هدایت شده از جزوات طلبگی
خلاصه الفائق 2.pdf
2.4M
📘 جزوه درس الفائق ۲ نیمسال دوم
کامل
✍ محمد سهیل بهرام نسب
#الفائق
#جزوه
فوروارد فقط با لینک جایز است
🌺~🌺~🌺~🌺
@droospaye9_10bahramnasabمنبع
https://eitaa.com/joinchat/2046492695C064ca1042c
هدایت شده از جزوات طلبگی
الفائق فی الاصول.pdf
24.61M
جزوه الفائق فی الاصول
🌹🌹
👤استاد شب زنده دار
📖#جزوه
📔#الفائق
✅ لینک پیوستن به کانال
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2046492695C064ca1042c
هدایت شده از جزوات طلبگی
p_20230529_203655.pdf
17.24M
تلخیص الفائق ترم ٢
https://eitaa.com/joinchat/2046492695C064ca1042c
هدایت شده از جزوات طلبگی
1_1035526724.pdf
115K
🔰 خلاصه نموداری الفائق فی الاصول
#الفائق #نموداری #تلخیص
🌺~🌺~🌺~🌺
✅ https://eitaa.com/joinchat/2046492695C064ca1042c
هدایت شده از جزوات طلبگی
1_1006653806.pdf
2.16M
🔰 خلاصه الفائق فی الاصول تا پایان صفحه۱٠۷
#الفائق #تلخیص
🌺~🌺~🌺~🌺
✅ https://eitaa.com/joinchat/2046492695C064ca1042c
هدایت شده از جزوات طلبگی
الفائق.pdf
10.87M
کتاب الفائق فی الاصول عربی
#الفائق
https://eitaa.com/joinchat/2046492695C064ca1042c
*عشق بی پایان*
کلاس فلسفه داشتیم. ده دوازده نفری میشدیم.
استاد فلسفهمان، مردِ میانسالِ بلند قامت و استخوان دُرشتی بود.
برای ما دانشجویان گاهی سوالاتی مطرح میکرد..
پرسید: کدام کلمه است که با شنیدن آن میشود امام حسین علیهالسلام را توصیف کرد طوری که حق امام حسین با آن ادا شود؟... 🥺
کلمه باشد نه جمله!
این سوال را که پرسید خودش را به پنجرهی انتهای کلاس رساند. دستانش را روی رفِ پنجره، ستون چانه کرد وبه شمشادهای تازه هرس شدهی حیاط دانشگاه خیره شد.
بعدِ آن سوال همهی ما خودمان را به عقب چرخانده بودیم تا با استاد ارتباط چهره به چهره مان را حفظ کنیم. من دستم را بلند کردم
و گفتم: آقا! مظلوم!
بغل دستیام ضربهای به شانهام زد و گفت این کلمهی انتخابی منهم بود. استاد سرش را به سمت ما برگرداند و به دوستم گفت: شما کلمهی دیگری را بگویید.
او گفت: شهید!😞
سومی! عطشان!
_غریب!😢
_بی کفن!🥺
کلاس روضهی کلمات شده بود.
استاد سرش را داخل رف پنجره کرد. من که بهترین زاویه را برای دیدن نیمرخ استاد داشتم، قطره اشکی را دیدم که از کنار صورتِ استاد غلتید و روی طاقچه افتاد.
دیگری گفت....
_ پایمال شده!
_ غارتشده!
_ بیسر!
_ امام!
استاد به نفر آخر نگاه تحسین آمیزی کرد. آرام و با وقار خودش را پشت میزش رساند و گفت: آفرین! تنها یک امام میتواند این همه مصیبت را تحمل کند.
در طول تاریخ، امام واژهای بوده که معصومین علیهالسلام به خاطرش غربت و مصیبت زیادی کشیدهاند.
هنوز توضیحات استاد کامل نشده بود که محمد دستش را بلند کرد و گفت: آقا! البته خیمههایسوخته و اسیری هم هست.
همه دیدیم که استاد بهم ریخت . آرامش صورتش آشوب شد و نتوانست جلوی اشکشش را بگیرد. همانطور که حلقهی اشک داخل چشمانش وول میخورد ، صدای بمِ مردانهاش لرزید و گفت : گفتم حسین را توصیف کنید.این کلمهها وصفِ خانوم زینب است..
خانووم زینب... 😭
👈گروه ما در ایتا👉
@jozve_tollab