#زندگی_نامه_مختصر_امام_محمد_باقر_ع
حضرت امام محمدباقر (ع)پنجمین امام شیعیان جهان در روز جمعه (یا دوشنبه یا سه شنبه) اول (غره) ماه رجب یا به روایتی سوم ماه صفر سال ۵۷ هجری قمری در مدینه منوره چشم بهجهان گشود.
پدر ارجمندش حضرت امام سجاد (ع) پسر امام حسین(ع) و مادر گرامیش ام عبدالله، فاطمه دختر امام حسن مجتبی (ع) است و بنابراین امام محمدباقر (ع) اولین امامی است که از نسل هر دو فرزندان امام علی (ع) وحضرت فاطمه زهرا (س) یعنی امام حسن (ع) و امام حسین (ع) میباشد.
حضرت امام سجاد (ع) پس از تولد فرزند بزرگوارش، او را در آغوش گرفت و نوازش کرد و بر گوش راست او اذان و بر گوش چپش اقامه خواند و این مولود مبارک را «محمد» نام نهاد.
حضرت امام جعفر صادق (ع) در مورد مادر گرامی پیشوای پنجم شیعیان میفرماید: «آن بانو (فاطمه دختر امام حسن مجتبی (ع)) صدیقهای بود که همانند او در میان فرزندان امام حسن علیه السلام دیده نشده است.»
کنیه امام باقر (ع) «ابوجعفر» و معروفترین لقب ایشان «باقر العلوم» به معنای شکافنده علوم است، زیرا آن حضرت (ع)، شکافنده معضلات فکری و حل کننده مسائل و پیچیدگیهای علوم، و در گستردگی دانش و معارف، سرآمد و شخصیت منحصر به فرد عصر خویش بود.
شاکر، هادی، امین، صابر، ذاکر، جامع و حاضر از دیگر القاب آن حضرت (ع) است که هر یک بر وجه خاصی از کمالات و فضایل آن حضرت (ع) دلالت دارد.
حضرت امام محمدباقر (ع) همزمان با واقعه جانگدازعاشورا در سال ۶۱ هجری، در سن ۴ سالگی بود که به همراه پدر و در کنار جد عزیزش حضرت سیدالشهداء (ع) در کربلا حضور داشت.
آن حضرت (ع) در زمان شهادت پدر بزرگوارشان امام سجاد (ع) در سال ۹۴ هجری قمری، ۳۶ سال سن داشت که امامت شیعیان را عهده دار شد.
مدت امامت پنجمین پیشوای شیعیان جهان تا زمان شهادت ایشان، ۱۹ سال و دو ماه بود.
علم و دانش امام محمد باقر (ع) همانند دیگر ائمه اطهار (ع)، از سرچشمه وحی نشأت میگرفت و هیچ کس در آن زمان به پایه علمی ایشان نمیرسید.
آوازه منزلت علمی امام (ع) به حدی بود که همه تاریخ نویسان، اعم از مسلمان و غیر مسلمان، در توصیف کمالات ایشان بدون استثنا به مقام علمی آن حضرت (ع) اشاره نموده اند.
حضرت امام محمد باقر (ع) همانند اجداد پاکش عابدترین فرد روزگار خود محسوب میشد و در عبادت، الگوی راستین عابدان بود. اما علیرغم کثرت عبادت هرگز به گوشه نشینی و دوری از فعالیتهای اجتماعی روی نیاورد، گر چه به قول امام صادق (ع)؛ «آن قدر شبها نماز میخواندند که در نتیجه ایستادن در حال نماز، پاهای ایشان ورم میکرد.» و به گفته ابن صباغ؛ «تمام عمر امام علیه السلام در راه طاعت خدا بود.»
آن امام همام (ع) با این همه، خود را در عبادت خدا قاصر میدید و میفرمود: «چه کسی میتواند، چون علی علیه السلام خدا را عبادت کند؟»
حضرت امام محمد باقر (ع) سرانجام در سال ۱۱۴ هجری قمری و در سن ۵۷ سالگی با توطئه مرموز و مخفیانه هشام بن عبدالملک دهمین خلیفۀ اموی در شهر مدینه مسموم شد و به شهادت رسید و پیکر پاکش در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
مرقد نورانی شریف آن حضرت (ع)، در کنار مرقد جد بزرگوارشان امام حسن مجتبی (ع)، پدر ارجمندشان امام سجاد (ع) و فرزند عزیزشان امام جعفر صادق (ع) قرار دارد و زیارتگاه و ملجأ شیعیان، عاشقان و ارادتمندان است.
کانال 🇮🇷 جرعه نور🇮🇷 👇👇👇
https://eitaa.com/jore_noor
1_11979729474.mp3
15.5M
▪️در همین کودکی چه پیر شدی، یادگار عزای عاشورا (روضه)
🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
🏴 ویژه شهادت #امام_باقر (ع)
کانال 🇮🇷 جرعه نور🇮🇷 👇👇👇
https://eitaa.com/jore_noor
1_11852199754.mp3
13.49M
▪️بگو که برام گریه کنن توی منا (زمینه)
🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
🏴 ویژه شهادت #امام_باقر (ع)
کانال 🇮🇷 جرعه نور🇮🇷 👇👇👇
https://eitaa.com/jore_noor
2_1152921504631112806.mp3
9.72M
🎧 #زمینه بسیار زیبا و شنیدنی
🎵 تو چشام موج میزنه ...
🎤 #حاج_محمود_کریمی
🏴 #شهادت_امام_محمد_باقر (ع)
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
کانال 🇮🇷 جرعه نور🇮🇷 👇👇👇
https://eitaa.com/jore_noor
🖼هرروز خود را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنیم:
🪧تقویم امروز:
📌 شنبه
☀️ ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ هجری شمسی
🌙 ۸ ذی الحجه ۱۴۴۵ هجری قمری
🎄 15 ژوئن 2024 میلادی
📖حدیث امروز :
امیرالمومنین علیه السلام:
آن که زبانش را بر خود امیر کند شخصیتش حقیر خواهد شد.
📗نهجالبلاغه حکمت ۲
🔖مناسبت امروز:
🔹حرکت امام حسین علیه السلام از مکه به عراق
ترتیل صفحه ای قرآن کریم
استاد محمود خلیل الحصری
کانال 🇮🇷 جرعه نور🇮🇷 👇👇👇
https://eitaa.com/jore_noor
037.mp3
3.78M
•┈✾🍀✿🥀جرعه نور🥀✿🍀✾...
#تلاوت_ترتیل_قرآن_کریم
صفحه ۳۷
#استاد_خلیل_الحصری
کانال 🇮🇷 جرعه نور🇮🇷 👇👇👇
https://eitaa.com/jore_noor
2919865_64kb.mp3
2M
•┈✾🍀✿🥀جرعه نور🥀✿🍀✾...
#ترجمه_شنیداری_قرآن_کریم
صفحه ۳۷
کانال 🇮🇷 جرعه نور🇮🇷 👇👇👇
https://eitaa.com/jore_noor
•┈✾🍀✿🥀جرعه نور🥀✿🍀✾...
#آموزش_ترجمه_قرآن_کریم
صفحه ۳۷
کانال 🇮🇷 جرعه نور🇮🇷 👇👇👇
https://eitaa.com/jore_noor
•┈✾🍀✿🥀جرعه نور🥀✿🍀✾...
#آموزش_مفاهیم_قرآن_کریم
صفحه ۳۷
کانال 🇮🇷 جرعه نور🇮🇷 👇👇👇
https://eitaa.com/jore_noor
1_7142074170.mp3
7.18M
🌸 مرحوم شحات محمد انور
[📖] : سوره اسراء کوثر
[🇮🇷] : محل اجرا : #ایران
[🔊] : کیفیت صدا (عالی)
#تلاوت_کوتاه
[🎶] : مقامات بکار رفته در این تلاوت زیبا بترتیب :
از ابتدا تا دقیقه 03:17 (بیات)
از دقیقه 03:27 تا 10:41 (رست)
از دقیقه 10:51 تا 11:22 (چهارگاه)
از دقیقه 11:23 تا آخر (رست)
💠 آموزش دوره ترجمه و مفاهیم قرآن کریم
سطح متوسطه
🔻🔻🔻
کانال 🇮🇷 جرعه نور🇮🇷 👇👇👇
https://eitaa.com/jore_noor
🔹 درس بیست و سوم (بخش اول)
#سطح_متوسطه
•┈✾🍀✿🥀جرعه نور🥀✿🍀✾...
#نهج_البلاغه
حکمت ۳۸
کانال 🇮🇷 جرعه نور🇮🇷 👇👇👇
https://eitaa.com/jore_noor
#شرح_و_تفسیر_حکمت۳۸
چهار نکته سرنوشت ساز امام علیه السلام در این گفتار پربار حکمتآمیزش خطاب به فرزندش امام حسن مجتبى علیه السلام و در واقع خطاب به همه انسانها مىفرماید: «فرزندم! چهار چیز وچهار چیز را از من حفظ کن که با آن هر کار کنى به تو زیان نخواهد رسید»؛ (قَالَ لاِْبْنِهِالْحَسَنِ ۷: یَا بُنَیَّ، احْفَظْ عَنِّی أَرْبَعاً، وَأَرْبَعاً، لاَ یَضُرُّکَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ). در اینجا این سؤال پیش مىآید که امام علیه السلام چرا نفرمود من هشت چیز را به تو توصیه مىکنم، بلکه فرمود: چهار چیز و چهار چیز. پاسخ سؤال این است که امام مىخواهد بدین وسیله مخاطب را متوجه تفاوت این دو را با هم سازد، زیرا چهار قسمت اول ناظر به صفات «اخلاقى» است و چهار قسمت دوم ناظر به امور «رفتارى» و اضافه بر این چهار قسمت اول از باب اوامر است و چهار قسمت دوم از باب نواهى. امام در چهار قسمت اول نخست مىفرماید: «(فرزندم) بالاترین سرمایهها عقل است»؛ (إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ). انسانى که داراى عقل کافى است هم از نظر معنوى غنى است و هم از نظر مادى؛ از نظر معنوى عقل، او را به سوى خدا و اعتقاد صحیح و فضایل اخلاقى واعمال صالحه دعوت مىکند، زیرا عواقب شوم رذایل اخلاقى را به خوبى درک مىنماید و او را از آن باز مىدارد و در امور مادى با حسن تدبیر و همکارى صحیح با دیگران و تشخیص دوست و دشمن و درک فرصتها و استفاده صحیح از نیروى دیگران به فواید و برکات مادى مىرساند، بنابراین سرمایه پیروزى در دنیا و آخرت عقل است. استثنایى که بعضى از شارحان به این اصل کلى زدهاند که منظور از عقل، آنجاست که از طریق مشورت نتوان کارى کرد صحیح به نظر نمىرسد، زیرا در مورد مشورت نیز عقل است که انسان را به استفاده از افکار دیگران و عمل کردن به نتیجه مشورت دعوت مىکند. در حدیثى از رسول خدا صلی الله علیه وآله مىخوانیم: «قِوَامُ الْمَرْءِ عَقْلُهُ وَلاَ دِینَ لِمَنْ لاَ عَقْلَ لَهُ؛ اساس کار انسان عقل اوست و آنکس که عقل ندارد دین ندارد». در حدیث دیگرى از امیر مؤمنان مىخوانیم: «اَلْعَقْلُ مَرْکَبُ الْعِلْمِ وَ الْعِلْمُ مَرْکَبُ الْحِلْمِ؛ عقل مرکب علم و دانش و علم مرکب حلم (و اخلاق) است». در حدیث دیگرى از پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله مىخوانیم: «مَا قَسَمَ اللَّهُ لِلْعِبَادِ شَیْئاً أَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ فَنَوْمُ الْعَاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ سَهَرِ الْجَاهِل؛ خداوند چیزى برتر از عقل در میان بندگانش تقسیم نکرده، لذا خواب عاقل برتر از بیدارى (وشبزندهدارى) جاهل است». در حدیث دیگرى در کتاب شریف کافى «اصبغ بن نباته» از على علیه السلام نقل مىکند که جبرئیل بر آدم نازل شد و گفت: من مامورم تو را در میان سه چیز مخیر سازم که یکى را بر گزینى و آن دو را رها سازى. آدم گفت: آن سه چیز کدام است؟ جبرئیل گفت: عقل و حیا و دین است. آدم گفت: من عقل را برگزیدم. جبرئیل به حیا و دین گفت: شما برگردید و عقل را رها کنید. آنها گفتند: اى جبرئیل «إِنَّا أُمِرْنَا أَنْ نَکُونَ مَعَ الْعَقْلِ حَیْثُ کَانَ؛ ما ماموریم هر جا که عقل است با او باشیم. جبرئیل گفت پس به ماموریت خود عمل کنید و به آسمان رفت». البته منظور از عقل در اینجا کمال عقل است، زیرا آدم داراى عقل بود که در این گزینش آن را برگزید. نقطه مقابل جمله اول چیزى است که امام علیه السلام در دومین جمله از گفتار حکیمانه خود بیان کرده است. مىفرماید «بزرگترین فقر حماقت و نادانى است»؛ (وَأَکْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ). زیرا آدم احمق هم آخرت خود را به باد مىدهد و هم دنیایش را. او منافع زودگذر را بر سعادت جاویدانش مقدم مىدارد و لذت ناپایدار را بر سعادت پایدار. به همین دلیل روز رستاخیز دستش از حسنات تهى است و پشتش از بار سیئات سنگین. در دنیا نیز بر اثر ندانم کارىها دوستان خود را از دست مىدهد ومنافع آنى را بر درآمدهاى آینده مقدم مىشمرد. بخل و تنگ نظرى که لازمه حماقت است مردم را به او بدبین مىکند و تدبیر لازم براى تمشیت امور مادى را ازدست مىدهدوبه همین دلیل فقرعقل باعث فقردرزندگى مادى او نیز مىشود. یکى از مشکلات مهم کار احمق نیز مشکل بودن درمان اوست، زیرا او مانند بیمارى است که نه دارو مىخورد و نه پرهیز مىکند. مطابق آنچه مرحوم مفید در کتاب اختصاص آورده در حدیثى از امام صادق علیه السلام مىخوانیم: «إنَّ عیسَى بْنَ مَرْیَمَ قالَ: دَاوَیْتُ الْمَرْضَى فَشَفَیْتُهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَأَبْرَأْتُ الاَْکْمَهَ وَالاَْبْرَصَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَالَجْتُ الْمَوْتَى فَأَحْیَیْتُهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَالَجْتُ الاَْحْمَقَ فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَى إِصْلاَحِه؛ حضرت عیسى بن مریم گفت: من بیماران (غیر قابل علاج) را مداوا کردم و آنها را به اذن خدا بهبودى بخشیدم.
نابیناى مادرزاد و مبتلا به بیمارى برص را به اذن خدا شفا دادم حتى مردگان را به اذن خدا زنده کردم؛ ولى به سراغ معالجه احمق رفتم و نتوانستم او را اصلاح کنم. در ذیل حدیث بالا تفسیرى براى احمقِ غیر قابل علاج آمده؛ هنگامى که از آن حضرت سؤال کردند احمق کیست گفت: احمق کسى است که تنها به رأى خود و شخص خود عقیده دارد و تمام فضیلت را براى خود روا مىدارى وچیزى بر ضد خود قائل نیست، حق را به طور کامل براى خود مىشمرد و هیچ حقى براى دیگرى بر خود روا نمىداند. این همان احمقى است که راهى براى درمان او نیست. در اینکه احمق چه کسى است نیز روایات متعددى از معصومان : وارد شده است. در حدیثى از امام امیرمؤمنان على علیه السلام در کلمات قصار مىخوانیم : «مَنْ نَظَرَ فِی عُیُوبِ النَّاسِ فَأَنْکَرَهَا ثُمَّ رَضِیَهَا لِنَفْسِهِ فَذَلِکَ الاَْحْمَقُ بِعَیْنِهِ؛ کسى که عیوب مردم را مىبیند و آن را بد مىشمرد سپس آن را براى خود مىپذیرد، او عینا آدم احمقى است». از تفسیرهایى که براى احمق در بالا ذکر شد روشن مىشود که چرا احمق هم دین خود را از دست مىدهد و هم دنیاى خود را. در تواریخ داستانهاى زیادى از افراد احمق نقل شده که نشان مىدهد تا چه اندازه آنها از نظر اعتقاد و مسائل اجتماعى ناتوان هستند. در شرح نهجالبلاغه علّامه شوشترى آمده است که روزى یکى از خلفا در عید فطر یا قربان به سوى مصلّا مىرفت، طبلها در مقابل او مشغول به زدن بودند و پرچمها در بالاى سر او در اهتزاز مرد نادانى حضور داشت سر به آسمان بلند کرد و عرض کرد: «أللّهُمَّ لا طَبْلَ إلّا طَبْلُکَ؛ خداوندا طبل تنها طبل توست!» کسى به او گفت: این سخن را نگو. خدا طبل ندارد. گریه کرد و گفت: پس فکر مىکنید او هنگامى که مىآید تک و تنهاست نه طبلى جلوى او مىنوازند و نه پرچمى بالاى سر اوست. در این صورت او از خلیفه زمان ما هم پایینتر است. در عیون الاخبار «ابن قتیبه دینورى» طبق نقل علّامه شوشترى آمده است شخص احمقى مىگفت من اسم گرگى که یوسف را خورد مىدانم؛ اسمش فلان بود. به او گفتند: یوسف را گرگ نخورد. گفت: پس این اسم، اسم همان گرگى است که یوسف را نخورد. سپس در سومین جمله از این کلمات نورانى مىفرماید: «بدترین تنهایى ووحشت خودبینى و خودپسندى است»؛ (وَأَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ). «وحشت» در لغت هم به معناى تنهایى آمده است و هم به معناى ترس وناراحتى ناشى از آن و به یقین، افراد خودبزرگبین دوستان خود را به زودى از دست مىدهند، زیرا مردم حاضر نیستند زیر بار چنین افراد خودبین وخودخواهى بروند و به این ترتیب در زندگى تنهاى تنها مىمانند. در حدیثى از امیرمؤمنان علیه السلام که در غررالحکم آمده مىخوانیم: «آفَةُ اللُّبِّ العُجْبُ؛ آفت عقل خودبینى و خودپسندى است». در حدیث دیگرى از همان حضرت در همان منبع آمده است: «إزراءُ الرَّجُلِ عِلَّةَ نَفْسِهِ بُرْهانُ رِزانَةِ عَقْلِهِ وَ عِنْوانُ وُفُورِ فَضْلِهِ وَ إعْجابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ بُرْهانُ نَقْصِهِ وَ عُنْوانُ ضَعْفِ عَقْلِهِ؛ خوردهگیرى انسان نسبت به خویشتن (و کارهاى خود) دلیل بر قوت عقل او و گواه فزونى فضل اوست و خودپسندى انسان دلیل بر نقص او و گواه ضعف عقل اوست». سرانجام در چهارمین دستور انسانساز مىفرماید: «برترین حسب و نسب اخلاق نیک است»؛ (وَأَکْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ). حسب در لغت هم به شرافتهاى ذاتى و صفات برجسته اطلاق شده و هم به شرافت پدران و اجداد، بنابراین منظور امام این است که بالاترین شرافت ذاتى واکتسابى از پدران و اجداد دارا بودن حسن خلق است، زیرا بیش از هر چیز جاذبه دارد و قلوب را متوجه انسان مىکند و شرافتهاى دیگر تا این حد توان ندارند. درباره اهمیت حسن خلق آیات و روایات فراوانى وارد شده تا آنجا که قرآن حسن خلق را یکى از عوامل مهم پیروزى پیغمبر مىشمرد و مىفرماید: «(فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیüظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ)؛ پس تو به لطف و رحمت الهى با آنان نرمخو شدى و اگر درشتخوى و سختدل بودى بىشک از گرد تو پراکنده مىشدند» و در جاى دیگر خطاب به پیغمبر اکرم مىفرماید: «(وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیüمٍ)؛ تو اخلاق بسیار برجستهاى دارى». تأثیر این اخلاق در پیشرفت پیغمبر به اندازهاى بود که بعضى آن را به عنوان معجزه اخلاقى پیغمبر مىشمرند. در حدیثى از پیغمبر اکرم مىخوانیم: «حُسْنُ الْخُلُقِ یُثْبِتُ الْمَوَدَّةَ؛ اخلاق خوب دوستى را (با مردم) تثبیت مىکند». در فواید حسن خلق از امیر مؤمنان در غررالحکم چنین آمده است: «حُسْنُ الْخُلْقِ یَدِّرُ الاْرْزاقِ وَیُونِسُ الرِّفاقَ؛ حسن خلق روزى انسان را فراوان مىسازد وبه دوستان آرامش مىبخشد».