و خستگى بر خاک ریخت... #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

شب از سایه‌ها و غریوِ دریا سرشار است زیباتر شبی براى دوست‌داشتن با چشمانِ تو مرا به الماسِ ستاره‌ها نیازى نیست ... #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞

«چون جان تو را به سینه می‌فشارم تنگ...» #احمد_شاملو ﹝ @Jomlax ﹞