eitaa logo
⸤جُملــکس" شعر" تم " پروفایل" والپیپر " ⸣ ⸤🇵🇸
22.8هزار دنبال‌کننده
78.2هزار عکس
9.1هزار ویدیو
248 فایل
⸤﷽⸣ • - جنابِـ‌سعدی‌مۍفرمان‌؛ بَرخیز‌کھـــ‌شعر‌ِمن‹طُ›‌را‌میخواهَد💛˘˘! - خَط‌خطۍ‌های‌ِیک‌پریشان🌸( .. . .. تَبلیغات‌ِپُربازدھ🌿↓' https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab . انتقاد پیشنهاد↓' eitaa.com/niai73 . • ارسال مطالب : @Admin_mas
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 💞تبلیغ موقت💞
۹ سال بود از زندگیمون میگذشت و از بچه خبری نبود تااینکه مادرشوهرم با همکاری شوهرم دست بکار شدن برای راضی کردن من واسه همسر دوم و اوردن نوه😏 روزگارم سیاه شد هرشبم گریه بود بخودم اومدم دیدم دارم میرم خاستگاری واسه شوهرم😕 بعد از یه ماه خون گریه کردنام بلاخره شوهرم از یه خانم مطلقه خوشش اومد و قرار شد توافقی عروسی کنن و بعد از بچه دار شدن خانمه بره، دنیا رو سرم خراب شد شب عروسیشون به خواست همسرم رفتم شهرستان خونه مادرم و...👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686
هدایت شده از 🍁 تبلیغات موقت🍁
۹ سال بود از زندگیمون میگذشت و از بچه خبری نبود بخودم اومدم دیدم دارم میرم بعد از یه ماه خون گریه کردنام بلاخره شوهرم از یه خوشش اومد و قرار شد توافقی و بعد از بچه دار شدن خانمه بره دنیا رو سرم خراب شد شب عروسیشون به خواست همسرم رفتم شهرستان خونه مادرم که متوجه شدم یه جوری عجیب غریب شدم 😳....ادامه😱👇 http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686
هدایت شده از 🍁 تبلیغات موقت🍁
۹ سال بود از زندگیمون میگذشت و از بچه خبری نبود بخودم اومدم دیدم دارم میرم بعد از یه ماه خون گریه کردنام بلاخره شوهرم از یه خوشش اومد و قرار شد توافقی و بعد از بچه دار شدن خانمه بره دنیا رو سرم خراب شد شب عروسیشون به خواست همسرم رفتم شهرستان خونه مادرم که متوجه شدم یه جوری عجیب غریب شدم 😳....ادامه😱👇 http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686
هدایت شده از 🍁 تبلیغات موقت🍁
۹ سال بود از زندگیمون میگذشت و از بچه خبری نبود بخودم اومدم دیدم دارم میرم بعد از یه ماه خون گریه کردنام بلاخره شوهرم از یه خوشش اومد و قرار شد توافقی و بعد از بچه دار شدن خانمه بره دنیا رو سرم خراب شد شب عروسیشون به خواست همسرم رفتم شهرستان خونه مادرم که متوجه شدم یه جوری عجیب غریب شدم 😳....ادامه😱👇 http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686
هدایت شده از 🍁 تبلیغات موقت🍁
۹ سال بود از زندگیمون میگذشت و از بچه خبری نبود بخودم اومدم دیدم دارم میرم بعد از یه ماه خون گریه کردنام بلاخره شوهرم از یه خوشش اومد و قرار شد توافقی و بعد از بچه دار شدن خانمه بره دنیا رو سرم خراب شد شب عروسیشون به خواست همسرم رفتم شهرستان خونه مادرم که متوجه شدم یه جوری عجیب غریب شدم 😳....ادامه😱👇 http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686
هدایت شده از 🍁 تبلیغات موقت🍁
۹ سال بود از زندگیمون میگذشت و از بچه خبری نبود بخودم اومدم دیدم دارم میرم بعد از یه ماه خون گریه کردنام بلاخره شوهرم از یه خوشش اومد و قرار شد توافقی و بعد از بچه دار شدن خانمه بره دنیا رو سرم خراب شد شب عروسیشون به خواست همسرم رفتم شهرستان خونه مادرم که متوجه شدم یه جوری عجیب غریب شدم 😳....ادامه😱👇 http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686