*🚨چوپانی تعریف میکرد :*
سالها پیش من و چوپان دیگری به نام فتحالله که همسن پدر من بود، گله روستا را به چرا میبردیم.
مرز دِه ما با دِه مجاور، یک رودخانه پر آبی بود.
بین دو دِه از سالیان دور بر سر ورود گوسفندان به مراتع یکدیگر اختلاف زیادی بود، که گاها به زد و خورد هم میکشید.
یک روز از سر غفلت گله ما از رودخانه گذشت و به مراتع دشمن رسیده بود.
ناگهان هیکل درشت و غضبناک غضنفر، چوپان آن دِه نمایان شد.
گله ما را گروگان گرفت و گفت : یکی از شما بیاید اینوَر آب تا گله را آزاد کنم.
ما از نیت اصلیاش آگاه بودیم.
فتحالله به من گفت تو برو.
من گفتم میترسم مرا کتک بزند.
فتحالله گفت : خودش و هفت جدش غلط میکند. حتی اگر نگاه چپی به تو کند ...
القصه من لرزان لرزان از رود گذشتم و به نزد غضنفر رسیدم، ناگهان مرا گرفت و چوبش را به علامت زدن بالا برد.
فتحالله از آن سوی رود داد زد و گفت : اگر مردی و تخم پدرتی بزنش تا ببینی چه سرت بیاورم.
غضنفر ترکه گز را چنان به پای من زد که جیغ من به هفت آسمان رسید.
غضنفر رو به فتحالله کرد و گفت : دیدی زدمش و تو هیچ غلطی نکردی؟!
فتحالله گفت : فلان فلان شده اگر یکبار دیگر بزنیش دودمانت را ریشه کن میکنم
اینار غضنفر چنان با ترکه به پشت من کوبید که خون از پوستم بیرون زد.
و گفت : بفرما بازم زدمش!
فتحالله این بار گفت : فلان فلان شده قرمساق اگه مردی...
من دیدم نخیر، اگر رجزخوانی فتحالله ادامه پیدا کند، غضنفر مرا زیر چوب و ترکه نابود خواهد کرد.
شروع کردم به التماس که ببخش، غلط کردم و تعهد میدهم دیگر گله وارد مراتع شما نشود.
غضنفر آخرین ترکه را البته کمی آرامتر بر کفل ما کوبید و رفت.
من، دست و پا و پشت شکسته، گله را راندم و به نزد فتحالله آمدم.
داشتم بیهوش میشدم، که شنیدم فتحالله میگفت : به روح پدرم قسم اگر یک بار دیگر تو را کتک زده بود، مادرش را به عزایش مینشاندم.
من از هوش رفتم ...
حالا حکایت من و غضنفر و فتحالله، حکایت مسئولین ما و مبارزه با آمریکا و ملت بیچاره ایران است. مسئولین در پشت تربیونها و جای گرم و نرم، به آمریکا فحش میدهند.
آمریکا با تحریمها پدر ملت را در آورده است.
و فتحاللههای وطنی در این طرف آب، مشغول خط و نشان کشیدن برای آمریکا و کل دنیا هستند.
ناو ما را در جنگ ایران و عراق زدند،
هواپیمای مسافربری ما را ساقط کردند،
سردار سلیمانی را تکه تکه کردند، دانشمندان هستهایمان را ترور کردند،
تحریمهای ظالمانه بر علیه ملت ایران وضع کردند، و هر ترکهای که غضنفر به ملت ایران میزند، فتحالله فقط فحش میدهد، بدون اینکه قدمی بردارد.
قطعنامه شورای حکام صادر میشود،
... میگوید ما مقاومت میکنیم.
ملت ایران از ترکههای غضنفر مینالد و درد میکشد.
مسئولین ما مرتب رجزخوانی میکنند.
در هوا و زمین و دریا، بعلت پوسیدگی ناوگانهای ترابریمان هر روز تلفات سنگین میدهیم.
مسئولین در صف گرین کارت آمریکا میگویند :
ما مقاومت میکنیم و یا بچه هایشان را به آمریکا و اروپا میفرستند، اما رنج و بدبختیهای تحریمهای غرب، برای ملت نگون بخت است.
مسئول دیگری مردم را به خوردن نان خشک و بستن لنگ تشویق میکند، اما فرزندانش گرگهای وال استریت میشوند.
مسئول دیگری از اقتصاد مقاومتی میگوید، اما همسر و دخترش برای خرید سیسمونی و ملک به ترکیه میروند!
تریبون دولت، ائمه جمعه و صدا و سیما، عین فتحالله فقط فحش میدهند و رجز میخوانند و تهدید میکنند، اما مردم ایران چوب رجزخوانیها و یاوهگوییهای آنها را میخورند.
*معلوم نیست ما ملت ایران تا چه زمانی باید ترکههای غضنفر را بعلت فحشهای فتحالله بخوریم!!!*
#طنزانتقادی
@jpz09399909120