امید
انقلاب اسلامی چند سالی است در مرحلهای قرار دارد که #امید یکی از پرچالشترین موضوعات آن شده است؛ اینکه آیا امیدی به آیندهی مسیر انقلاب هست یا نه.
البته متعلَّق امید را میتوان خرد کرد و موارد جزئی آن را نیز بررسید. مثل اینکه آیا به این نسل امیدی هست؟ یا به این دولت؟ یا به این مجلس؟ یا به این ساختار سیاسی؟ یا به این قوانین؟ یا به این فرهنگ؟ یا به این حوزه و دانشگاه؟ یا به این نخبگان؟ یا ...
همهی اینها را میتوان در امید به آیندهی این راه خلاصه کرد. و دشمن در همهی این ریزموضوعات ناامیدی ترویج میکند تا آن مجموع را از بین ببرد یعنی امید به آیندهای که انقلاب اسلامی در برابر ما نهاده و برایمان تصویر میکند.
و به تصریح رهبر عزیزمان در بیانیه گام دوم، اولین و مهمترین جهاد ما #جهاد_امیدآفرینی است. ما باید در برابر خواست دشمن بایستیم.
اما کدام امید؟
#امید بر دو قسم است: امیدی که ناشی از یک محاسبهی صحیح و عقلانی باشد، و امیدی که از خوشباوری یا محاسبهای نادرست به وجود آمده باشد؛ امید واهی.
آنچه انقلاب در پیش دارد و ما به آن امیدواریم، یک حقیقت و واقعیت کاملاً منطقی و مبتنی بر سنتهای تغییرناپذیر الهی است.
ما باید این امید را در جامعه زنده نگه داریم و بگستریم.
اما گاهی گمان میکنیم که چون امیدآفرینی یک جهاد مقدس است، پس شامل امید واهی نیز میشود؛ پس شما امید بیافرین ولو از طریق یک محاسبهی ناصحیح و منطق ضعیف.
این خطای راهبردی، هم منطق انقلاب را ضعیف جلوه میدهد و هم کشف خطابودن آن امید، ناامیدی مضاعفی را رقم خواهد زد.
حکایت این روزهای ما و دولت هم خلط این دو رفتار است.
ما به دولت سیزدهم امیدواریم،
به دلیل #صداقت و #خیرخواهی رئیسجمهور؛
به دلیل اعتقاد عمیق او به اسلام ناب و انقلاب اسلامی؛
به دلیل #سختکوشی او؛
به دلیل اعتقاد او به #خرد_جمعی و #مشورت؛
به دلیل #منش_مردمی اش؛
به دلیل #ولایتپذیری اش؛
و به دلیل بسیاری خصلتهای دیگرش.
اما اینها نباید ما را از #بیمهای_معقول بازدارد و ما را گرفتار خواب کند.
به همان اندازه که نومیدی مذموم است و غیرمنطقی، #غفلت و خوابزدگی هم مذموم است و غیرمنطقی.
امیدواریِ منطقی ما به دولت نباید ما را از پرتگاهها غافل کند. از این رو، همچنان که برای ما، امیدآفرینی یک مجاهدت است، #انذار نیز یک وظیفه است. البته انذار هم مانند امیدبخشی باید مبتنی بر آگاهی و منطق صحیح باشد.
مباد که خوابزدگی ما، دولت را در کام فرصتطلبان یا دگراندیشان فروبرد.
بیم و امید در جان مومن مانند دو کفهی یک ترازو هستند، آنچنان که خداوند پیامبران مبشّر و منذر فرستاد. و باید مراقبت کنیم که تعادل این ترازو بر هم نخورد؛ نه از جانب امید و نه از جانب بیم.
باید در ضمن خوشبینی، همهی رفتارهای دولت را سختگیرانه رصد کنیم و از #نفوذ افکار ناصحیح در لایههای تصمیمگیری و تصمیمسازی غفلت نورزیم.
@jorenush