eitaa logo
جرعه‌‌ای از دریا
1.2هزار دنبال‌کننده
85 عکس
14 ویدیو
3 فایل
مطالب کانالِ «جرعه‌ای از دریا» برگرفته از کتابی به همین نام، اثر ارزشمند فقیه محقّق حضرت آیةالله‌العظمی حاج‌ سیّد موسی‌ شبیری‌ حفظه الله می‌باشد. 📩 @AliAliF
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 ترک عادت چهل ساله 🔹 بیست و یک ساله بودم که مرحوم آمیرعلینقی از دنیا رفت. ایشان بسیار اهل زیارت بود. این قضیه را خودم از ایشان شنیدم. می‌فرمود: من چهل سال چُپُق می‌کشیدم، به این صورت که با آتش چپق، چپق بعدی را روشن می‌کردم! 🔹 یک بار به زیارت امام رضا (ع) مشرف شدم. در حرم همین که خواستم اذن دخول بخوانم، سرفه‌ام گرفت و ادامه پیدا کرد؛ به گونه‌ای که نتوانستم اذن دخول را به پایان برسانم. 🔹 خیلی ناراحت شدم. به حضرت رضا (ع) خطاب کردم: با این زحمت از راه دور آمده‌ام. این پذیرایی شایسته است که شما مرا دعوت کنید، ولی نتوانم یک زیارت‌نامه بخوانم!؟ در همان آن، سرفه‌ام قطع شد و از همان لحظه از چُپُق نفرت پیدا کردم. 🔹 از آن وقت به بعد با آن عادت عجیب، چپق کشیدن را ترک کرد و تا آخر عمر نکشید. مدتی که ایشان را درک کردم، چپق نمی‌کشید و این قضیه مربوط به قبل از ولادت من بود. 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۲ ص ۵۲۹ جرعه‌ای از دریا | عضو شوید👇 @joreeiaazdarya
جرعه‌‌ای از دریا
💠 ترک عادت چهل ساله 🔹 بیست و یک ساله بودم که مرحوم آمیرعلینقی از دنیا رفت. ایشان بسیار اهل زیارت بو
💠 تایید شجره‌نامه 🔹 آقای سیّد مجتبی شبیری، اخوی‌زاده، از آقا سیّد حسین نوه مرحوم سیّد مرتضی کشمیری نقل کرد: در هندوستان در سیادت آسیّد مرتضی کشمیری تردید کردند، ایشان به مشهد رفتند و متوسّل به حضرت رضا (علیه السّلام) شدند که شجره نامه مرا تایید کنید، وگرنه من عمامه را برمی‌دارم. شجره نامه را زیر بالش می‌گذارد و می‌خوابد. 🔹 صبح که بلند می‌شود، می‌بیند مهر حضرت علی بن موسی الرضا (علیهما السّلام) در آن منقّش شده است. 🔹 آقا سیّد حسین گفتند: من آن شجره نامه و مهر آقا را زیارت کردم. 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۲ ص ۴۰۰ جرعه‌ای از دریا | عضو شوید👇 @joreeiaazdarya
جرعه‌‌ای از دریا
💠 تایید شجره‌نامه 🔹 آقای سیّد مجتبی شبیری، اخوی‌زاده، از آقا سیّد حسین نوه مرحوم سیّد مرتضی کشمیری
💠 صله امام رضا علیه السّلام 🔹 آقای شیخ ابراهیم صاحب الزمانی، اهل زنجان و شیخ با معنویت و مقدّسی بود. وی هر روز قبل از درس مرحوم آیةالله حاج شیخ عبدالکریم روضه مختصری می‌خواند و بعد از آن درس حاج شیخ شروع می‌شد. 🔹 از مرحوم آقای اراکی شنیدم: شیخ ابراهیم در مشهد مقروض شد و شروع کرد اشعاری به عربی برای نایب التولیه یا استاندار آنجا یعنی آصف الدوله یا نیّرالدوله (تردید از آقای اراکی بود) که آدم خوبی هم بود، بسراید. بعد به ذهنش آمد که با بودن حضرت رضا (علیه السّلام) دور از ادب است که اینگونه مدح حاکم کنم، لذا همان اشعار را به نام حضرت (ع) تمام می‌کند و نزدیک ضریح می‌رود و آن اشعار را می‌خواند و دور ضریح می‌چرخد. 🔹 در یکی از زاویه های ضریح در دستش پولی می‌گذارند. می‌بیند کم است و کفاف قرض‌هایش را نمی‌کند. دوباره دور ضریح می‌چرخد و پول دیگری در دستش گذاشته می‌شود. باز می‌بیند کم است. به حسب نقل آقای اراکی بعد از چند دور شصت تومان در مُشت او می‌گذارند که برای قرض‌های وی کفایت می‌کرد. 🔹 وقتی از حرم بیرون می‌آید، حاج شیخ حسنعلی تهرانی _ جدّ امیّ آقای مروارید _ با او برخورد می‌کند و می‌گوید: با حضرت (ع) سر و سرّی داشتی؟ پول‌ها را به من بده! و پول‌ها را می‌گیرد و در جیبش می‌گذارد و به جای آن ۱۲۰ تومان به او می‌دهد. 🔹 آقای اراکی نقل می‌کرد: مرحوم آقای سیّد محمدتقی خوانساری می‌فرمود: "قاعده‌اش این بود که از پول اعطایی حضرت (ع) مقداری را نگه می‌داشت. من اگر بودم، همه پول‌های اعطایی حضرت را نمی‌دادم". 🔹 این ماجرا را از آقای مروارید هم شنیدم. 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۲ ص ۴۰۲ جرعه‌ای از دریا | عضو شوید👇 @joreeiaazdarya