💞🦋 @JomLax 🦋💞
بهار، بی حضورِ قدم هات
کابوسِ این خوابِ زمستانی ست
دوست دارم
شکوفه، بهانه ی تو باشد
وَ تو
پیراهنِ تمامِ فصل ها که در راهند...
#سید_محمد_مرکبیان
『♥️』
همهی زندگی
دوست داشتن است
هنوز و همیشه...
#سید_محمد_مرکبیان
﹝جُملِڪس﹞
『♥️』
همهی زندگی
دوست داشتن است
هنوز و همیشه...
#سید_محمد_مرکبیان
﹝جُملِڪس﹞
『♥️』
همهی زندگی
دوست داشتن است
هنوز و همیشه...
#سید_محمد_مرکبیان
﹝جُملِڪس﹞
『♥️』
باید با من حرف میزدی،
من محتاج یک جمله بودم!
جملهای از تو،
که مرا از آغوشِ زنجیرهای نَنوشتن برَهاند...
باید با من حرف میزدی،
تا چیزی مینوشتم
کلیدِ ادامهی زندگی
در حنجرهی تو بود،
در صدای تو...
تویی که در من،
من را گُم کرده بودی!
#سید_محمد_مرکبیان
﹝@Jomlax ﹞
در خیابان
صدایش میزدیم
دریغ از آنکه
در ما مرده بود، آزادی...
#سيد_محمد_مركبيان
﹝@Jomlax ﹞
گمان میکند اگر بگریزد
نجات یافته است،
دریغا که اندوهِ انسان بودن
سنجاق است بر سینهی آدمی.
#سید_محمد_مرکبیان
﹝@Jomlax ﹞
همهی زندگی
دوست داشتن است
هنوز و همیشه...
#سید_محمد_مرکبیان
﹝@Jomlax ﹞
دستت را بہ
سمتم دراز می كنی
از همين جا آغاز می شوم
كہ تو دارے بہ پايان می رسی...
#سيد_محمد_مركبيان
﹝@Jomlax ﹞
این که باید
فراموش ات می کردم را هم
فراموش کردم
تو تکراری ترین حضور روزگار منی
و من عجیب
به آغوش تو
از آن سوی فاصله ها
خو گرفته ام
#سید_محمد_مرکبیان
🌺🍃჻ᭂ࿐
﹝@Jomlax ﹞
باید با من حرف میزدی،
من محتاج یک جمله بودم!
جملهای از تو،
که مرا از آغوشِ زنجیرهای نَنوشتن برَهاند...
باید با من حرف میزدی،
تا چیزی مینوشتم
کلیدِ ادامهی زندگی
در حنجرهی تو بود،
در صدای تو...
تویی که در من،
من را گُم کرده بودی!
#سید_محمد_مرکبیان
﹝@Jomlax ﹞