💠 تعبیر رؤیا به وفات
🔹 تهرانیها مقلّد آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری بودند و چون عمده وجوه از تهران بود و به تعبیر آشیخ محمّد حسین کاشف الغطاء تهران «معیار مرجعیّت» بود، وقتی آقای حاج شیخ از دنیا رفت مرجعیّت از ایران به نجف منتقل شد.
🔹 کسی خواب دید: آقای آسیّد ابوالحسن اصفهانی شلوارش را بالا زده است و از چاه آب میکشد و در حوض میریزد. او خوابش را برای یکی از آقایان نقل کرد. از ویژگیهای آن آقا این بود که نوعاً خوابها را به مرگ تعبیر میکرد. وی گفت: حاج شیخ عبدالکریم از دنیا میرود و آسیّد ابوالحسن وجوه ایران را به نجف میکشاند.
🔹 آقای آسیّد علی خلخالی که از اصحاب آسیّد ابوالحسن بود نقل میکرد: آقای آسیّد مرتضی لنگرودی که جزء اصحاب و شاگردان آسیّد ابوالحسن بود، با اینکه این تعبیر به نفع استادش بود، از این تعبیر به وفات خیلی بدش آمد و گفت: خدا دهانت را گچ بگیرد با این تعبیرت!
🔹 شخص دیگری خواب دیده بود که تمام سورههای قرآن از بین رفت و تنها سوره بقره باقی ماند. آن آقا تعبیر کرده بود
#ادامه_دارد...
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۳ ص ۶۷۵
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
جرعهای از دریا
💠 تعبیر رؤیا به وفات 🔹 تهرانیها مقلّد آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری بودند و چون عمده وجوه از تهران
#قسمت_دوم...
🔹 شخص دیگری خواب دیده بود که تمام سورههای قرآن از بین رفت و تنها سوره بقره باقی ماند. آن آقا تعبیر کرده بود آقایان ثلاث قم از دنیا میروند و آقای بروجردی میماند.
🔹 از آسیّد محمّد روحانی شنیدم میگفت: شخصی خوابی دیده بود و آن آقا تعبیر کرده بود که یک سال نشده آشیخ محمّد علی کاظمی صاحب تقریرات از دنیا میرود. این تعبیر به گوش آشیخ محمّد علی رسیده و اوقاتش تلخ شده بود. یکوقت آن آقا با آشیخ محمّد علی ملاقات کرد و به وی گفت: آقا، چرا از من مکدّر هستی؟ خوابی بود ما تعبیر کردیم. اگر واقع نشد، که نشد ولی اگر واقع شود، اینکه شما قبل از آن متوجّه عالم آخرت شوید که خوب است.
🔹 آن آقا در تعبیر خوابی راجع به آقای خویی شکست خورد. شخصی خوابی دید و آن آقا آن را به وفات آقای خویی تعبیر کرد. چون تعابیر آن آقا در موارد قبلی درست از کار آمده بود، آقای خویی به وحشت افتاد. حتّی وقتی آقای خویی میخواست در یکی از ایام زیارتی به کربلا مشرّف شود، وقتی در گاراژ به یاد آن تعبیر میافتد، از زیارت منصرف میشود.
🔹 مخالفین آقای خویی هم این تعبیر را در میان مردم پخش کرده بودند که آقای خویی به زودی از دنیا میرود. ولی آن سال گذشت و آقای خویی از دنیا نرفت و آن آقا در این مورد شکست خورد.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۳ ص ۶۷۵
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
💠 لذّت نان
🔹 آقای آذری چـون از خوانین بیگدلی بود و پدر و اجدادش همگی خـان بودند، اوایل به «احمد خـان» معـروف بـود. مع ذلك تصمیم میگیرد که روحانی شـود. لذا با شیروانی قمی که گویا پسر خاله مرحوم حاج انصاری واعظ معروف بود، از قم به نجف میرود. آقای آذری میگفت: در نجف پول اندکی که همراه داشتیم، تمام شـد و گرسنگی به ما فشار آورد و چون پول نان هم نداشتیم، شیروانی صابونمان را فروخت و با پول آن دو تا نان گرم خرید و آن را خوردیم و موقتاً از خطر تلف شدن نجات پیدا کردیم. لذّت آن دو عدد نان هنوز در کامم هست!
🔹 مدّتى بعـد نماینده آسیّد ابوالحسن اصفهانی آمد و وقتی متوجّه شد که ما تـازه طلبه شـدهایم و در مضیقه هستیم، حواله نان آسیّد ابوالحسن را به ما داد و به این ترتیب مشکل نان ما حل شد.
🔹 علّت اینکه آقـای آسیّد ابوالحسـن بـه دادن حوالـه نـان به ویـژه بـه طـلّاب تـازه وارد اهتمام داشت، ایـن بـود که در دوره آسیّد محمّدکاظم یزدی خیلی سختی کشیده بود. مرحـوم آسيّد محمّدكاظـم بـه طـرفـداران مشروطه به ویژه شاگردان مرحوم آخونـد سخت میگرفت و آنها در مضیقه شدید بودند. آسیّد محمّدکاظم حوالـه نـان بـه طـلّاب میداد، ولـی نـان طـرفـداران مشروطه از جمله آسیّد ابوالحسـن را (که از مقرّبيـن مـرحـوم آخونـد بـود) قطـع كـرد و از اینرو آن دوره بـر آسیّد ابوالحسـن خیلی سخت گذشت. این امر سبب شـده بـود کـه آسیّد ابوالحسـن بـه نماینـده خـود سفارش کـنـد کـه در میان طلّاب بگردد تا کسی بینان نماند.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۴ ص ۶۵۰
#سیدمحمدکاظمطباطبایییزدی
#سیدابوالحسناصفهانی
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
💠 اغراض سیاسی
🔹 مرحوم آسیّد محمّد کاظم یزدی مخالف سرسخت طرفداران مشروطه بود و آنها را تحت فشار قرار داده بود. مرحوم آسیّد ابوالحسن اصفهانی و آقای نائینی از طرفداران مشروطه بودند.
🔹 آقای نائینی در دفاع از مشروطه «تنبیه الامّه» را نوشته بود و آقای آسیّد ابوالحسن در زمره شاگردان و عشّاق مرحوم آخوند - حامی بزرگ مشروطه - بود، و در ماجرای مشروطه از طرف مرحوم آخوند به عنوان «طراز اوّل» معرفی شده بود تا به ایران بیاید.¹
🔹 بر اثر برخورد شدید مرحوم آسیّد محمّد کاظم با طرفداران مشروطه، در اواخر عمر مرحوم سیّد، زمینه مرجعیّت امثال آقای آسیّد ابوالحسن و آقای نائینی به کلی از بین رفته بود ولی بعد از رحلت سیّد در اواخر عصر آسیّد اسماعیل صدر و آمیرزا محمّد تقی شیرازی و آقای شریعت اصفهانی زمینه مرجعیّت برای این دو شخصیّت و حاج شیخ عبدالکریم حائری فراهم میشود.
1⃣ البته مرحوم آسیّد ابوالحسن قبول نکرد به ایران بیاید. درباره وجه نپذیرفتن وی در جرعهای از دریا (ج ۲ ص ۵۳۶) مطلبی ذیل عنوان «آیةالله سیّد ابوالحسن اصفهانی» درج شده است.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۴ ص ۴۷۲
#سیدمحمدکاظمطباطبایییزدی
#سیدابوالحسناصفهانی
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
جرعهای از دریا
💠 اغراض سیاسی 🔹 مرحوم آسیّد محمّد کاظم یزدی مخالف سرسخت طرفداران مشروطه بود و آنها را تحت فشار قرار
وجه نپذیرفتن مرحوم آسیّد ابوالحسـن اصفهانی اعلی الله مقامه👇
جرعهای از دریا
وجه نپذیرفتن مرحوم آسیّد ابوالحسـن اصفهانی اعلی الله مقامه👇
💠 پنج عالِم طراز اوّل
🔹 مرحوم آخوند، چند نفر از علمای طراز اوّل را برای نظارت بر قوانین مصوّبه مجلس شورا معیّن کرده بود تـا قـوانـيـن بـرخـلاف اسلام نباشد.
🔹 برخی از آنها عبارت بودند از: آسیّد ابوالحسن، سیّد حسن مدرّس (م ۱۳۵۶)، آشیخ محمّدباقر بهاری همدانی (م ۱۳۳۳)، حاج آقا نورالله اصفهانی (م غزه رجب ۱۳۴۶)، و حاج میرزا یحیی معروف به حاج امام جمعه خویی (م ۱۳۶۴)، از میان این پنج نفر فقط مدرّس و حـاج امـام جـمعـه خـویی شرکت میکنند.
🔹 آقای آشیخ محمّد باقر آيةالله زاده مازندرانی (متوفای ۸ ربيع الآخر ۱۳۸۸) شاگرد آقای آسیّد ابوالحسن بود. او میگفت: موقعی که آقای آسیّد ابوالحسن از طرف آخوند به عنوان یکی از علمای طراز اوّل معیّن شد و باید به ایران میرفت، از ایران برگشتم و خدمت آقای آسیّد ابوالحسن رفتم. آقای آسید ابوالحسن از من پرسید: صلاح چیست؟ گفتم: صلاح از چه نظر؟ صلاح مردم ایران؟ که توفیق و سعادت و نعمتی است که شما در ایران تشریف داشته باشید، ولی به صلاح شخص شما نیست. آسیّد ابوالحسن هم گفت: پس نمیرویم.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۲ ص ۵۳۶
#آخوندملامحمدکاظمخراسانی
#سیدابوالحسناصفهانی
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
💠 حفظ حوزه نجف
مرحوم آسیّد ابوالحسن و نائینی، وقتی از نجف به قم آمدند، به مشهد نرفتند؛ چون خوف از هم پاشیدن حوزه نجف وجود داشت، از قم به نجف برگشتند ولی آقای خالصی به مشهد رفت و ماندگار شد و برنگشت.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۴ ص ۴۹۳
#سیدابوالحسناصفهانی
#میرزامحمدحسیننائینی
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya
💠 مرجعیّت
🔹 حدود سه ماه بعد از وفات آقای آسیّد ابوالحسن که عرفه ۱۳۶۵ بود، آقای حاج آقا حسین قمی در چهاردهم ربیع الأول ۱۳۶۶ از دنیا رفت.
🔹 در این سه ماه دو حاج آقا حسین (حاج آقا حسین قمی و حاج آقا حسین بروجردی) مرجعیّت پیدا کردند و وقتی حاج آقا حسین از دنیا رفت، مرجعیّت تقریباً در آقای بروجردی منحصر شد.
🔹 حاج آقا حسین در ابتدای مرجعیّت در کربلا بود. سپس او را به نجف بردند. ایشان قبلاً در زمان رضاشاه ساکن مشهد بود. در مسأله کشف حجاب برای ملاقات با رضاشاه به تهران آمد ولی اجازه ملاقات ندادند و او را محصور و سپس به عراق تبعید کردند.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۳ ص ۴۴۹
جرعهای از دریا | عضو شوید👇
@joreeiaazdarya