وقتی آدم کسی را دوست دارد ؛
همیشه چیزی برای گفتن یا نوشتن به او
پیدا می کند ، تا آخر عمر...
#کریستین_بوبن
﹝@Jomlax ﹞
توفان ها در رقصِ عظيمِ تو
به شكوهمندی
نی لبكی می نوازند،
و ترانه ی رگ هايت
آفتابِ هميشه را طالع می كند.
بگذار چنان از خواب بر آيم
كه كوچه های شهر
حضور مرا دريابند.
#احمد_شاملو
﹝@Jomlax ﹞
مرا گفتی چو دل در عشق بندی
دهد عشقت به آخر سر بلندی
#وحشی_بافقی
﹝@Jomlax ﹞
زنی
که شعاع عاشقانه هایش را
با ستاره ها تقسیم
کرده است٬
به هیچ شکلی رام نخواهد شد ...
مگر با بوسه ای
در دل یک شعر عاشقانه...
#آریو_همتی
﹝@Jomlax ﹞
.
تو آمدی
زمان خشکید
در تب نگاهمان
بوی صبح آمد
دلم دچار شد
به شب آویز گیسوانت
و امروز
آغاز من بود
همین امروز را
در چشمانت زندگی می کنم
#مریم_پورقلی
﹝@Jomlax ﹞
زندگی کمی دیوانگی می خواست
اما ما زیادی دیوانه شدیم
از تمام کافه ها بیرونمان کردند
ما زیادی دیوانه شدیم و
همه چیز را فراموش کردیم
غیر از خندیدن
به همه چیز خندیدیم و
خندیدن شغل ما شد
دیوانه که باشی
خودت هم نخندی
زخمهایت می خندند
#رسول_یونان
﹝@Jomlax ﹞
تو
شعر نگفتہ اے،
عطربهارنارنج،
دستم را بگیرے،
ڪلماتم
از دهان مرگ بر مے گردند
و بر دفترم مے رقصند
چیزے میان هلهلہ و شادے
#مریم_گمار
﹝@Jomlax ﹞
عشق را
بوسه بخیر می کند؛
صبح را
سلامِ تو ...
#ليلا_مقربى
﹝@Jomlax ﹞
به دیدنم می آیی
با دوست داشتن پنهان
درشعر مچاله در کاغذی
پنجره ای هستم
هرروز
باز می شود
به شوقدیدن قدم هایی که
شب ها
پنهان می کنی
زیر سنگ ریزهها
وهرگز
برای دیدنم نفرستادی
#ثریا_قاسمی
﹝@Jomlax ﹞