eitaa logo
⸤جُملــکس" شعر" تم " پروفایل" والپیپر " ⸣ ⸤🇵🇸
22.8هزار دنبال‌کننده
78.1هزار عکس
9.1هزار ویدیو
248 فایل
⸤﷽⸣ • - جنابِـ‌سعدی‌مۍفرمان‌؛ بَرخیز‌کھـــ‌شعر‌ِمن‹طُ›‌را‌میخواهَد💛˘˘! - خَط‌خطۍ‌های‌ِیک‌پریشان🌸( .. . .. تَبلیغات‌ِپُربازدھ🌿↓' https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab . انتقاد پیشنهاد↓' eitaa.com/niai73 . • ارسال مطالب : @Admin_mas
مشاهده در ایتا
دانلود
وزنِ چندانی ندارد ، امّا همرهش می‌رود انگار یک حجمِ وسیعی از ! 🆔 @jomlax
هدایت شده از 🍁 تبلیغات موقت🍁
چهره‌ی جذاب مردانه‌اش را از نظر می‌گذرانم و برای بهم ریختن موهایش آهسته آهسته می‌‌‌رود. دستم را دراز می‌کنم و همین که به موهایش می‌رسم، یکباره می‌گوید: یاس! چشم‌هایم از تعجب گشاد می‌شود و او با خنده می‌گوید: دیدی بیدارم!! چشم‌هایش را باز می‌کند و با دیدن قیافه‌ی من زیر خنده می‌زند. -فکر میکردی خوابم، نه؟! من خیلی وقته بیدارم و مشغول تماشای دلبری بودم! سرجایش می‌نشیند و رخت‌خواب را کنار می‌زند. نگاهش را روی چهره‌ام می‌چرخاند و ادامه می‌دهد: البته دور کجا؟! نزدیک کجا؟! لبخندی پر مهر با چاشنی قند می‌زند و دستش را زیر چانه‌ام می‌گذارد. -ببینم! الان شبه یا روز؟! شما به خورشید گفتی نیاد بیرون یا به ماه؟! لبخندم را که می‌بیند، شیطنتش را بیشتر می‌کند و می‌گوید: این رو میکنی، نمیتونم امروز برم سر کار! http://eitaa.com/joinchat/3102605334Cfac7bc2cf1